نتانیاهو رویکردی متفاوت نسبت به مسئله فلسطین و منطقه دارد. او معتقد است سرزمینهای فلسطینی که در سال ۱۹۶۷ تصرف شدهاند هرگز بازگردانده نخواهند شد و هدف اصلی، حکومت بر این سرزمینهاست. بر این اساس، انتظار مقاومت از سوی گروههایی مانند حماس، حزبالله و دیگر سازمانهای مسلح وجود دارد.
از دید نتانیاهو، مقابله مستقیم با تروریستها امکانپذیر نیست و باید با دولتهایی مبارزه کرد که از این گروهها حمایت میکنند که در رأس آنها ایران قرار دارد. با این حال، در نگاه او تنها ایران مطرح نیست بلکه عراق تحت رهبری صدام حسین، سوریه به رهبری بشار اسد و همچنین لبنان، سومالی، سودان و لیبی نیز بهعنوان بازیگران منطقهای حامی مقاومت و تروریسم شناخته میشوند.
بر اساس برنامهای که این گروهها و نئومحافظهکاران طراحی کردهاند، قرار بود طی پنج سال هفت جنگ در منطقه شکل بگیرد. این برنامه به گونهای طراحی شده بود که آمریکا در نقش اصلی نباشد، بلکه اسرائیل از آمریکا استفاده کند؛ بهطوری که عملاً کنترل نظامی آمریکا در منطقه در اختیار اسرائیل قرار گرفته است.
شخصیتهایی مانند ولفویتز، فیت و دیگر نئومحافظهکاران همراه با نتانیاهو این نقشه را طراحی و اجرا کردند. در نتیجه، طی دو دهه گذشته، سیاست خارجی آمریکا تحت تأثیر این رویکرد بوده است و هزینههای سنگینی برای کشور به دنبال داشته است.
امروز خاورمیانه با مجموعهای از بحرانها و درگیریها مواجه است: جنگ داخلی سوریه، درگیریهای لبنان، جنگ در فلسطین، ناامنی در عراق، جنگ یمن و آشوبهای گسترده در سودان، سومالی و لیبی. این وضعیت نشاندهنده شکست سیاستهایی است که نتانیاهو و همفکرانش دنبال کردهاند و هزینههای انسانی، مالی و سیاسی گستردهای به همراه داشته است.
در مجموع، میتوان گفت که نفوذ و تأثیر نتانیاهو در سیاست خارجی آمریکا یکی از عوامل اصلی بیثباتی در منطقه خاورمیانه بوده است.
«جفری ساکس» اقتصاددان، تحلیلگر سیاست عمومی و استاد دانشگاههای آمریکا