انکار حکومت سرپرست از حضور القاعده و تحریک طالبان پاکستان در افغانستان: شکست استراتژیک یا اتحادهای پایدار؟ 

براساس اطلاعات ایالات متحده حمزه بن لادن، پسر اسامه بن لادن، بنیانگذار گروه القاعده که پیشتر گفته می شد در حملات هوایی ایالات متحده در سال 2019 کشته شده بود، اکنون زنده است و گروه القاعده را در افغانستان رهبری می کند. این موضوع در تناقض آشکار با گزارشات موسسات بین المللی متعدد می باشد که حکومت سرپرست افغانستان پیوسته حضور القاعده و تحریک طالبان پاکستان در افغانستان را انکار کرده است.

اگرچه حکومت سرپرست افغانستان بر این باور است که سازمان‌های تروریستی در خاک افغانستان حضور ندارند، اما تعدادی از گزارش‌ها – از جمله تحقیقات اخیر نشریه فارین پالیسی – نشان می‌دهد که تجدید حیات سازمان‌های شبه‌نظامی نه تنها یک واقعیت است بلکه نگرانی ها را افزایش داده اند. اختلاف بین موضع اعلام شده طالبان و داده های جمع آوری شده، نیازمند بررسی دقیق تر ملاحظات استراتژیک زیربنای این انکارها است.

مسئله پیگیری کسب مشروعیت بین المللی در روایت عمومی حکومت سرپرست افغانستان نقش اساسی در این مسئله دارد. طالبان از زمان پس گیری قدرت در سال 2021 برای به رسمیت شناختن بین‌المللی در حال رقابت است، اما این مسئله کسب مشروعیت بستگی به حفظ ثبات در کشور و مبارزه علیه تروریسم دارد. این تلاش‌ها با اعتراف به وجود سازمان‌هایی مانند القاعده و تحریک طالبان پاکستان، که پرسش‌هایی را در مورد ظرفیت و تمایل طالبان برای کنار گذاشتن روابط طولانی‌مدت خود با گروه‌های تروریستی ایجاد می‌کند، با مشکل مواجه خواهد ساخت. حکومت سرپرست ممکن است از یک تاکتیک حواس پرتی عمدی برای دفع انتقادات خارجی استفاده کند و در عین حال از انسجام داخلی با به چالش کشیدن آشکار موجودیت این سازمان ها حمایت کند.

با این حال، بررسی های دقیق تری در مورد ائتلافات طالبان در طول جنگ بیست ساله در افغانستان، نشان دهنده این ارتباطات است. ارتباط طالبان با القاعده و تحریک طالبان پاکستان از اشتراک اهداف و هم ایدئولوژی سرچشمه می گیرد. به نظر می رسد آنچه که در میدان اتفاق می افتد در تضاد تعهدات طالبان در توافقنامه دوحه است.

انکار وجود گروه تحریک طالبان پاکستانی از سوی طالبان افغانستان ممکن است از دیدگاه آنها بیش از یک مانور دیپلماتیک صرف باشد. طالبان و تحریک طالبان پاکستان روابط نزدیکی دارند که گاهی اوقات به عنوان روابط خدشه ناپذیر توصیف می‌شود، که این رابطه برای کمک به طالبان در اجرایی سازی شورش ها علیه قوای ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده بسیار مهم بوده است. این همکاری در طول دوره جنگ، بر اساس وابستگی های ایدئولوژیک، این احتمال را افزایش می دهد که طالبان ممکن است تحریک طالبان پاکستان را به عنوان یار کمکی برای پیشبرد اهدافش پذیرفته است. این تصور که حکومت سرپرست افغانستان ممکن است متعهد به از بین بردن سازمان های تروریستی در داخل قلمرو این کشور باشد، با ادعاهایی مبنی بر اینکه حکومت سرپرست پاسپورت های جنگجویان تحریک طالبان پاکستانی و سایر انواع حمایت های لجستیکی را صادر کرده است، مورد تردید قرار می گیرد.

علاوه بر این، عدم تمایل طالبان برای به رسمیت شناختن وجود تحریک طالبان پاکستان در افغانستان باید در چارچوبی بزرگتر از پویایی های امنیتی منطقه ای پیرامون این کشور مورد بررسی قرار گیرد. افغانستان با توجه به موقعیت جغرافیایی اش در تقاطع قدرت های بزرگ منطقه ای مانند چین، هند، پاکستان و ایران، محل حیاتی برای رقابت های امنیتی است. اگرچه روند اقدامات کنونی تحریک طالبان پاکستان برای پاکستان بی‌ثبات‌کننده است، اما طالبان می‌توانند از آنها به‌عنوان موازنه راهبردی علیه همسایه شرقی خود استفاده کنند. تحریک طالبان پاکستان سابقه اثبات شده ای در تلاش برای تضعیف دولت پاکستان دارد و در نتیجه روابط بین پاکستان و حکومت سرپرست افغانستان را تیره می سازد. با توجه به این موضوع، حکومت سرپرست ممکن است در موقعیتی باشد که از محافظت از جنگجویان تحریک طالبان پاکستان به عنوان یک اهرم فشار برای مذاکره در تعاملات خود با اسلام آباد استفاده کنند.

روشی که طالبان روابط خود را با القاعده مدیریت کرده اند نیز به همان اندازه مهم است. در حالی که طالبان رسما ادعا می کند که القاعده دیگر در افغانستان فعال نیست، گزارش های ناظران خارجی – از جمله سازمان ملل متحد – خلاف این موضوع را نشان می دهد. تجدید حیات القاعده در افغانستان، به ویژه در مناطق جنجالی مانند دره پنجشیر، بر پیچیدگی حکومت طالبان تأکید می کند. بر اساس گزارش های صدای آمریکا، طالبان به القاعده این امکان را می دهد تا در مناطقی که قبلاً غیرقابل دسترس بود، پایگاه ها و دیپوهای نظامی ایجاد کند. این موضوع توانایی طالبان را برای حفظ کنترول خود بر استراتژی گسترده مبارزه با تروریسم در افغانستان زیر سوال می برد.

در نهایت، تصمیم طالبان برای به رسمیت نشناختن حضور القاعده و تحریک طالبان پاکستان در افغانستان این موضوع را به ما می گوید که برای آنها، نگرانی های بین المللی اهمیت چندانی ندارد و این را نشان می دهد که حکومت سرپرست در قبال مسئله مبارزه با تروریسم بی توجه هستند. با توجه به وضعیت نابسامان این کشور، ظرفیت طالبان در تعیین آینده افغانستان، پیامدهای عمیقی برای امنیت منطقه ای و بین المللی دارد.

منبع: اورسیا ریویو

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x