پس از ۲۴ اسد، مردم افغانستان با احساس ناامنی زندهگی میکنند. عملیاتهای خودسر طالبان و دستگیریهای مداوم افراد از سوی آنان، آرامش شهروندان را برهم زده و احساس ناامنی را در جامعه گسترش داده است.
اکنون بر جامعه «ترس» و بر روح و روان مردم «وحشت» مستولی است. این ترس و وحشت، بسیار عریان است و در تمامی ابعاد زندهگی اجتماعی و سیاسی شهروندان دیده میشود.
در چهارونیم ماه گذشته، طالبان در برابر اعتراضات مردم، بهویژه زنان، با میله تفنگ و شلاق برخورد کردهاند. افراد طالبان از پوشش رسانهای این اعتراضات جلوگیری کرده و خبرنگاران را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند.
به همین دلیل، پوشش مستقل گردهماییهای اعتراضی زنان از سوی رسانهها، ممکن نبوده است. ویدیوها و عکسهایی که از جریان این اعتراضات بیرون آمده، نیز از سوی زنان معترض ضبط و همهگانی شده است. در موارد زیادی، زنان معترض به دلیل برخورد خشن طالبان و نگرانی از تحت تعقیب قرار گرفتن، در مکانهای سربسته جمع شده و صدایشان را بلند کردهاند.
در کابل و ولایات، وضعیت به همین شکل است. صدای اعتراض شنیده نمیشود و مسوولان حکومت سرپرست طالبان بر رنج مردم چشم بستهاند. آنان در کنار اینکه به نیازهای مردم و خواستهای جهان توجه نکردهاند.
توقع دارند که مردم مطیع و فرمانبردار باشند و صدایشان را بلند نکنند. این واقعیت، در رفتار طالبان مشهود است. در نگاه و باور آنان، در تمام این چهارونیم ماه، اعتراض معادل «بغاوت» بوده است.
این در حالی است که مردم در خانه و جامعه، امنیت ندارند. بخشی از بازداشتها و کشتارها در چهارونیم ماه گذشته، در درون خانهها اتفاق افتاده است. یک نمونه روشن، بازداشت شش زن و سه کودک در ولایت کاپیسا است.
آنان از خانههایشان بازداشت شدند و مردم نیز در برابر این اقدام طالبان، دست به اعتراض زدند. بسیاری از بازداشتها در بخشهای دیگر کشور نیز به همین شکل اتفاق افتاده است. افراد طالبان در مقام «پولیس»، «قانون» و «دادگاه» با مردم برخورد میکنند.
در وضعیتی که در هیچ زمینهای چشمانداز روشن برای مردم افغانستان وجود ندارد، حاکمیت «ترس» نمیتواند دیر دوام بیاورد. در افغانستان ضربالمثل معروفی است که میگویند، مردم اگر به «تنگ» آیند، به «جنگ» میآیند.
تظاهرات پیگیر زنان و اعتراض روز دوشنبه، ۲۰ جدی مردم کاپیسا، از مصادیق این ضربالمثل است. اگر وضعیت به همین شکل ادامه یابد، بدون شک مصادیق بیشتری پیدا خواهد کرد.
واقعیت این است که مردم با فقر کمرشکن دست به گریبان هستند و با احساس ناامنی مداوم زندهگی میکنند. تا اینجای کار کسی پروای درد و رنج آنان را نداشته و جلو انتقامگیریها و رفتارهای غیرقانونی افراد طالبان را نگرفته است. صدای مردم شنیده نمیشود و دسترسی رسانهها به اطلاعات محدود است.
فرماندهان و مسوولان حکومت سرپرست طالبان نیز از موضع «غالب» و «پیروز» به وضعیت مینگرند و بهصورت معمول بسیاری از اتفاقات و رخدادها را انکار میکنند. دستکم تا اینجای کار، برخوردها همینگونه بوده است.
در این میان اما به نفع طالبان است که به تاریخ توجه کنند. تاریخ پیامهای روشنی به طالبان دارد. یکی از پیامهای برجسته تاریخ این است که تکروی، تمامیتخواهی، انتقامگیری، خشونت و سرکوب، آینده ندارد و زمینه بازتولید خشونت را فراهم میکند.
۸صبح
۲۰۲۲/۱۲/۰۱