جبههای خیالی به نام «مقاومت» که در پی تسلط کابل در ماه آگست سال ۲۰۲۱ میلادی از سوی حکومت سرپرست، تحت رهبری احمد مسعود اعلام موجودیت کرد.
این جبهه هر از گاهی ادعای انجام عملیاتهایی علیه حکومت سرپرست را مطرح میکند، اما نه تنها مقامات رسمی، بلکه کاربران شبکههای اجتماعی و بسیاری از شهروندان، این ادعاها را بی بنیاد، ساخته و پرداختۀ ذهن این جبهه میدانند.
در این اواخر، رسانه صدای هندوکش مجموعهای از اسناد، فایلهای صوتی و گزارشهایی را منتشر کرده که پرده از اختلافات درونی میان رهبران این جبهه برمیدارد. این مستندات نشان میدهند که شکاف میان احمد مسعود و امرالله صالح دربارۀ رهبری جبهه عمیق شده و روز به روز گستردهتر میشود.
قبلأً نیز منبعی از درون این جبهه در گفتوگو با شبکۀ جهانی بیبیسی تأیید کرده بود که به دلیل افزایش اختلافات داخلی، این گروه در آستانۀ فروپاشی قرار گرفته است.
بر اساس گفتۀ منبع بی بی سی، جبهۀ مقاومت مدتهاست با دو چالش اساسی، مداخلات خانوادۀ رهبر جبهه در تصمیمگیریها و فساد گسترده در میان اعضای جبهه، روبرو شده.
در همین راستا، نشستهای پنهانی میان امرالله صالح، ظاهر اغبر، غلام بهاءالدین جیلانی و ایوب سالنگی که در تاجیکستان با برخی اعضای ناراضی دیگر برگزار شده. این دیدارها پس از گفتوگوهای طولانی به نتیجۀ مشخصی جدایی از جبهۀ مقاومت و ایجاد تشکلی تازه به رهبری امرالله صالح رسیدند. این اقدام، نتائج از اختلافات شخصی و رقابت بر سر قدرت در درون این جبهه است.
در ادامۀ این روند، چندی پیش در نشست داخلی جبهه در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، احمد مسعود و امرالله صالح—که عضویت جبهه را دارد—بر سر تشکیل جنبشی دیگر به نام «روند سبز»، وارد مشاجرهای تند شدند. استفاده از واژگان شدیداللحن و خصمانه در این جلسه، عمق اختلاف میان این دو را بهخوبی نمایان ساختند.
علاوه بر این، یک فایل صوتی که رسانه صدای هندوکش آن را منتشر کرده و مربوط به قوماندان اکرامالدین سریع در ایران میباشد، در آن مشاجرات لفظی، توهینها و حتی تهدیدهای فزیکی میان اعضای این گروه تبادله شده بود، نمادی دیگر از تنش و درگیری شدید در درون این جبهه محسوب میشود.
همچنین گزارشهایی وجود دارد که برخی اعضای رهبری جبهه در شهر ویانا، پایتخت اتریش، به جای تمرکز بر اتخاذ موضعی مشترک در برابر حکومت فعلی افغانستان، وقت خود را صرف حل اختلافات و دعواهای درونی کردهاند.
تحلیلگران سیاسی، دلایل اصلی این بحران درونی را تقسیم و تخصیص پولهای دریافتی از منابع استخباراتی خارجی، رقابت برای کسب امتیازات بینالمللی، دستیابی به مناصب، و سیاستورزی انحصاری، عنوان می کند.