امتداد 300 مایلی (482.7 کیلومتر) جاده ای که کابل را به قندهار وصل می سازد و از ولایات میدان وردک، غزنی و زابل به سمت جنوب می گذرد، طوفانهای آخرالزمانی در پیش رویمان رخ داده است که جاده را تیروتار ساخته است. در کناره های شاهراه، موترهای امنیتی مثل رنجر و هاموی قرار دارند که همگی توسط جنگجویان طالبان مرمی باران شده اند.
در دفتر منطقه ای ملی حفاظت از محیط زیست افغانستان NEPA در شهر قندهار، کارمند این دفتر مطیع الله ذهین، ، مبارزات خود را با سوزاندن زباله و تخلیه فاضلاب توسط پیمانکاران خارجی و داخلی در میدان هوایی قندهار که توسط نیروهای آمریکایی و افغان استفاده می گردید، شرح می دهد.
او میگوید: “یک سال و نیم پیش به پایگاه رفتیم و به آنها گفتیم که چه چیزهایی را میتوانند بسوزانند و چه چیزی را نمیتوانند بسوزانند و کجا باید سوزانده شوند نه اینکه همه جا ریخته شود و سوزانده شوند.”
اما او می گوید که دفع زباله در لیست اولویت های فرماندهان پایگاه قرار نداشت و چیزی تغییر نکرد.
نوع تفکر فرماندهان پایگاه این بود که “وظیفه پیمانکار رسیدگی به زبالهها است، برای من مهم نیست که چگونه این کار را انجام میدهد، فقط آن را از جلوی چشمانم بیرون کنید. من مشکلات دیگری دارم، من در حال جنگ هستم.”
ذهین مرا تا فرودگاه همراهی میکند و با همراه داشتن چندین جوازنامه از سوی وزارتخانه ها و والی، بیرون میرویم. ما منتظریم تا فرمانده پایگاه به ما نشان دهد که یکی از گودال های زباله که در آنجا سوزانده می شدند کجاست. دو ساعت بعد به ما گفتند که برویم.
پس از خروج از پیچ و خم دیوارهای بلند امنیتی که از پایگاه خارج می شویم، از جاده اصلی به ولسوالی خوشاب، درست در غرب آن، به جاده فرعی می رویم، جایی که حدود 15 هزار نفر زندگی می کنند که از زمین های کشاورزی اطراف امرار معاش می کنند. خوشاب نزدیکترین منطقه به فرودگاه است.
در اینجا، لعل محمد 22 ساله را می بینم که در زیر سایه دیوارهای فرودگاه مشغول کار در زمینش است. با وجود گرمای شدید ظهر، آب و هوا بر رو تاثیری ندارد. مزارع گندم و سبزی او کمتر از 100 یارد (91 متر) از پایگاه فاصله دارد.
محل زندگی او توسط باغی با ردیف هایی از سبزیجات و گل های زیبا احاطه شده است. در داخل، چاهی وجود دارد که آب آشامیدنی خود را از آنجا تامین می کنند که 15 سال پیش حفر شده و عمق آن 20 یارد (18 متر) است. آنها هشت سال پیش از ولایت زابل به اینجا نقل مکان کردند. پنج سال پیش، هم او و هم خواهرش نازدانه 21 ساله دچار مشکلات کلیوی شدند. او به من می گوید: “داکتران بارها از او سنگ کلیه پیدا کردند.” او میگوید: “داکترانی که ما به آنها مراجعه کردیم، به ما گفتند که از این منطقه آب ننوشیم” او در ادامه میافزاید که “نمیتوانند از منابع آبی همسایههای خود استفاده کنند زیرا چاه ها یکی است. ما نمی توانیم آب معدنی بخریم.”
او مرا به منطقه ای روبهروی پایگاه میبرد که مردم محل به آن کاریز قاضی میگویند، جایی که میگوید تانکرها هفتهای یک یا دو بار فاضلاب و زباله در آنجا انداخت می کردند. او میگوید از سال 2014 تا زمانی که آمریکاییها رفتند، زبالهها را در پنج نقطه اینجا میسوزاندند. اما امروز، این منطقه باز و خالی است، اما او میگوید، فقط یک سال و نیم پیش، تودههایی از دود رقیق را میتوانستید ببینید که به سمت آسمان حرکت میکردند.
لعل محمد خانه اش در کمتر از 100 یارد میدان هوایی قندهار قرار دارد. او از پنج سال قبل دچار مشکلات کلیوی شده است.
علیرغم رهنمودهای مدیریت پسماند نظامی ایالات متحده در سال 1978 مبنی بر اینکه زباله های جامد در صورت وجود جایگزینی نباید در گودال های روباز سوزانده شوند، گودال های سوختگی در افغانستان همچنان ادامه دارد. به گفته دفتر پاسخ دهی دولت، مقامات وزارت دفاع اعلام کردند که مدیریت زباله های جامد همیشه در زمان جنگ اولویت بالایی ندارد.
مقررات ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا مشخص کرده است که وقتی یک تاسیسات به مدت 90 روز از 100 پرسونل فراتر می رود، باید برنامه ای برای نصب فن آوری های جایگزین دفع زباله در گودال های سوزاندن در هوای آزاد ایجاد کنند. مقامات سنتکام به اداره سیگار گفتند که “تاسیسات ایالات متحده در افغانستان هرگز مقررات را رعایت نمی کردند.”
ارتش ایالات متحده در چهار سال اول حضور خود در افغانستان تقریباً به طور انحصاری از گودال های سوختگی در هوای آزاد برای دفع زباله های جامد خود استفاده می کرد. تنها در سال 2004، وزارت دفاع آمریکا یک سال پس از شکایت سربازان خود از تنگی نفس و آسم، روشهای دفع جدید، از جمله دفن زباله و سوزاندن را به کار گرفت.
و در حالی که سنتکام از سال 2009 در تلاش برای محدود کردن استفاده از گودالهای سوختگی بود، اتکا به آنها ادامه داشت: در سال 2010، پنتاگون به کنگره گزارش داد که سوزاندن در هوای آزاد ایمنترین، مؤثرترین و مصلحتترین روش کاهش زبالههای جامد در طول عملیات نظامی تا قبل از یافتن بهترین روش ها، می تواند بهترین جایگزین باشد. اندکی پس از آن، سنتکام تخمین زد که 251 گودال سوختگی فعال در افغانستان وجود دارد که نسبت به چهار ماه قبل 36.4 درصد افزایش داشته است. در همان سال، بررسی های صحی این نگرانی را ایجاد کرد که دود سمی چاله های سوختگی آلوده به سرب، جیوه و دیوکسین می تواند به غدد فوق کلیوی، ریه ها، کبد و معده آسیب برساند. در سال 2011، سرانجام تصمیم گیری شد که گودال های سوختگی باید دور از مناطق نزدیک به نیروها قرار گیرند.
وزارت دفاع پیمانکارانی را مانند KBR (که قبلاً به نام Kellogg Brown & Root شناخته می شد) برای مدیریت چاله های سوختگی استخدام نمود. طی سالها، KBR با پروندههای قضایی متعددی در رابطه با چالههای سوختگی و تصفیهخانههای آب که در عراق و افغانستان فعالیت میکرد، مواجه گردید.
بر اساس گزارش های متعدد، از جمله گزارش سال 2010 توسط ناسوتی، مقام سابق نیروی هوایی ایالات متحده، زباله های سوزانده شده در چاله های هوای آزاد شامل مواد نفتی و روغنیات، رنگها، آزبست (پنبه نسوز)، حلالها، گریس، محلولهای تمیزکننده و مصالح ساختمانی حاوی فرمالدئید، مس، آرسنیک و سیانید هیدروژن؛ سیالات هیدرولیک، مایعات یخ زدای هواپیما، ضدیخ، مهمات و سایر مهمات منفجر نشده، ظروف فلزی، لوازم اداری و لاستیک، قطعات هاموی و لاستیک آن و مواد غذایی دور ریخته شده، پلاستیک، استایروفوم (یونولیت)، چوب، باتری های لیتیوم یون، تجهیزات الکتریکی، رنگ، مواد شیمیایی، لباس ها، آفت کش ها، زباله های طبی و انسانی بود، همچنین لاشه حیوانات و انسان از جمله اعضای بدن نیز به داخل گودال های پرتاب می شدند.
اگرچه مقررات سنتکام سوزاندن تعداد زیادی از مواد اولیه و مواد شیمیایی خطرناک را ممنوع می کند، اما این ها و سایر اقلام دور ریخته شده با استفاده از سوخت جت JP-8 به آتش کشیده می شدند که بنزن، یک ماده سرطان زا شناخته شده را آزاد می کرد. در نهایت توده زبالههای سوخته شده روی پایگاه شناور میشدند و به اتاقهای خواب، کار و طعام سربازان نفوذ میکرد که اغلب کمتر از یک مایل دورتر می بودند. این دود شامل فلزات سنگین، دیوکسین ها، ذرات معلق، ترکیبات آلی فرار، هیدروکربن ها و اسید کلریدریک و بسیاری از مواد سمی دیگر بود.
میدان هوایی قندهار در سال 2012 روزانه بیش از 100 تن زباله جامد و بیش از 5 میلیون گالن آب فاضلاب از 30 هزار تشناب سیار تولید می کرد. وزارت دفاع برای اولین بار در همان سال 23 کوره زباله سوز را با هزینه تقریباً 82 میلیون دالر به قندهار آورد، اما ثابت شد که این تجهیزات بسیار غیرقابل اعتماد و پرهزینه عمل می کنند. یکی از کوره های زباله سوز با دو سال تاخیر تحویل داده شد و قبل از اینکه حتی روشن شود نیاز به تعمیر یک میلیون دالری داشت.
در سال 2015، بازرس کل سیگار استفاده از گودال های سوختگی در فضای باز را “غیر قابل دفاع” خواند.
لعل محمد به مکان کنار میدان هوایی قندهار اشاره می کند که در آن تانکرها یک یا دو بار در هفته فاضلاب و زباله ها را می ریختند.
چند هفته قبل از اینکه به قندهار بروم، با یک مقام آمریکایی آشنا به گودالهای سوختگی صحبت کردم که شاهد سوزاندن انواع زبالههای سمی در گودالهای عظیم پایگاههای ایالات متحده در افغانستان بودند.
این مقام که خواست نامش فاش نشود، به من گفت که زباله های پایگاه در ولایت قندهار “همه جا بود” و هیچ کس به مشخصات این که چه چیزی و چه زمانی در گودال می تواند بسوزاند، توجه نمی کرد. این مقام گفت که پیمانکاران “همه چیز را می سوزاندند.” “من انتظار داشتم توده ای از خاکستر را ببینم، اما تنها چیزی که دیدم چیزهایی بود که سیاه شده بودند. به طور مؤثر همه چیز را از بین نمی بردند. من به این فکر بودم که چرا این همه زحمت بکشم؟”
آنها گفتند که گودالهای عظیم سوختگی به اندازهای عمیق حفر میشوند تا بارها مورد استفاده قرار گیرند و “وقتی به سطحی رسید که دیگر نمی توانند بسوزانند، فقط خاک را روی آن می ریختند و یکی دیگر را در نقطهای دیگر حفر میکردند. این گودال ها بوی وحشتناکی می دادند.”
این مسئول به من گفت که اکثر زباله سوزها به درستی یا اصلاً کار نمی کنند و تعمیر نمی شوند. در زمانهای دیگر، پرسنل در مورد نحوه استفاده از آنها به درستی آموزش ندیده بودند، “بنابراین کاری که همه پایگاهها انجام میدادند این بود که به همان کاری که قبلا انجام میدادند، یعنی گودالهای سوزاندن برمیگشتند یا زبالهها را در زمین تخلیه میکردند.”
داکتر عبدالسمیع، 32 ساله، و ذبیح الله امرخیل، 31 ساله، به خوبی از آسیب های ناشی از گودال های سوختگی آگاه هستند. این دو نفر قبل از کار به عنوان جراح تروما (شاخهای از تخصصهای جراحی است که به درمان تهاجمی صدمات فیزیکی، معمولاً در شرایط اضطراری، میپردازد.) در شفاخانه های نظامی در پایگاه های قندوز، ننگرهار، کابل، بلخ و قندهار مشغول به کار بودند.
من بیمارانی از سوی نیروهای داخلی و همچنین آمریکایی را با مشکلات پوستی و عفونت چشمی دیدهام، دیگران هم به دلیل آب آلوده مشکلات کلیوی داشتند. امرخیل می گوید: “ما بیماران مبتلا به گاستروانتریت (التهاب معده و روده) حاد نیز داشتیم.”
داکتران ذبیح الله امرخیل، 31 ساله، (بالا) و عبدالسمیع، 32 ساله (پایین) به عنوان جراحان تروما در شفاخانه های نظامی در پایگاه های قندوز، ننگرهار، کابل، بلخ و قندهار فعالیت می کردند، جایی که تا به امروز در آنجا کار می کنند.
آنها در همه پایگاه ها، سربازان و غیرنظامیان را با همان مشکلات ریوی و تنفسی که داکتران در جلال آباد شاهد بودند، معالجه کردند. آنها می گویند اکثر بیماران آنها کسانی بودند که در نزدیکی گودال سوختگی کار می کردند.
داکتر سمیع روزهایی را به یاد می آورد که در جلال آباد بوده و روزی 200 بیمار مبتلا به مشکلات تنفسی، بیماری های پوستی و مشکلات معدوی را ثبت می کرد.
او می گوید: “بیشتر این بیماران از پایگاه نظامی بودند.” او می افزاید که مناطق مسکونی نظامی تنها در 650 یارد (594 متر) از یکی از گودال ها قرار داشت.
داکتر امرخیل می گوید که ضایعات میدان هوایی قندهار در داخل و خارج از پایگاه ریخته و سوزانده می شد. او نقشه ای را رسم می کند که بزرگترین گودال سوختگی پایگاه را مشخص می سازد. او میگوید: “تا سال 2016، آنها هفتهای یکبار، همیشه چهارشنبه، عملیات سوزاندن را انجام می دادند. شعله های آتش حدود 4 متر ارتفاع داشتند.”
امرخیل می گوید گودال سوختگی بسیار نزدیک به مرکز آموزشی نظامی بود که سربازان تازه کارآموزی را در خود جای می داد که به محیط زیست و آلودگی هوا عادت نداشتند. در سال 2016، او روزانه 10 سرباز کارآموز را با مشکلات تنفسی می دید. او می گوید که 10 تا 15 نفر دیگر مشکلات پوستی داشتند. او می افزاید که زباله های پایگاه گمبری در ولایت لغمان در نزدیکی جلال آباد در بند درونته در غرب شهر ریخته می شد و آب را آلوده می ساخت. امرخیل می گوید که در قندهار همه چیز را در گودال های سوختگی می ریختند، از جمله محفظه های مخصوصی که برای زباله ها و تجهیزات طبی استفاده می شود. او می گوید: “وقتی پر می شد، محفظه ها هم می سوخت.”
داکتر بخش نظامی مومند خوستی، گودال های سوختگی را “کشنده” توصیف می کرد. خوستی از سال 2007 در شفاخانه های نظامی و آمریکایی در میدان هوایی قندهار و پنج میدان هوایی دیگر و تا زمان تسلط طالبان به عنوان معاون امور صحی وزارت دفاع مشغول به کار بود.
وقتی هفتهها قبل در کابل ملاقات کردیم، او در گوشه ای در یک رستورانی نشسته بود، او محل یک گودال سوختگی در ولایت قندهار را حدود یک مایلی (یک کیلومتر و ششصد متر) شفاخانه در سمت پایگاه نیروهای محلی مشخص کرد.
او گفت: “ما همچنین زبالهها و تجهیزات طبی را در یک گودال سوختگی کوچکتر در 100 متری شفاخانه می سوزاندیم.”
او گفت آخرین باری که او چاله های سوختگی فعال را دید در ماه جون 2021 بود.
در حالی که مشخص کردن علت مشکلات تنفسی، سرطان ها، بیماری های پوستی و مشکلات کلیوی که بیماران در میدان هوایی قندهار از آن رنج می بردند دشوار است، اما اقای خوستی معتقد است که بسیاری از موارد مستقیماً با فعالیت های نظامی و خود پایگاه ها مرتبط بوده است.
“یک شب 30 سرباز با اسهال و استفراغ وارد شفاخانه شدند. در روزهای بعد، تعداد بیشتر شد.” کارکنان شفاخانه سپس متوجه شدند که آب پایگاه آلوده شده است.
خوستی که در بخش تشخیص سرطان کبد، کیسه صفرا و مجرای صفراوی تخصص دارد، توضیح داد که چگونه یک سرباز مبتلا به سرطان ریه در مراحل پایانی دو روز قبل به ملاقات او آمده است. از او درباره سبک زندگی و سابقه کاری اش پرسیدم. او به من گفت که در پایگاه ها یا در میدان جنگ فعالیت می کند. او سرفههای مخاطی سیاه رنگی داشت. از آنجایی که او سال ها به عنوان سرباز کار کرده است، معتقدم سرطان او به دلیل آلودگی ناشی از گودال های سوختگی بوده است.
سپس بررسیها نشان داد که اعضای ارتش ایالات متحده که در معرض آلودگی گودالهای سوخته در افغانستان قرار داشتند، بلغم سیاه رنگی را سرفه می کردند. آنها گزارش دادند که از بیماری مزمن تنفسی شدید، از جمله برونشیولیت انقباضی، یک اختلال ریوی نادر و اغلب کشنده که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد، رنج می برند. علائم دیگر شامل اسهال های بی دلیل، سردردهای شدید، اشک های بی رویه، عفونت و بثورات پوستی مزمن، درد شدید شکم، سرطان خون، سرطان ریه، خونریزی بینی، بیماری های شدید قلبی، آپنه خواب (به نوعی از اختلال خواب گفته میشود که در آن دیوارههای گلو در طول خواب ریلکس و شل و باریک میشوند. این وضعیت باعث ایجاد توقفهایی در تنفس میشود)، کم خونی، زخم، کاهش وزن غیرمنتظره و استفراغ بودند.
با این وجود، اداره امور کهنه سربازان تا سال 2021 اصرار داشت که تحقیقات متناقض و ناکافی برای نشان دادن این موضوع که مشکلات سلامتی طولانی مدت ناشی از قرار گرفتن در معرض گودال سوختگی است، وجود داشته است و اکثر ادعاهای منفعت جویانه مربوط به قرار گرفتن در معرض سموم را رد کردند. طبق گزارش اداره امور کهنه سربازان در سال 2015، تخمین میزنند که بیش از 3.5 میلیون سرباز و کهنه سرباز از سال 1990 در معرض دودهای سمی ناشی از سوختگی ها در خارج از کشور قرار گرفتهاند.
در قندهار، داکتران افغان ادعا می کنند که سموم ناشی از سوختگی به رشد جنین آسیب می رساند. داکتر سهیلا محمدی، 40 ساله، در کلینیک کوچکی در منطقه خوشاب در حدود 100 یاردی (90 متر) میدان هوایی قندهار، حضور دارد. او در مورد ناهنجاریهای قلبی، اختلالات ژنتیکی مانند سندرم داون و سایر نقایص مادرزادی در نوزادانی که مادرانشان در نزدیکی پایگاه زندگی میکردند برایم تعریف می کند، او میگوید این موارد در 20 سال پیش در چنین سطوح بالایی دیده نمیشد.
او میگوید: “من فکر میکنم که بیشتر آنها ناشی از جنگ بود، زمانی که مادرانشان در آن زمان باردار بودند.”
بر اساس تحقیقی که در سال 2017 توسط مؤسسه سلطنتی تروپیکال در هلند منتشر شد، تعداد نقایص مادرزادی در افغانستان به ازای هر یک هزار نفر بیش از دو برابر بیشتر از ایالات متحده است. این مقاله همچنین خاطرنشان میکند که افزایش مواجهه مادر با برخی مواد شیمیایی ممکن است بر رشد جنین تأثیر بگذارد و به ناهنجاریهای مادرزادی کمک کند. افزایش خطر ناهنجاری های مادرزادی در زنان افغان شاغل در بخش های زراعت و کسانی که در نزدیکی محل های زباله ها زندگی می کنند گزارش شده است.
زمانی که داکتر مژگان صوابی اصفهانی، سم شناس محیط زیست در دانشگاه میشیگان مشغول به کار بود، مطالعات متعددی در مورد عراق منتشر کرد که در آن نقایص مادرزادی بهتر از افغانستان مطالعه شده است. او متوجه قرار گرفتن نوزادان و کودکان در معرض فلزات بالقوه سمی مانند تنگستن، تیتانیوم، سرب، جیوه، کادمیوم، کروم، توریم و اورانیوم شد که به شدت در تسلیحات و سخت افزارهای نظامی استفاده می شود.
او برایم گفت: “شایعترین ناهنجاریها و ناسازگاری ها ناشی از نقایص قلبی و نقص لوله عصبی هستند.”
عبدالولی عابد، مدیر کلینیک منطقه خوشاب، برایم مشخص کرد که در هفته های قبل از خروج آمریکایی ها از پایگاه، هر هفته دودهایی را از چاله های سوختگی مشاهده می کردند. یک انجنیری که در هشت سال گذشته در میدان هوایی قندهار کار میکرد، گفته بود که درست قبل از خروج ارتش ایالات متحده از پایگاه، آنها چیزهای زیادی را سوزاندند، «حتی وسایط نقلیه».
وقتی از کلینیک خارج می شوم، با عبدالرازق 35 ساله، نگهبان کلینیک آشنا شدم که تمام عمرش را در این منطقه زندگی می کند. او میگوید رودی را که مهندس به من گفته بود، میشناسد و من را به بیرون از کلینیک هدایت کرد تا سه جایی را که آب از دیوارهای میدان هوایی بیرون میآید را به من نشان دهد.
بیرون می رویم و در ضلع جنوبی پایگاه رانندگی می کنیم و با زمین های کشاورزی خشکی برخورد می کنیم. یک شبکه فلزی جریان خروجی یکی از لولهها را پوشانده که در یک خندقی به عرض 26 فوت (حدود 8 متر) که جلوی آن ایجاد شده است، تخلیه میشود. رازق به من می گوید که چندی پیش، آب از پایگاه خارج می شد و به نهرهای کوچکتری سرازیر می شد که زمین های کشاورزی مجاور را تغذیه می کردند.
او میگوید: “آب کثیف و صابونی و زباله ها در آن موجود بود. اما وقتی آمریکاییها پایگاه را ترک کردند، این وضعیت متوقف شده است.”
در امتداد سرک در ضلع شمال شرقی پایگاه، رشتهای از غرفه های کوچکی مملو از مجموعهای از ضایعات، از چوکی های موتر نظامی هاموی گرفته تا انجین های وسایط نقلیه و جعبههای مهمات وجود داشتند که یک بار در ولایت ننگرهار این غرفه ها را مشاهده کرده بودم.
در اینجا، فدا محمد، 17 ساله، و احسان الله، 15 ساله را می بینم که در داخل غرفه خود به دلیل گرمای شدید قرار دارند. آنها اصالتاً اهل ولایت غزنی هستند، اما پس از مرگ پدرشان در اثر سکته قلبی هفت سال پیش، با مادر و سه برادر کوچکترشان به قندهار نقل مکان کردند، به این امید که از تجارت ضایعات آهن امرار معاش کنند.
آنها می گویند، زمانی که سربازان آمریکایی هنوز در پایگاه بودند، می توانستیم از جمع آوری ضایعات آهن که از پایگاه آورده می شد، ماهیانه 15 تا 20 هزار افغانی (195 تا 260 دالر) درآمد کسب کنند.
فدا محمد می گوید: “برخی چیزها مانند تلویزیون، رادیو، کمپیوتر، موبایل و انواع وسایل الکترونیکی توسط افراد پایگاه سوزانده می شد، اما ما از آن عبور می کردیم و ضایعات آهنی را که از آتش سوزی جان سالم به در می برد، جمع می کردیم.”
احسان الله در پنج سال گذشته از مشکلات تنفسی رنج می برد و دستانش مملو از جوش هایی است که از دو سال پیش شروع شده بود.
ادامه دارد …