یکی از تبلیغاتی گروه حاکم در افغانستان، تاکید بر مبارزه با مواد مخدر و ممنوعیت ظاهری آن بود تا با جلب توجه کشورهای جهان به این موضوع، کارنامه سیاه خود در زمینههای حقوق بشری را پنهان کند. در همان زمان که ممنوعیت تولید و فروش مواد مخدر اعلام شد، گزارشها از منابع محلی نشان میداد که فرماندهان طالبان مقادیر انبوهی از مواد مخدر را پیشاپیش خریداری و ذخیره کردهاند تا کنترل خود بر بازار سیاه این کالای گرانقیمت را حفظ کنند. با آن هم، موضوع ممنوعیت ظاهری مواد مخدر برای لابیگران طالبان در خارج دستاویزی برای قباحتزدایی از این گروه میداد.
اکنون گزارشهای بینالمللی نشان میدهد که تولید انواع دیگری از مواد مخدر در سایه حاکمیت طالبان در حال گسترش است و جای انواع سنتی آن را میگیرد. یکی از گونههای جدید مواد مخدر که در این رسانهها به آن پرداخته شد، مادهای به نام متآمفتامین بود که در منابع تخصصی بهعنوان مادهای بهشدت اعتیادآور با عوارض صحی خطرناک شناخته میشود. این خبرها نشان داد که طالبان نهتنها در مبارزه با کاشت و تولید مواد مخدر موفق نیستند، بلکه نه ارادهای جدی برای این کار دارد و نه حتا اگر ارادهای داشته باشند، در توان آنهاست که چنین چیزی را بهشکل اساسی به اجرا بگذارند.
چرا طالبان نمیتوانند با کاشت و تولید مواد مخدر مبارزه کنند؟ برای یافتن پاسخ آن، نیاز است که هم تاریخچه این گروه و نقشی که مافیای مواد مخدر در تداوم جنگ آن داشت در نظر گرفته شود و هم در مقیاسی کلانتر، پیوندی که میان گروههای افراطی و شبکههای قاچاق بینالمللی در تمام منطقه از اینجا تا خاورمیانه و شمال افریقا وجود دارد، بررسی شود. از زمانی که حوادثی به نام بهار عربی اتفاق افتاد و شماری از رژیمهای منطقه سقوط کردند و ناامنی بر بخشهای وسیعی از این منطقه از جهان سایه انداخت، قاچاقچیان بینالمللی، چه قاچاق مواد مخدر و چه قاچاق انسان، در بسیاری از این کشورها فرصتی طلایی برای تجارت غیرقانونی خود پیدا کردند.
کشورهایی که بیشتر از این بابت آسیب دیدند، عراق، سوریه، لیبیا، سومالیا، یمن، مالی، نیجر، سودان و مانند اینها بودند. این شبکه گسترده به گروههای تروریستی اجازه میداد که از طریق نفوذ در آنها از یک سو در جابهجایی نیروهایشان و از دیگر سو در انتقال پول و اسلحهشان از آنها سود ببرند. محدودیتی که برای انتقال پول و افراد وابسته به این سازمانها در سطح بینالمللی اعمال میشد، پناه بردن به شبکههای قاچاق را موثرترین شیوه برای دور زدن آن محدودیتها و تداوم فعالیتهایشان میگردانید.
این شیوه که در سطح بینالمللی رواج یافته بود، از سوی طالبان و سایر گروههای افراطی همپیمان آن در منطقه مورد استفاده قرار گرفت و در تمام سالهایی که این گروه با دولت پیشین افغانستان میجنگید، یکی از مهمترین راههای انتقال پول و اسلحه این گروه فعالیت درهمتنیده با گروههای قاچاق و مافیای مواد مخدر بود. در واقع مافیای مواد مخدر کارکردی چندمنظوره دارد و برای سازمانهایی مانند طالبان یک اهرم استراتژیک به شمار میرود. به همین دلیل، ادعای مبارزه این گروه با تولید و قاچاق مواد مخدر، نباید جدی گرفته شود. هیچ جریانی نمیتواند پناهگاه استراتژیک خود را بهآسانی رها و خود را از سود آن محروم کند.