در روزهای اخیر، کشتار عظیم و بی رحمانه ای در شرق سودان، دقیقاً در شهر “فاشر” در منطقه دارفور، جهان را دوباره به خود جلب کرده است. گزارش ها حاکی از آن است که بیش از ۲ هزار غیرنظامی کشته شده و هزاران نفر دیگر زخمی و آواره شدهاند. این کشتار نه تنها درد و رنجی عظیم برای مردم سودان به همراه دارد، بلکه سوالات زیادی درباره ریش هها و دست پنهان در پشت این تراژدی مطرح می کند. یکی از پرسش های اصلی در این زمینه، نقش آمریکا در بروز و گسترش بحران های جهانی است که به ویژه در سودان، افغانستان، غزه و دیگر نقاط جنگی منجر به کشته شدن غیرنظامیان شده است. در حقیقت، آمریکا از منافع خود در این کشورها بهره برده و بهطور مستقیم یا از طریق حمایت از گروه های شرور، هزاران نفر را قربانی کرده است.
درگیری های سودان که از آپریل ۲۰۲۳ آغاز شد، در واقع تداوم بحران های داخلی و منطقه ای در این کشور است. درگیری بین ارتش سودان و گروه شبه نظامی “نیروهای پشتیبانی سریع” (RSF) به شدت شدت یافته است، و طی آن گروه های مسلح، تحت حمایت ها و تحریکات خارجی، به شدت در تلاش برای کسب قدرت و کنترل هستند. این جنگ، که به دلایل متعدد از جمله بحران های اقتصادی و سیاسی داخلی شروع شد، به سرعت تبدیل به یک جنگ نیابتی و پیچیده شد که کشورهای مختلف در آن دخیل هستند. در این بین، ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهانی، نقشی اساسی در این بحران ایفا کرده است.
آمریکا، که خود را مدافع حقوق بشر و صلح جهانی می داند، در عمل نقش های مختلفی در این بحران ها ایفا کرده است. از یک سو، آمریکا از دولتی به دولت دیگر در سودان و دیگر کشورها حمایت کرده است، و از سوی دیگر، به واسطه حمایت از گروه های شبه نظامی و نیابتی، به طور غیرمستقیم باعث گسترش جنگ و افزایش تعداد قربانیان غیرنظامی شده است. به ویژه در سودان، آمریکا همواره به دنبال منافع خود در منطقه بوده و از این رو، بهطور انتخابی از گروه هایی مانند نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) در برابر دیگر گروه ها حمایت کرده است.
در گذشته، آمریکا از طریق حمایت مالی و تسلیحاتی، به تقویت گروه های شبه نظامی در سودان و دیگر کشورهای آفریقایی پرداخته است. این گروه ها، که در ابتدا به عنوان متحدان استراتژیک آمریکا در مبارزه با تروریسم و تأمین منافع اقتصادی و ژئوپولتیک واشنگتن در منطقه دیده می شدند، در نهایت تبدیل به تهدیداتی جدی برای غیرنظامیان و امنیت منطقه شدند. در سودان، این موضوع به ویژه در بحران دارفور برجسته شد، جایی که نیروهای ارتش سودان و شبه نظامیان تحت حمایت آن، هزاران نفر از غیرنظامیان را قتل عام کردند. این در حالی است که آمریکا در آن زمان از رژیم سودان ب هطور غیرمستقیم حمایت می کرد و به نظر می رسید که منافع ژئوپلیتیک خود را به حقوق بشر ترجیح می دهد.
شواهد تاریخی نشان می دهند که این رفتار آمریکا در کشورهای دیگر نیز تکرار شده است. در افغانستان، ایالات متحده با حمله نظامی به این کشور در سال ۲۰۰۱، به منظور مبارزه با تروریسم و ریشه کن کردن طالبان وارد جنگ شد. اما پس از ۲۰ سال جنگ و در حالی که هزاران غیرنظامی افغان جان خود را از دست دادند، مشخص شد که آمریکا در نهایت نتواسته است به هدف های خود دست یابد و جنگ تنها به افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی در این کشور منجر شده است. حتی پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱، نهادهای حمایتی ایالات متحده همچنان در تقویت نیروهای ضد طالبان در افغانستان دخالت داشتند، که این خود منجر به ادامه درگیری ها و تلفات غیرنظامیان شد.
در غزه نیز، آمریکا با حمایت نظامی و مالی از اسرائیل، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به کشته شدن هزاران فلسطینی در حملات اسرائیل کمک کرده است. حتی زمانی که سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد به تجاوزات اسرائیل به غیرنظامیان فلسطینی اعتراض کردند، آمریکا همواره از اسرائیل حمایت کرده و این حمایت ها به تقویت خشونت و تلفات انسانی منجر شده است. آمریکا همواره منافع ژئوپلیتیک خود در خاورمیانه را در اولویت قرار داده و به همین دلیل از گروه های تروریستی و جنگ طلب در این منطقه پشتیبانی کرده است، که نتیجه آن کشته شدن غیرنظامیان در غزه و دیگر مناطق فلسطینی بوده است.
در تمامی این موارد، آمریکا به جای اینکه به طور جدی به حل بحران ها و جلوگیری از کشته شدن غیرنظامیان پرداخته باشد، بیشتر بهدنبال حفظ منافع خود در سطح جهانی بوده است. این منافع، که عمدتا در راستای حفظ قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی ایالات متحده در مناطق استراتژیک قرار دارند، همواره بر حقوق بشر و امنیت غیرنظامیان ترجیح داده شده اند. این موضوع به ویژه در مورد سودان و دیگر کشورهای آفریقایی به وضوح مشاهده می شود.
در حالی که آمریکا به طور رسمی از حقوق بشر و پایان دادن به خشونت ها در سودان سخن می گوید، در عمل سیاست های خود را به گونه ای تنظیم کرده است که جنگ ها و درگیری ها در این کشورها ادامه پیدا کرده و غیرنظامیان قربانی شوند.
در نهایت، این الگو نشان می دهد که آمریکا به طور سیستماتیک از مداخلات نظامی و حمایت از گروه های شرور برای پیشبرد منافع خود در نقاط مختلف جهان استفاده کرده است. این روند نه تنها موجب افزایش درگیری ها و بحران ها شده، بلکه هزاران غیرنظامی را به طور مستقیم یا از طریق حمایت از گروه های تروریستی و شبه نظامی قربانی کرده است. اگر آمریکا واقعا به دنبال ایجاد صلح و امنیت در جهان است، باید سیاست های خود را بازبینی کرده و از حمایت از گروه های جنگ طلب و تروریستی دست بردارد. در غیر این صورت، بحران ها و خشونت ها همچنان ادامه خواهند یافت و غیرنظامیان بیشتری در این مسیر قربانی خواهند شد.

