بهتر است گفتگو با طالبان را ادامه بدهیم اما باید بعضی مسائل را کنار بگذاریم

با گذشت بیش از دو سال از بازپس گیری قدرت توسط طالبان در افغانستان، دیپلمات‌های سراسر جهان تلاش کرده‌اند تا در گفتگوها با طالبان پیشرفتی هایی داشته باشند اما شکست خورده اند.

با این حال سهم بزرگی از قصورات متوجه طالبان است که از مصالحه در مورد پالیسی های افراطی خود در مورد حقوق زنان یا عدم فراگیر بودن دولتشان در ازای وعده‌های روابط بهتر با دولت‌های خارجی و نهادهای جهانی خودداری می‌کنند. اما تأثیر این بن‌بست نه بر خود طالبان که بر مردم افغانستان، به‌ویژه زنان، که یکی از بدترین بحران‌های اقتصادی و بشردوستانه جهان را تجربه می‌کنند، تا حدی به دلیل منزوی شدن افغانستان است. زمان آن فرا رسیده است که قدرت های خارجی، به ویژه منطقه غرب، پالیسی خود را در مورد نحوه برخورد با حاکمان کابل تجدید نظر کنند.

پس از بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از مقامات منطقه‌ای و غربی فاصله خود را با رژیم حفظ کرده اند، رژیمی که هیچ کشوری آن را به رسمیت نشناخته است، اما همچنان توانسته اند با این گروه در مورد مسائلی که نیاز به توجه فوری دارد، به توافقاتی برسند: حفاظت از سفارت‌ها برابر با کمک های بشردوستانه. تعامل عملگرایانه با طالبان در طول زمان گسترش یافت و شامل گفتگوها در مورد مبارزه با تروریسم، بازپرداخت قرضه ها و مسائل تجاری شد. با این حال، پیشینه تلاش های مقامات خارجی با استفاده از دیپلماسی و فشار برای متقاعد سازی طالبان به سازش در مورد حقوق زنان – دختران و ایجاد یک دولت فراگیرتر برای افغانستان، ناگوار است.

آخرین شرمساری و شرمندگی در ماه فبروری رخ داد، زمانی که آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، از طالبان دعوت نمود تا با نمایندگان کشورها در دوحه / قطر دیدار کنند اما طالبان از شرکت در آن خودداری کردند. طالبان، دعوت دبیرکل را به دلیل وجود نگرانی هایی که داشتند رد کردند – آنها می خواستند تنها نماینده افغانستان در این نشست باشند اما درخواستی که توسط سازمان ملل رد شد. بدتر از همه، نشست ناموفق دوحه بر شکاف بین غرب و کشورهایی که از نظر جغرافیایی نزدیکتر به افغانستان هستند، در مورد چگونگی تعامل با طالبان به بهترین شکل، برجسته شد.بهتر است عنوان کنیم که اجماع بین المللی در مورد بعضی مسائل، کمرنگ است. همسایگان افغانستان تا حد زیادی پذیرفته‌اند که، چه بخواهیم چه نخواهیم، طالبان قدرت را در دست دارند و در زمینه امنیت منطقه‌ای و توسعه اقتصادی که مستقیماً بر منافع ملی آن‌ها تأثیر می‌گذارد، گفتگو خواهند داشت. در مقابل، کشورهای غربی تمایل کمتری به پذیرش وضعیت موجود در افغانستان دارند. افغانستان برای سیاستگذاران غربی اولویت ندارد، آنها اغلب خواسته اند که ساختار حکومتی باید شامل اقلیت ها باشد و مسئله احترام به حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان رعایت گردد.

تجربه پرتنش دوحه تنها آخرین نشانه ای بود که مذاکرات با طالبان در کوتاه مدت نتیجه ای نخواهد داشت. در حال حاضر هیچ راهی برای دور زدن این بن‌بست وجود ندارد، زیرا نه طالبان و نه طرف‌های خارجی حاضر نیستند امتیازات لازم برای دستیابی به یک «توافق بزرگ» را بدهند که طالبان مشروعیت بین‌المللی را در ازای پیشرفت در زمینه حقوق زنان و فراگیری به دست آورند. در واقع، با توجه به قدرت کنونی آنها در افغانستان، به سختی می توان سناریویی را دید که در آن طالبان از انحصار قدرت خود دست بکشند. همچنین در احکام خود که در مورد مسائل جنسیتی می باشد، بسیار بعید به نظر می رسد که از آن عدول کنند. از سوی دیگر، از نظر سیاسی غیرممکن است که رهبران غربی پیشنهادهای صلح مانند لغو تحریم ها و یا تقدیم کرسی افغانستان در ملل متحد را به طالبان ارائه بدهند. مهم نیست که چه تعداد دیپلمات برای پر نمودن این شکاف گماشته شوند، به نظر می رسد شکاف اساسی برای سال ها بین حاکمان کابل و کشورهایی که تا سال 2021 با آنها می جنگیدند، وجود داشته باشد.

بهترین راه پیش رو این است که به گفتگو با طالبان ادامه دهیم، اما مسائل خاص و ویژه را یکی یکی کنار بگذاریم. حتی پس از اینکه طالبان نشست های دوحه را تحریم کردند، گوترش به درستی به این نتیجه رسید که کار در راستای هدف ادغام مجدد افغانستان در ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهان باید ادامه یابد. او حتی پیش بینی کرد که در نشست های بعدی، طالبان نیز حضور خواهند داشت. وی گفت: این اتفاق در آینده نزدیک رخ خواهد داد. اما همه این تلاش‌ها در سال‌های اخیر از دو نقص اساسی رنج می‌برند: اول، جاه‌طلبی بیش از حد – تا کنون باید مشخص شده باشد که تلاش برای تغییر اساسی در ماهیت طالبان و دولت آنها به آرزویی تبدیل شده است. ثانیاً، حل و فصل بسیاری از مشکلات ضروری که افغان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند، مشروط به دستیابی به موفقیت در سطح بالای مذاکرات هستند، جایی که پیشرفت به آرامی اتفاق می‌افتد – اگر پیشرفتی وجود داشته باشد.

(گروه بین المللی بحران / 18 آپریل 2024)

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
13 سال پیش در چنین روزی، جولیان آسانژ ویدئویی را منتشر کرد که نشان می‌داد نیروهای آمریکایی به سوی غیرنظامیان عراقی از جمله کودکان شلیک می‌کنند. اکنون او به دلیل انتشار آن با 175 سال زندان مواجه است.  
از ویتنام گرفته تا عراق، میلیون‌ها نفر در جنگ‌هایی که توسط سیاستمداران آغاز شده کشته شده‌اند. امروز لایحه‌ای را به تصویب رساندم که بر اساس آن پارلمان باید در این مورد پاسخگو باشد و اطمینان حاصل شود که هیچ سیاستمداری نمی‌تواند استرالیایی‌ها را دوباره به جنگ‌های نامشروع بفرستد. گروه های اصلی حاضر به پاسخگویی نشدند.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x