نهادهای دولتی با تصمیم به آغاز گفتگوهای صلح با گروه تحریک طالبان پاکستان اشتباه کردند. مذاکرات از همان ابتدا محکوم به شکست بود. آنها به تحریک طالبان پاکستان اجازه دادند تا نیروی سیاسی و عملیاتی از دست رفته خود را بازیابند. اگرچه این پیشنهاد از سوی طالبان افغانستان بود، اما نهادهای دولتی پاکستان بیش از حد مایل به مذاکره با گروه تروریستی بودند که بارها و بارها اعلام کرده بودند که این گروه شکست خورده است. دلیل استراتژیک و سیاسی پشت این تصمیم مشخص نیست.
برای رهبری نظامی جدید مهم است که سیاست ضد تروریسم پاکستان را مجدداً راهبردی کند. با این حال، این مسئولیت دولت و نهادهای امنیتی است که تصمیم بگیرند که چگونه می توان به این اهداف دست یافت. مایه دلگرمی است که جلسه کمیته امنیت ملی در روز جمعه، تروریست ها را دشمن پاکستان اعلام کرد و متعهد شد که در برابر کسانی که کشور را به چالش می کشند، “با قدرت کامل” پاسخ دهد.
باید در مورد سیاست افغانستان در داخل و خارج از پارلمان، از جمله در مورد تروریسم در پاکستان، گفتگوی آزاد وجود داشته باشد. حمایت پاکستان از رژیم نخست طالبان هرگز مخفی نبود. ناگفته نماند که پاکستان انتظار زیادی داشت که طالبان نه تنها خود را از گروه هایی مانند تحریک طالبان پاکستان جدا کنند، بلکه به انحلال این سازمان ها و ادغام مجدد یا بازسازی کدرهای آنها کمک کنند.
نهادهای امنیتی زمانی که نتوانستند پیوند ایدئولوژیکی بین تحریک طالبان پاکستان و طالبان افغانستان را تشخیص دهند، یک اشتباه استراتژیک مرتکب شدند. آنها همچنین تمایلی به بررسی احساسات ضد پاکستانی که در میان فرماندهان و جنگجویان طالبان وجود دارد، نشان ندادند، اگرچه پاکستان همچنان نگران وجود احساسات مشابه در میان مردم عادی افغانستان است. با این حال، درک احساسات ضد پاکستانی در میان طالبان بسیار مهم بود، زیرا روابط ایدئولوژیک درون گروههای شبهنظامی نیز آن را تغذیه میکرد. اگر نیروهای امنیتی همین عامل را بررسی می کردند، مذاکراتی را با تحریک طالبان پاکستان آغاز نمی کردند.
پاکستان به جای اینکه به آنها به عنوان متحدان قدیمی نگاه کند، باید با طالبان در یک چارچوب دوجانبه دولت به دولت تعامل داشته تا به دنبال همکاری امنیتی باشد. نهادهای دولتی نباید چنین استدلال یا روایت طالبان را بپذیرند که تحریک طالبان پاکستان موضوع داخلی پاکستان است و آنها نمی توانند در این موضوع مداخله کنند. این صرفا بهانه ای است برای از بین بردن روابط نزدیک آنها با گروه طالبان. پاکستان باید به جای عمل به توصیه آنها برای مذاکره با طالبان، گفتگوها را با طالبان آغاز کند.
حساسیت این موضوع ایجاب می کند که این گونه گفتگوهای دوجانبه بین دو کشور باید بر مبنای یک مسیر انجام شود و از هر گونه دو یا نیم مسیر دیگری پرهیز شود.
تروریسم صدمات زیادی به پاکستان، جامعه و روابط دیپلماتیک آن وارد کرده است. نخبگان قدرت باید سیاست ضد تروریسم را به شدت رعایت کنند. هر گونه مصالحه در سیاست تروریسم می تواند خسارات بزرگی به کشور وارد کند و بر ظرفیت سازمان های ضد تروریسم تأثیر بگذارد. هنگامی که نهادهای دولتی لحن خود را نسبت به گروه های تروریستی ملایم می کنند، این تلفات، افزایش می یابد.
واقعیت امر این است که رهبری سیاسی هیچ قصدی برای مداخله در سیاست های امنیتی ندارد، زیرا تماماً به نهادهای امنیتی متکی است. ورودی این نهادها قابل توجه است زیرا امنیت وظیفه اصلی آنها است، اما تصمیم گیری همچنین مستلزم فراگیر بودن این فرآیند است. نهادهای امنیتی آزادی چنین نگرشی را اتخاذ کردند، اما هر زمان که هر سیاستی نتیجه معکوس داشت، دولت غیرنظامی باید مقصر باشد.
بازی سرزنش بر سر مسائل امنیتی چیز جدیدی نیست و احزاب سیاسی عمداً در آن افراط می کنند تا خود را از تهدیدات امنیتی احتمالی نجات دهند.