پروپاگندا در زمان جنگ نقش مهمی ایفا می کند زیرا نیروهای استعماری با استفاده از رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری نیات خود را بر ملت ها تحمیل می کنند و جنایات خود را از چشم مردم پنهان می کنند. با توجه به این نقش گسترده رسانه ها، انگلستان برای اولین بار در اگست ۱۹۱۴ دفتر تبلیغات جنگ را تأسیس کرد و از این طریق فرصتی را برای ارائه اطلاعات مدیریت شده در مورد جنگ به مردم فراهم کرد.
پس از آن فرانسه در فبروری 1916 مرکزی به نام «Mission du Press» ساخت که تمامی فعالیت های مطبوعاتی و تبلیغاتی در آن انجام می شد. علاوه بر این، ایالات متحده امریکا نیز تنها چند روز پس از شروع جنگ جهانی اول (1917) کمیته انتشار اطلاعات را تأسیس کرد که هدف اصلی آن تبلیغات بود. همچنین در طول جنگ جهانی دوم (1933-1945) در جرمنی به رهبری ژوزف گوبل، وزارتخانه ای به نام «آگاهی و تبلیغات عمومی» تأسیس شد که هدف آن یافتن، دستگیری و سانسور روزنامه نگاران و کارکنان رسانه های مخالف رژیم بود.
حتی در رژیمهای کمونیستی، تبلیغات در مورد جنگ بسیار مهم تلقی میشد و به عنوان یک اصل مهم در تحت کنترل نگه داشتن مردم تلقی میشد. اگرچه نیروهای استعماری بیشتر رسانه ها را سانسور کردند تا اعمال شیطانی خود را پنهان کنند و افکار عمومی را کنترل کنند، اما جنگ ویتنام (۱۹۶۴-۱۹۷۵) تنها جنگی بود که توسط رسانه ها سانسور نشد. در این جنگ تصور میشد که در زمان بسیار کمی کامیابی حاصل شود به همین دلیل سانسور رسانهها را در این زمینه ضروری نمیدانستند. از این رو وقتی رسانه ها جنایات مریکایی ها در این جنگ را افشا کردند و با انتشار تصاویر وحشتناک افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دادند، مریکا مجبور شد شکست خود را بپذیرد و کشور را ترک کند.
پس از شکست جنگ ویتنام، ایالات متحده مجبور شد سیاست های رسانه ای خود را بازنگری کند و از رفتن خبرنگاران به خط اول جنگ جلوگیری کند. در سال ۱۹۹۱ که به عراق حمله کردند یک شبکه تلویزیونی به نام سی ان ان تاسیس کردند و اولین شبکه تلویزیونی جهان بود که ۲۴ ساعته فعالیت می کرد و از تکنولوژی های روز استفاده می کردند و طبق سیاست خود اخبار فیلتر شده جنگ را منتشر می کردند به غیر از این رسانه، رسانه های دیگر اجازه رفتن به خط اول جنگ را نداشتند. سربازان امریکایی یک عکاس رسانه ای عراقی را دستگیر و از عراق اخراج کردند، زیرا او از یکی از سربازان مجروح آنها عکس گرفته بود.
این سانسور رسانه ای و تبلیغات گسترده در مورد جنگ بود که گفته می شود بغداد را CNN فتح کرد. علاوه بر این، در زمان جنگ کوزوو، ناتو هر روز نشست های خبری برگزار می کرد و در آن، تصاویر تهیه شده توسط خود را در قاب مشخصی در اختیار رسانه ها قرار می داد. اریک مارگوس نویسنده آمریکایی در مقاله ای در مورد حمله صلیبی ها به افغانستان در 21 اکتبر 2001 نوشت: واشنگتن با انتشار اخبار فیلتر شده و وابسته در افغانستان خواهان موفقیتی همانند موفقیت جنگ خلیج فارس در سال 1991 است، زیرا به دلیل این کار، مردم هنوز اطلاعات دقیقی در مورد غیرنظامیان عراقی که در بمباران امریکایی ها کشته شده اند، ندارند.
به همین دلیل بود که امریکایی ها و کشورهای متحد آنها سیاست سکوت و ارائه اطلاعات ضد و نقیض در مورد تلفات نظامی و غیرنظامی خود در افغانستان در پایان اشغال خود و با هزینه میلیاردها دالری ۳۰ تلویزیون، ۱۵۰ رادیو در پیش گرفتند. به ایستگاه ها و صدها رسانه مکتوب دیگر این فرصت داده شد تا طبق سیاست های اشغالگران گزارش های سانسور شده ارائه دهند.
به دلیل همین مدیریت رسانه هاست که تا کنون حتی یک رسانه تصویری از سرباز امریکایی کشته شده در جنگ عراق و افغانستان در حالی که در خون افتاده و یا از ترس خودکشی کرد است را نشر نکرده است و تعداد واقعی تلفات سایر سربازان اشغالگر نیز از مردم پنهان مانده است.