روسیه پس از حذف طالبان افغانستان از فهرست گروههای تروریستی در ماه آوریل، روابط خود را با این گروه تقویت کرده است؛ اقدامی که مسیر را برای همکاریهای گستردهتر میان مسکو و کابل هموار کرد. این تحول در شرایطی رخ داده که روسیه با تهدید فزاینده گروه داعش شاخه خراسان (ISIS-K) روبرو است و این گروه را بهعنوان دشمن مشترک خود و طالبان میداند.
روابط تاریخی روسیه و افغانستان به قرن نوزدهم بازمیگردد و روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همواره نقش پررنگی در تحولات امنیتی و سیاسی افغانستان ایفا کرده است. اکنون، مسکو در پی آن است تا از طریق همکاری با طالبان، به مقابله با تهدیدهای تروریستی بپردازد و در عین حال حضور خود در آسیای مرکزی را حفظ کند؛ منطقهای که در سایه بحران اوکراین، فرصت مناسبی برای افزایش نفوذ چین به شمار میرود.
روسیه با باز کردن درهای دیپلماتیک به روی طالبان، از جمله باز کردن سفارت و پیشنهاد اعطای اعتبارنامه به سفیر طالبان در مسکو، به دنبال رسمیت بخشیدن به حضور این گروه در عرصه بینالمللی است، هرچند تاکنون هیچ کشوری بهطور رسمی حکومت طالبان را بهرسمیت نشناخته است. همکاری روسیه با طالبان در زمینه مبارزه با داعش-خراسان، به ویژه پس از حملات تروریستی در خاک روسیه، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این گروه که از سال ۲۰۱۵ منشعب شده، نه تنها طالبان را دشمن خود میداند، بلکه به صورت علنی به روسیه نیز خصومت دارد.
مسکو در حالی که به دلیل جنگ در اوکراین با محدودیتهای گستردهای مواجه است، تمایل دارد نقش فعالی در ثبات امنیتی افغانستان ایفا کند تا از گسترش افراطگرایی در داخل و اطراف مرزهای خود جلوگیری کند. این همکاریها تاکنون بیشتر نمادین و سیاسی بودهاند و هیچ نشانهای از ایجاد توافقهای نظامی مستقیم میان دو طرف دیده نمیشود.
علاوه بر مسائل امنیتی، مسکو منافع اقتصادی خود را نیز در تقویت روابط با طالبان دنبال میکند. افغانستان بهعنوان مسیر ترانزیتی استراتژیک، میتواند نقش کلیدی در توسعه کریدور شمال-جنوب روسیه ایفا کند؛ مسیری که قرار است روسیه را از طریق ایران به اقیانوس هند متصل کند. در این میان، پروژههای انتقال انرژی، به ویژه خط لوله گاز به هند و پاکستان، از محورهای همکاری اقتصادی مورد توجه روسیه است. البته تحقق این اهداف به ثبات امنیتی افغانستان بستگی دارد که هنوز در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
در مقابل، افزایش نفوذ چین در آسیای مرکزی، نگرانیهایی را برای روسیه ایجاد کرده است. جنگ اوکراین بخش زیادی از منابع و توجه مسکو را به خود مشغول کرده و باعث شده قدرتهای منطقهای به ویژه چین در حال پر کردن خلأ قدرت در این منطقه باشند. چین با سرمایهگذاریهای گسترده و سیاستهای نظامی و اقتصادی خود، به سرعت جایگاه خود را به عنوان بازیگر اصلی آسیای مرکزی تثبیت کرده است.
برای طالبان که همچنان در انزوای جهانی به سر میبرد، هم چین و هم روسیه بهعنوان بازیگران کلیدی برای شکستن این انزوا و جذب کمکهای اقتصادی و سیاسی به شمار میروند. این وضعیت رقابت میان قدرتهای بزرگ منطقهای را در آسیای مرکزی و افغانستان پیچیدهتر میکند و آینده این منطقه به نحوه تعامل طالبان با این دو کشور بستگی دارد.
در نهایت، تلاشهای روسیه برای همکاری با طالبان را میتوان هم در چارچوب مقابله با تهدیدات امنیتی و هم در راستای اهداف اقتصادی و ژئوپولیتیکی منطقهای دانست. اما به دلیل وضعیت ناپایدار امنیتی و رقابت فزاینده چین، دستیابی به نتایج ملموس در این همکاریها با چالشهای زیادی مواجه است.
مطلبی از نشریه ای بی سی نیوز