مطلبی از نشریه هندوکش غږ گروههای مخالف در خارج از کشور، مخالفان حکومت سرپرست و سایر جریانهای مختلف پس از سه سال توطئهچینی، این بار تلاش دارند تا به خارجیها و مردم داخل افغانستان نشان دهند که گویی حکومت سرپرستی به دلیل اختلافات داخلی و هرج و مرج در حال فروپاشی است؛ آنها بر اساس همین ایده، فرضیات مختلفی را مطرح میکنند.
آنها در این فرضیات نادرست خود گاهی آنقدر در دنیای خیالی و مجازی غرق میشوند که خود را حتی تا زمان دومین حکومتداریشان در افغانستان میبینند؛ گویی در دنیای خیالیشان حکومتداری، زندگی و امورشان به خوبی پیش میرود و بسیاری از مردم نیز سخنان آنها را پذیرفتهاند و میدان برای تاخت و تاز آنها خالی است.
در ابتدا همه چیز را از پشت عینک خود میبینند و فکر میکنند همینها درست و واقعیت عینی هستند. آنها خود در اوج بحران به سر میبرند، اختلافات و درگیریهای داخلیشان به بالاترین حد رسیده، هیچ اثری از اعتماد و اطمینان میانشان باقی نمانده، از کشور گریختهاند، مردم را رها کرده و خارجیها نیز اعتماد خود را نسبت به آنها از دست دادهاند. آنها این موقعیت ازدست رفته را بسیار آشفتهتر ساختهاند، به هر سو میدوند، اما به نتیجهای نمیرسند، بلکه هرچه بیشتر به سوی زوال پیش میروند بر لبه پرتگاه فروپاشی نزدیکتر می شوند.
آنها فکر میکنند که وضعیت در داخل کشور نیز همینطور است، اما این فرضیه و حتی اساس این فرضیات از ریشه نادرست است، زیرا مسئولین فعلی از یک طرف به مردم آزادی بخشیدهاند، آرامش را برای آنها فراهم کردهاند، مردم را از ظلم و فساد زورمندان، فرماندهان نظامی و سرکردگان جنگی آزاد کردهاند و از طرف دیگر دامهایی را که توسط حاکمان قبلی برای ایجاد تنش، تعصب، دشمنی و تجزیه در کشور ایجاد شده بود، از بین بردهاند. آنها مردم را از تلههایی که قبلاً در آن گرفتار بودند، آزاد کردهاند و آرامش و امنیت را به زندگی مردم بازگردانده اند.
مسئله دیگری که این گروهها استدلال میکنند این است که گویا حکومت سرپرست باید فروبپاشد تا همه چیز به نظر آنها درست شود و افغانستان دوباره شکوفا گردد. آنها تلاش میکنند که این ذهنیت نادرست را به مردم و خارجیها القا کنند، اما نمیدانند که مردم در داخل کشور طعم نظامهای تحمیلی خارجی، هرج و مرج داخلی، فساد، فئودالیسم و جزیره های قدرت را چشیدهاند و هرگز نمیخواهند که دوباره به آن دوران بازگردند. مردم تجربه کردهاند که در نبود یک حکومت مرکزی قوی و در شرایطی که گروهها و احزاب مختلف و جزایر قدرت وجود داشت، چه بر سر آنها آمده است، و همه چیزهایی که در آن زمان از دست دادند، شامل امنیت جانی، مال، شرف و حیثیت بوده است.
مردم همچنین دیدند که در نظام های تحمیلی خارجی، چه اتفاقاتی در کشور افتاده است، چگونه ارزشهای آنها ریشخند می شد، برای آزادی و عدالت چه بمبها و شکنجهها به آنها تحمیل شده و چقدر در زندانها آزار دیدهاند. آنها به خوبی میدانند که حاکمان در این نظام ها چه کسانی بودند و برای چه چیزی در آنجا حکومت میکردند.
این گروهها باید فرضیات خود را ابتدا اصلاح کنند و نباید افغانستان و وضعیت فعلی کشور را از نگاههای خود ببینند. آنها نباید فکر کنند که مردم دوباره میتوانند با این نوع سخنان سادهلوحانه و دروغین فریب بخورند. مردم اکنون از بسیاری از مشکلات گذشته عبور کردهاند و از همه چیز آگاه شدهاند. مردم میدانند که بهای آزادی و استقلال آنها چقدر سنگین بوده و چه ثمرهای از آن به دست آوردهاند، بنابراین دیگر نمیخواهند با شعارهای فریبنده و دروغین افرادی که به منافع خارجی وابسته هستند، معامله کنند. مردم اکنون برای حفظ این نظام، آزادی، رفاه و آرامش حاضر به فداکاری هستند.