سیستم فدرالی در شرایط کنوتی زخم های ما را تشدید میکند

اگر بگوییم فدرالیسم هیچ فایده ای ندارد، سخنی به جا نیست، در برخی موارد این یک سیستم مفید است. با تقسیم قدرت در فدرالیسم و   در نتیجه کاهش مبارزات قدرت، مشارکت عمومی در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها و اقدامات اجرایی دولت های فدرال افزایش می یابد و پتانسیل رقابت سالم برای توسعه افزایش می یابد.

با توجه به عمق، پیچیدگی مشکلات خودمان و از هم پاشیدگی نظم مدیریتی به دلیل تهاجم خارجی، برهم خوردن نهادها، وضعیت شکننده وحدت ملی، اثرات انفعالی تغییر در منطقه و کاستی های سیاستمداران ما در کشور، سیستم فدرال نه تنها به نفع کشور نیست، بلکه باعث تشدید زخم های اجتماعی ما نیز می شود. ممکن است با توجه به جنبه‌ها و کاستی‌های منفی زیر، پیامدهای غم انگیزی به همراه داشته باشد.

سیستم فدرال عموماً از منافع اکثریت در مرکز و در ایالت ها محافظت می کند. از آنجایی که جوامع به دنبال این هستند که قوانین خود را بر اساس ساختارهای فدرال مبتنی بر نیازها قرار دهند، این امکان برای برخی گروه ها وجود دارد که خواسته های جامعه اکثریت را بر منافع کل کشور ترجیح دهند.

فدرالیسم راه را برای مقابله دولت های محلی به نام عدالت خواهی از دولت مرکزی هموار می کند و می دانیم که عواقب رویارویی در جوامع ما خطرناک خواهد بود.

در سیستم فدرالی اگر با کمک نهادهای حقوقی مانند جامعه متمدن به دنبال حل مشکل باشیم، دولت‌های محلی به نهادهای قضایی کشور مراجعه می‌کنند و پرونده‌های حقوقی را برای اجرای برخی قوانین و تصویب برخی قوانین تنظیم می‌کنند و برای کسانی که فکر می‌کنند موانع ایجاد می‌کنند، این قوانین به طور واقعی یا بالقوه میتواند منافع کشور را با خطر رو به رو کند.

فدرالیسم به دلیل رقابت منفی بین دولت مرکزی و محلی و همچنین دولت های ایالتی، روحیه رویارویی و تقابل ایجاد می کند. به عنوان مثال، یک ایالت برای تشویق سرمایه‌گذاری، مالیات خاصی را حذف می‌کند یا سطح یارانه را افزایش می‌دهد و سرمایه‌گذاران سایر کشورها را جذب می‌کند و چنین رقابت منفی بر منابع درآمد کشور تأثیر منفی می‌گذارد.

در داخل سیستم فدرال، مرکز و ایالت ها دارای نهادها و ارگان های مساوی هستند، آژانس های جداگانه ای در مرکز و ایالت ها ایجاد می شود که سطح هزینه ها را افزایش می دهد و کشوری با اقتصاد ضعیف مانند افغانستان نمی تواند چنین هزینه های بالایی را تحمل کند.

تضاد بر سر اقتدار بین مرکز و ایالت ها مشکلی است که اختلاف ایجاد می کند. با توجه به سابقه درگیری‌ها و کاستی‌های ما در حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات، اجرای یک سیستم فدرال در شرایط کنونی نه تنها به حل مناقشات کمک نمی‌کند، بلکه راه را برای خشونت هموار می‌کند.

سربلندی و عزت هر کشوری به میزان تعهد مردم به میهن خود وابسته است، اما در سیستم فدرال میزان تعهد به کشور متاثر از تعهد مردم به ایالت ها است و اقتدار کشور را خدشه دار می کند.

فرار از مسئولیت ها در سیستم فدرال مشکل عدم پاسخگویی را ایجاد می کند. مسئولان مرکزی و کشوری به دلیل مسئولیت مشترک خود به راحتی می توانند یکدیگر را در عدم تحقق اهداف خود سرزنش کنند و کاستی های طرف مقابل را گوشزد کنند و یا یکدیگر را به خاطر عدم همکاری سرزنش کنند.

یک مرکز واحد و شناخته شده برای دریافت دستورالعمل ها به مدیران پروژه های توسعه کمک می کند تا پروژه ها را به موقع انجام دهند، مدیران اجرایی بدانند چه کسی در برابر چه موقعیتی پاسخگو است و به چه کسی گزارش کار را ارسال کند. تصمیمات به سرعت اجرا می شود، کیفیت پروژه مشکلی ندارد و در ایجاد ارتباط خوب بین مالک پروژه و پیمانکار کمک کننده است.

به طور خلاصه، کشور ما چندین دهه است که آزمایشگاه سیستم ها، پرچم ها، استراتژی ها و نظریه ها بوده است. همه سعی کردند بدون در نظر گرفتن شرایط، اراده خود را به جامعه ما تحمیل کنند، اما دیدیم که هر تئوری خارجی در اینجا شکست خورد.

توصیه ما به علاقمندان براندازی نظام ها این است که تاریخ چهار دهه اخیر ثابت کرده است که ما در صدد براندازی نظام ها و نهادها و تحمیل احکام جدید توسط حاکمان جدید، تحمیل فرهنگ بیگانه و تئوری های بیگانه بر افغان ها هستیم. حکام به مردن آسیب بزرگی در سطح ملی و بین المللی وارد کرده اند. این ملت نمی تواند آزمون دیگری را تحمل کند تا شما را به قدرت برساند. مثل آفتاب روشن است که نه رژیم غنی، صالح و دانش متمرکز بوده و نه می توان نظام کنونی را سیستم متمرکز نامید.

امکان از دست دادن کشور در روند فدرال شدن وجود دارد. این فاجعه فقط به نفع دشمنان کشور است. نیازی نیست هر بار برای سرنگونی هر نظامی وارد جنگ شویم، حکومت را سرنگون کنیم و سعی کنیم همه چیز را از ابتدا بسازیم.
(تاند)
۲۰۲۲/۰۳/۱۴

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
13 سال پیش در چنین روزی، جولیان آسانژ ویدئویی را منتشر کرد که نشان می‌داد نیروهای آمریکایی به سوی غیرنظامیان عراقی از جمله کودکان شلیک می‌کنند. اکنون او به دلیل انتشار آن با 175 سال زندان مواجه است.  
از ویتنام گرفته تا عراق، میلیون‌ها نفر در جنگ‌هایی که توسط سیاستمداران آغاز شده کشته شده‌اند. امروز لایحه‌ای را به تصویب رساندم که بر اساس آن پارلمان باید در این مورد پاسخگو باشد و اطمینان حاصل شود که هیچ سیاستمداری نمی‌تواند استرالیایی‌ها را دوباره به جنگ‌های نامشروع بفرستد. گروه های اصلی حاضر به پاسخگویی نشدند.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x