جنگ بین افغان ها دیروز منحوس بود، امروز نیز منفور است و فردا نیز مردود خواهد بود. سنت گرفتن ارگ به زور دیروز این کشور را سوزاند و امروز بار سنگین سقوط رژیم دیروز را ملت به دوش کشیده است و اگر نظام کنونی نیز از بین برود باز هم زیان آن دامنگیر مردم خواهد شد. ما به دلیل سقوط نظام ها دیگر نمی توانیم مصیبت ها را تحمل کنیم. به همین دلیل است که می گوییم بیایید با تصمیم گیری های گسترده و فراگیر ملی در نتیجه گفتگوهای بین الافغانی از فجایع آینده جلوگیری کنیم.
جای افسوس است که حتی در قرن بیست و یکم با کشتن مردم قدرت را به اختیار می گیریم. هر گروهی که از ارگ اخراج شده اند، ارگ را ملک دزدیده شده خود می دانند و جنگ را برای بازپس گیری آن مقدس می دانند، اما وقتی وارد ارگ می شوند، قدرت را غنیمت در انحصار خود و افغانستان را دارایی خود می داند. حکومت بدون مشارکت دیگران را آن طور که دلش می خواهد، حق خود می داند.
متأسفانه طبق سنت گذشته صلح به ارگ بازگشته است اما افرادی که از ارگ رانده شده اند جنگ را تنها راه حل می دانند. جنون قدرت بر عزل شده گان قدرت چنان تأثیر گذاشته است که برخی از آنها بدون توجه به واقعیت ها از تعصبات قومی و زبانی حمایت کرده اند، اما شاید ندانند که خود آنها نیز قربانی این تعصبات خواهند شد.
گرفتن کشکول پیش بیگانگان به نام کمک برای کشتن برادرشان و ویران کردن کشورشان و ایجاد فرصت برای جنگ های رقابتی اقدامی شرم آور است. چه خوب است که حاکمان امروز و گروه های آزمایش شده دیروز، فرآیند ارزیابی و پاسخگویی را نسبت به اشتباهات گذشته و حال خود آغاز کنند و در سایر سیاست های حذف تجدید نظر کنید.
شکی نیست که علیرغم انتقادها و مخالفت ها در خصوص عدم صلاحیت در انتصابات، مدارس دخترانه، سایر سیاست های داخلی و خارجی، رفتار و نگرش عمومی، باید بپذیریم که تعصب قومیتی متهم به مسئولین امارت اسلامی خلاف منافع ملی و کشور است. ضعف های فعلی برای کل ملت است و چوب آن را تمام مردم میخورند.
افراد درگیر در جنگ های داخلی، غصب و فساد در سطح ملی منفور هستند و مردم افغانستان نمی توانند به آنها اعتماد کنند. اکنون به نظر می رسد که شبکه های اطلاعاتی به کمک کانال های تبلیغاتی به عده ای جدید و برخی قدیمی ها از هر قوم و مذهب و ملیتی که مستقیماً در جنگ و فساد در جامعه افغانستان شهرت ندارند، فرصت می دهند و سپس آن را به عنوان مهره سوخته رها میکنند.
توصیه ما به تحریک کنندگان تعصبات قومی این است که اظهارات تحریک آمیز در میان افغان ها، تحریک تعصبات و فکر شروع جنگ، نه تضمین کننده پیروزی است، نه پیشینه روشنی دارد و نه از سوی افغان ها حمایت می شود. قبول دارم که دولت کنونی توانایی یا به عبارتی اراده ای برای بازنگری در اقدامات و روندهای اصلی خود و ایجاد تغییرات لازم را ندارد، اما مبارزه سیاسی انواع، جهات، رنگ ها و اقسام زیادی دارد. چرا ما سعی نمی کنیم از طریق سیاست تغییر آوریم و چرا به سرعت به سمت روش شکست خورده مقاومت مسلحانه می رویم؟
نیازی به احیای رهبران آزمایش شده و بنیانگذاران فساد نیست تا دوباره آنها را به قدرت برسانیم و بعد افغانستان را غارت خواهند کرد. ما در هر ملت و جهتی رهبرانی داریم که پاک و میهن دوست و برابر با معیارهای رهبری هستند و مشارکت ملی در قدرت یک ضرورت است که انکار آن می تواند فاجعه به بار آورد.
هنوز دیر نیست که گفت و گو را نه با بنیانگذاران فساد و عاملان جنایات جنگی، بلکه میان افغان ها از هر نژاد، جهت، زبان، مذهب، گروه سیاسی، جامعه مدنی و زنان متعهد به منافع ملی آغاز کنیم. از افکار، منابع، امکانات، ابتکار خود در رابطه با وضعیت فنی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورمان استفاده کنیم. با کمک اصلاحات قانونی و اجماع ملی، سازوکاری برای کسب قدرت ایجاد کنیم. با کمک این سازوکار به ملت حق مشارکت در چارچوب دولت بدهیم.
از گلوی امنیت گرفته شده، بیکاری بیداد می کند، گرسنگی فریاد می زند، ترس حاکم است، نگرانی سراسر کشور را فرا گرفته است، مردم ناآرام هستند، فرزندان کشور از تحصیل محرومند، مردم خوشحال نیستند. جوانان و کادرها کشور ما را ترک می کنند. کشور ما در انزوا قرار دارد، تحریمهای بینالمللی بر مردم ما اثر گذاشته، با مردم فاصلهای ایجاد شده و آینده ما تیره و تار است، اما مسئولان بدون انجام اقدامات لازم از مردم صبر و شکیبایی و تعامل از دنیا میخواهند.
با نگاهی به پیشینه ناموفق مشکلات گذشته، اکنون باید تصمیم بگیریم که اهداف هر چقدر هم که عالی باشند، ریختن خون افغان ها به دست بیگانگان، یک روش منفور و مردود برای کسب قدرت است.