بحران بازگشت اجباری پناهجویان افغان؛ روایت رنج، بی‌ سرپناهی و آینده‌ ای مبهم

در حالی که افغانستان با یکی از شدیدترین بحران‌ های انسانی در دهه‌ های اخیر روبه ‌روست، موج تازه ‌ای از اخراج پناهجویان افغان از سوی ایران و پاکستان آغاز شده است؛ موجی که بنا بر گزارش ‌های بین ‌المللی، تنها در نیمه نخست ماه جون بیش از ۷۱ هزار نفر را در بر گرفته است. بسیاری از این افراد سال ‌ها، حتی دهه‌ ها در خاک این دو کشور زندگی کرده‌ اند و اکنون، بدون امکانات اولیه، سرپناه و امنیت، به کشوری بازگردانده می ‌شوند که دیگر برایشان آشنا نیست.

نجیب غیاثی، از اعضای مؤسسه خیریه افغان «اصیل»، می ‌گوید تنها در گذرگاه مرزی تورخم، روزانه حدود ۵۰۰۰ خانواده وارد افغانستان می ‌شوند. در یکی از تلخ ‌ترین روزهای هفته گذشته، ۳۰٬۶۰۷ نفر در یک روز از پاکستان اخراج شده ‌اند. تصاویر و ویدیوهای منتشرشده، عبور دسته ‌جمعی خانواده ‌هایی را نشان می ‌دهد که با کودک، نوزاد، پتو و چند ظرف پلاستیکی، خانه‌ی خود را ترک کرده‌اند و حالا به جایی بازمی ‌گردند که نه خانه ‌ای در آن دارند و نه امیدی به آغاز دوباره.

روایت ‌هایی مانند مرسا، زنی که با دو نوه‌ اش به افغانستان بازگردانده شده، گویای شدت رنج این اخراج ‌شدگان است. او همسر و پسرش را از دست داده و در پاکستان به عنوان نظافت ‌چی کار می‌ کرده. حالا در چادری موقتی در مرز تورخم پناه گرفته و می ‌گوید: «هیچ‌ چیز برایمان نمانده؛ نه غذا، نه لباس، نه حتی وسایل خانه.»

این تنها یک روایت از هزاران تن دیگر است.

دولت ‌های ایران و پاکستان توضیح شفافی درباره ‌ی چرایی افزایش اخراج‌ ها نداده ‌اند، اما برخی منابع دولتی از «تفکیک میان مهاجران قانونی و غیرقانونی» سخن گفته ‌اند. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ایران، تصریح کرده که تنها دارندگان مدارک اقامت معتبر اجازه ‌ی ماندن خواهند داشت. اما مسئله این‌ جاست که کشورهای میزبان، به‌ ویژه پاکستان، هیچ ‌گاه چارچوبی برای پذیرش قانونی پناهجویان افغان فراهم نکرده‌ اند. پاکستان نه عضو کنوانسیون ژنو است و نه هیچ‌ گونه سازوکار پایداری برای اعطای وضعیت حقوقی به این مهاجران دارد.

به همین دلیل، حتی کسانی که دهه ‌ها در پاکستان زندگی کرده‌ اند – و بسیاری از آن‌ ها در آن کشور به دنیا آمده‌ اند – اکنون بی ‌هیچ حقوقی و تنها با دستور دولت، از سرزمین زیست‌ شان بیرون رانده می ‌شوند.

بازگشت اجباری به افغانستان، در بدترین زمان ممکن صورت می ‌گیرد. شیرین ابراهیم، رئیس دفتر کمیته بین‌المللی نجاتدر  افغانستان، افغانستان را “یک بحران انسانی خاص” توصیف می‌ کند. بیش از ۲۳ میلیون نفر نیازمند کمک‌ های فوری‌ اند و زیرساخت‌ های خدماتی، بهداشتی و تغذیه‌ ای در وضعیت سقوط قرار دارند.

پس از قطع کمک‌ های آمریکا در دوران ترامپ – کمک‌ هایی که بیش از ۴۰ درصد کل بودجه کمک‌ رسانی به افغانستان را شامل می ‌شد – سازمان‌ های بین ‌المللی مجبور به کاهش چشمگیر فعالیت‌ هایشان شدند. در سال جاری، تنها ۲۰ درصد از نیازهای اعلام ‌شده ‌ی بشردوستانه در افغانستان تأمین شده است. در ماه آپریل نیز آمریکا تمام کمک ‌های بشردوستانه‌ اش را قطع کرد، که شامل ۲۸۰ میلیون دالر به برنامه جهانی غذا، ۲۴ میلیون دالر به صندوق جمعیت سازمان ملل و ۲۵۷ میلیون دالر به سازمان ‌های غیردولتی می ‌شد.

در چنین شرایطی، بازگشت‌ دهی میلیون ‌ها نفر نه تنها غیرمسئولانه، بلکه غیرممکن است.

یکی از پیامدهای فوری اخراج گسترده پناهجویان، افزایش کار کودکان در افغانستان است. صافی نورزی، از فعالان مؤسسه اصیل، هشدار می‌ دهد که بسیاری از خانواده ‌های اخراج‌ شده را زنان تشکیل می ‌دهند، زنانی که به‌ دلیل سیاست‌ های محدودکننده طالبان، اجازه کار در اغلب مشاغل را ندارند. در نتیجه، تأمین درآمد به دوش کودکان می‌ افتد؛ کودکانی که در خیابان‌ ها به شستن موتر، فروش دستمال کاغذی یا حتی گدایی روی می‌ آورند.

نکته ‌ی مهم ‌تر آن است که بسیاری از بازگشت ‌کنندگان به لحاظ اجتماعی نیز بی‌ پناهند. زنان بدون همراه شرعی (محرم) حتی امکان سفر به شهر زادگاه ‌شان را ندارند و ناچار به ماندن در کمپ‌ های موقت‌ اند، جایی میان مرز، فقر و بی‌ سرنوشتی.

موج گسترده اخراج افغان ‌ها، تنها یک بحران مهاجرتی نیست، بلکه نشانه ‌ایست از فروپاشی اخلاقی نظام بین ‌الملل. افغانستان در حالی پذیرای میلیون‌ ها پناهجوی بازگشتی‌ است که خودش گرفتار فقر، خشکسالی، جنگ داخلی خاموش و حاکمیتی منزوی است. سیاست‌ های ضد مهاجرت در جهان، به‌ ویژه در پاکستان و آمریکا، بدون درنظرگرفتن تبعات انسانی، میلیون ‌ها انسان را به کام فلاکت می‌ کشاند.

اگر این روند ادامه یابد، به ‌گفته ‌ی یاکوپو کاریدی، ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۵، بیش از سه میلیون افغان دیگر نیز به اجبار به کشوری بازگردند که نه آنان را می ‌شناسد و نه آمادگی پذیرش‌ شان را دارد.

این موضوع نه صرفا یک آمار، بلکه زنگ خطری برای وجدان جهانیست.

مطلبی از رادیو عمومی آمریکا

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x