عصر دیروز افغانستان شاهد قطع گسترده و تقریبا سراسری اینترنت بود، رویدادی که بلافاصله بازتاب وسیعی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی پیدا کرد. در داخل کشور، منابع نزدیک به حکومت سرپرست آن را اقدامی موقت و فنی دانستند که هدف اصلی اش پایش و مدیریت دقیق فضای شبکه ای است. آنان یادآوری می کنند که از دو ماه قبل هشدارهایی به اپراتورهای مخابراتی داده شده بود، اپراتورهایی که پایگاه های داده و سرورهای اصلی شان خارج از افغانستان قرار دارد. بر اساس همین هشدارها لازم بود شرکت ها ملاحظات امنیتی و حاکمیتی را رعایت کنند، اما بی توجهی به این موضوع در نهایت باعث شد کابل تصمیم به محدودیت انترنت بگیرد. در روایت رسمی تأکید می شود که این محدودیت طولانی نخواهد بود و در کوتاه ترین زمان ممکن برطرف خواهد شد.
تحلیلگران می گویند موضوع به امنیت ملی گره خورده است. تجربه سال های اخیر نشان داده بسترهای ارتباطی می تواند به سرعت در اختیار گروه های افراطی یا مافیای اطلاعاتی قرار گیرد و بدون کنترل کافی، تهدیدی بالقوه برای ثبات کشور باشد. از نگاه این جریان ها، قطع اینترنت نه نشانه بحران یا فروپاشی قدرت، بلکه اقدامی مدیریتی برای بازتنظیم قواعد بازی در فضای آنلاین است؛ اقدامی که با ملاحظات فنی و امنیتی پیوند خورده و به محض رعایت ضوابط از سوی اپراتورها، برطرف خواهد شد.
در سوی دیگر ماجرا، اپوزیسیون طالبان که عمدتا در خارج از کشور فعال می باشند، این اتفاق را نشانه ای از تحولات پشت پرده قلمداد می کنند. در روایت آن ها، قطع اینترنت بخشی از سناریوهای بزرگ تر است؛ سناریوهایی که از «معامله بگرام» گرفته تا «انتقال جنگجویان خارجی»، «کشته شدن رهبر امارت اسلامی»، «ایجاد شکاف میان سران حکومت سرپرست»، «احتمال کودتا»، و حتی «سفرهای شبانه رهبر طالبان از قندهار به کابل» را شامل می شود. این طیف می کوشد رویداد اخیر را به مثابه حلقه ای از زنجیره بحران ها و پنهان کاری ها نشان دهد.
وقتی این ادعاها بررسی می شوند، روشن است که هیچ یک بر شواهد عینی یا منابع معتبر تکیه ندارد. اغلب این روایت ها بدون سند یا مدرک موثق منتشر می شوند و بیشتر رنگ و بوی شایعه دارند تا خبر مستند. تحلیلگران مستقل باور دارند این ادعاها بخشی از یک استراتژی رسانه ای است که اپوزیسیون خارج نشین سال هاست دنبال می کند: بزرگ نمایی شکاف های احتمالی، تضعیف اعتماد عمومی به حکومت و دامن زدن به تصور بحران دائمی در افغانستان.
اپوزیسیون خارج نشین طی دو دهه گذشته نشان داده است که بیش از هر چیز به ابزار رسانه ای متکی است. این گروه ها پایگاه اجتماعی قدرتمندی در داخل کشور ندارند و برای جبران این خلا، به روایت سازی و برجسته کردن شایعات روی می آورند. قطع اینترنت برای آنان فرصتی فراهم کرده تا با تولید روایت های پرهیجان و مبهم، توجه افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند. رسانه های وابسته به این جریان ها در خارج از کشور، در روزهای اخیر موجی از گزارش ها و تحلیل های غیرمستند منتشر کرده اند تا چنین وانمود کنند که افغانستان در آستانه تحولات مهم و پنهانی قرار دارد.
در حالی که کارشناسان تأکید می کنند بخش بزرگی از ماجرا به زیرساخت های مخابراتی مرتبط است. بسیاری از اپراتورهای فعال در افغانستان هنوز به سرورهای مستقر در خارج متکی هستند؛ موضوعی که از منظر امنیت ملی نگرانی زا تلقی می شود. در چنین شرایطی، نظارت مستقیم حکومت بر شبکه های ارتباطی نه تنها غیرمعمول نیست بلکه در بسیاری از کشورها به عنوان یک ضرورت شناخته می شود.
این دوگانگی در روایت ها بازتابی از فضای سیاسی و رسانه ای امروز افغانستان است. یک سو منابع رسمی و نزدیک به حکومت سرپرست هستند که محدودیت ایجاد شده را اقدامی فنی و موقت می دانند و آن را با ضرورت های امنیتی و مدیریتی مرتبط می سازند. در سوی دیگر، اپوزیسیون خارج نشین قرار دارد که تقریبا هر تحول را نشانه ای از بحران های پنهان در درون ساختار قدرت تلقی می کند و سناریوهایی پررمزوراز درباره آینده سیاسی کشور مطرح می سازد.
برای ناظران بی طرف، تفاوت میان این دو نگاه در شیوه روایت آشکار است. روایت نخست بیشتر بر داده های فنی و ملاحظات اجرایی تکیه دارد، در حالی که روایت دوم معمولا بر پایه فرضیه ها و گمانه زنی هایی شکل می گیرد که شواهد روشنی برای تأییدشان وجود ندارد. مخاطب وقتی میان این دو روایت حرکت می کند، به سختی می تواند پشتوانه ای واقعی برای بسیاری از ادعاهای اپوزیسیون بیابد. از همین جاست که برخی خوانندگان درمی یابند قطع اینترنت، با وجود مشکلاتی که در زندگی روزمره ایجاد کرده، الزاما به معنای «معامله های پنهانی» یا «کودتاهای در راه» نیست، بلکه بیشتر بازتاب فضایی است که در آن عملیات روانی و شایعه سازی جای تحلیل مستند را گرفته است.