طالبان براساس تفاهم با پاکستان، نیروهای تحریک طالبان پاکستان را به ولایات شمالی افغانستان انتقال میدهند. فارغ از اینکه این موضوع میتواند در سطح ملی مشکلات فراوان به بار بیاورد و شگافهای قومی را عمیقتر کند، این موضوع در بعد منطقهای زنگ خطری است برای امنیت کشورهای آسیای مرکزی. کشورهای آسیای مرکزی بیشتر از هر زمان دیگر آسیبپذیرند و رویکارآمدن طالبان سبب شده است که امنیت در این منطقه شکننده و بیثبات گردد. این شکنندهگی یک عامل اساسی دیگر نیز دارد. قدرت نظمدهنده در آسیای مرکزی، درگیر یک جنگ فرسایشی در اوکراین شده است و تمام توان و توجه روسیه به سمت این جنگ است تا تهدید روزافزون بنیادگرایی و تروریسم.
کشیده شدن جنگ به مرزهای آسیای مرکزی، به این دلیل یک تهدید جدی است که این منطقه پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به کانون گروههای بنیادگرا و یک منطقه ملتهب را دارد. گروههای بنیادگرای متعددی از سه دهه گذشته در این منطقه فعالیت میکنند و رابطه نزدیکی با گروههای بنیادگرا در جنوب آسیا (افغانستان و پاکستان) دارند. حضور دوباره طالبان در افغانستان، پویشهای امنیتی منطقه آسیای مرکزی را متحول ساخته است و آشوب در یکقدمی این منطقه است. نهتنها انتقال جنگجویان تحریک طالبان پاکستان به شمال افغانستان مایه نگرانی است، بلکه حضور داعش و تلاش این گروه برای حضور گسترده در آسیای مرکزی وضعیت را پیچیدهتر میکند.
براساس گزارش موسسات تحقیقات متعدد در مورد امنیت آسیای مرکزی، بعد از آگست ۲۰۲۱ جدیترین تهدید برای امنیت این منطقه دولت اسلامی عراق و شام است. در گزارش آمده است که از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در آگست ۲۰۲۱، تهدید ناشی از تروریسم در منطقه افزایش یافته است. با این حال، تهدید اصلی نه طالبان و نه متحد نزدیک آنها القاعده، بلکه وابسته منطقهای دولت اسلامی ولایت خراسان است. قلمرو اصلی این گروه همچنان افغانستان و پاکستان است. اگرچه دولت اسلامی ابتدا بهعنوان یک شبکه تحت سلطه پاکستان ظاهر شد، اما بهزودی بر افغانستان تمرکز کرد. این گروه استراتژی خود را در اینجا از کنترل قلمرو به انجام جنگ شهری تغییر داده است. این یک تهدید امنیتی جدی برای دولت سابق افغانستان بود و اکنون به دنبال ایجاد اختلال در تلاشهای طالبان برای حکومتداری است.
وضعیت امنیتی در آسیای مرکزی بعد از آمدن طالبان شکننده شده است و کشورهای اوزبیکستان، تاجیکستان و ترکمنستان که با افغانستان مرز مشترک دارند، نیروهای بیشتر در نوار مرزی خود جابهجا کردهاند. سازمان پیمان امنیت دستهجمعی نیز در مورد ناامنی در افغانستان و خطر سرایت بحران به آسیای مرکزی چندین نشست برگزار کرده که دال بر جدی بودن تهدید است.
نگرانی عمده کشورهای آسیای مرکزی از حضور و فعالیت گروههای بنیادگرا در قلمرو افغانستان است. هر چند گروه طالبان بارها وعده سپرده است که به هیچ گروهی اجازه استفاده از خاک افغانستان را نخواهد داد، اما انجام این کار برای طالبان دشوار اس؛ چون این گروهها در ۲۰ سال گذشته با طالبان در افغانستان شانهبهشانه جنگیدهاند و حالا طالبان باید از آنها میزبانی کنند. جنبش اسلامی اوزبیکستان و جماعت انصارالله تاجیکستان در ولایتهای شمالی افغانستان حضور دارند و تهدیدی جدی برای امنیت آسیای مرکزی حساب میشوند.
ریکاردو والی، پژوهشگر گروههای بنیادگرا میگوید: «طالبان در کنترل متحدان خود به پیشرفتهایی دست یافتهاند، اما برخی از این سازمانها تنها هدفشان سرنگونی رژیمهای آسیای مرکزی از طریق مبارزه مسلحانه است. زمانی فرا میرسد که این گروهها باید تصمیم بگیرند که جهاد علیه دشمنان اصلی خود در آسیای مرکزی را کنار بگذارند و از طالبان اطاعت کنند یا هم به تنها پلتفرم دیگر [دولت اسلامی خراسان] بپیوندند که به آنها امکان مبارزه بیبندوبار علیه دولتهای آسیای میانه را میدهد.»
از سویی، دولت اسلامی خراسانی متعهد شده است که «جهاد بزرگی را در آسیای مرکزی» برای به دست گرفتن کنترل بخشهای وسیعی از قلمروی که مربوط به منطقه باستانی به نام ماوراءالنهر میشود، آغاز کند. به رغم تلاشهای طالبان برای سرکوب داعش خراسان، این گروه بهعنوان فعالترین و پرسروصداترین گروه در میان گروههای مستقر در افغانستان است که خواستار سرنگونی دولتهای آسیای مرکزی میباشد. این سازمان تبلیغات خود را به زبانهای محلی برای جذب جنگجویان از این کشورها به صفوف خود بیشتر کرده است. اخیراً، داعش خراسان رهبران اوزبیکستان و تاجیکستان و همچنین روحانیان آسیای مرکزی را که علیه دولت اسلامی صحبت میکردند، تهدید به ترور کرده است.
علاوه بر تهدید داعش، انتقال جنگجویان تیتیپی به شمال افغانستان، وضعیت را پیچیدهتر از قبل میکند. به لحاظ روانی جنگجویانی که چندین سال جنگیدهاند و آرزوی برپایی نظام اسلامی را داشتند، خاموش نخواهند نشست و به دنبال هدف بعدی خواهند رفت. آسیای مرکزی به دلیل حکومتهای تکحزبی و سکولار، گزینه خوبی برای این شورشیان خواهد بود. از طرفی، سخت است که تصور کنیم این نیروها مطیع خواهند شد و از آشوبگری و جنگ دست برخواهند داشت. از سویی هم داعش خراسان با تحریک طالبان پاکستان رابطه قدیمی دارد، طوری که بسیاری از اعضا و بنیانگذاران داعش خراسان در سال ۲۰۱۴ افرادی بودند که سابقه حضور در تیتیپی را داشتند. مساله اتحاد رفقای قدیمی، میتواند نگرانیهای جدی امنیتی را برای آسیای مرکزی ایجاد کند و شمال افغانستان رفتهرفته مبدل به کانونی برای گروههای بنیادگرا شود. وزیرستان شمالی در پاکستان در ۴۰ سال اخیر بهشتی برای تروریستان بینالمللی بود و حالا به نظر میرسد که شمال افغانستان نیز به چنین سرنوشتی دچار شود.