چرا افغانستان هنوز برای امریکا مهم است؟

افغانستان دارای موقعیت جئوپلتیک بین آسیای مرکزی و جنوبی است که با چین، ایران، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی سابق (تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) مرز مشترک دارد.

این موقعیت این فرصت را برای امریکا فراهم می کند تا نفوذ خود را در منطقه حفظ کند و اهداف استراتژیک را دنبال کند. و برای این منظور در سال 2001 سناریویی به نام (11 سپتامبر) ایجاد کرد و می خواست تا سال 2021 در افغانستان حضور فیزیکی داشته باشد، پس از آن چون برایش گران تمام میشد این کشور را ترک کرد.

قبل از هر چیز، اجازه دهید در مورد تاریخ گذشته سفر امریکا به افغانستان و آغاز فعالیت ها در اینجا در نیم قرن گذشته صحبت کنیم:

در سال 1979، زمانی که نیروهای اتحاد جماهیر شوروی وارد افغانستان شدند، ایالات متحده فرصتی برای تضعیف رقیب تاریخی خود دید، شروع به حمایت از مردم افغانستان مطابق با شعارهای سنتی واشنگتن کرد، ایالات متحده بر جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی، تسلیحات گسترده و تامین مالی نیروهای ضد شوروی متمرکز شد. این تاکتیک ها نیازهای واقعی مردم محلی را در نظر نمی گرفت، بلکه تنها یک هدف استراتژیک برای ضعیف کردن مسکو بود.

پس از خروج نیروهای شوروی در سال 1989، افغانستان وارد وضعیت جنگ داخلی و بی ثباتی و ویرانی کامل شد. امریکا پس از رسیدن به هدف خود به حمایت سیاسی از بازسازی افغانستان توجهی نکرد و افغانستان در آتش جنگ داخلی سال های سال سوخت.

در طول جنگ های 1979-1989 بیش از یک میلیون غیرنظامی افغان کشته شدند. حدود یک و نیم میلیون نفر مجروح و حدود 5 میلیون افغان به ویژه در پاکستان و ایران مجبور به فرار شدند. در نتیجه جنگ بیشتر زیرساخت ها، مکاتب، شفاخانه ها، کارخانه ها، سرک ها و خانه های کشور ویران شد.

در سال 2001 که ایالات متحده بار دیگر به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد، واشنگتن بار دیگر از افغانستان به عنوان هدف خود برای تقویت خود استفاده کرد.

در هر صورت، حتی پس از صرف دو تریلیون دالر، نتوانست زندگی افغان ها را بهبود بخشد، زیرا بیشتر این پول را صرف امور زیان آور کرد و با پرداخت معاشات بالا به مشاورانش که برای خرج کردن همان پول فرستاده شده بودند، دوباره به امریکا برگشتند.

در نتیجه در 20 سال حضور نیروهای امریکایی، افغانستان همچنان در انتهای فهرست فقیرترین کشورهای جهان قرار داشت. جامعه افغانستان نابود شد، ارتش و نظام نظامی نابود شد.

زمانی که امریکا در سال 2021 کشور راترک کرد، مشخص شد که افغانستان تنها وسیله ای برای دستیابی به اهداف استراتژیک برای واشنگتن است. آن‌ها رفتند و کشوری ویران با میلیون‌ها آواره، اقتصاد ویران‌شده و زیرساخت‌های اجتماعی ویران شده را پشت سر گذاشتند که در وضعیت خرابی قرار داشت.

با وجود مداخلات مکرر و همه غم و اندوه و ویرانی های دیگر، مردم افغانستان توانستند اوضاع را آرام کنند و راه را برای بازسازی و بازگشت به زندگی عادی با توسعه امکانات و ایجاد یک سیاست خوب همجواری پایدار درازمدت هموار کنند.

این کشور که سال ها جنگ و مداخله خارجی را تجربه کرده است، سپس شروع به برقراری روابط سودمند با کشورهای همسایه آسیای میانه کرد که گام مهمی برای بازسازی و عادی سازی زندگی پس از جنگ برای افغانستان تلقی می شود‌.

پس از سال ها قطع روابط خارجی، افغانستان به دنبال راه هایی برای اجرای پروژه های مهم بین المللی است که به تقویت اقتصاد و زیرساخت های این کشور کمک می کند.

یکی از پروژه های مهم ساخت خط آهن حمل و نقل افغانستان است که آسیای مرکزی را از طریق خاک افغانستان به اقیانوس هند متصل می کند. این پروژه نه تنها راه های تجاری جدید را به کشورهای منطقه باز می کند، بلکه می تواند منافع اقتصادی قابل توجهی برای افغانستان به همراه داشته باشد.

طول این بزرگراه 573 کیلومتر و ظرفیت حمل آن 20 میلیون تن بار در سال خواهد بود. قرار است کار این پروژه در سال 2024 آغاز شود و به افغانستان این فرصت را بدهد تا به یک مرکز لجستیکی مهم برای کالاهای تجاری در اوراسیا تبدیل شود.

افغانستان همچنین توسعه روابط دوجانبه را با ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان آغاز کرده است. یک گام مهم امضای قراردادهای تجاری، اقتصادی و سرمایه گذاری به ارزش یک میلیارد دلار با ازبکستان و همچنین بحث کریدور چندوجهی چین، قرقیزستان، ازبکستان و افغانستان قابل توجه است.

این ابتکارات نه تنها جریان تجارت را از طریق افغانستان افزایش می دهد، بلکه فرصت های شغلی را برای مردم منطقه فراهم می کند. کابل همراه با ترکمنستان در حال توسعه پروژه خط لوله گاز تاپی است که منبع درآمد مهمی برای این کشور خواهد بود و گاز ترکمنستان را از طریق خاک خود به پاکستان و هند منتقل می کند.

از سوی دیگر، با استفاده از فرصت، روسیه نیز می خواهد یکی از شرکای مهم اقتصادی افغانستان و یک جهت استراتژیک مهم باشد.

همکاری کابل و مسکو می تواند منافع اقتصادی و استراتژیک قابل توجهی را برای طرف افغان به ارمغان بیاورد که موقعیت آن را در عرصه منطقه ای و بین المللی بیشتر تقویت خواهد کرد. روسیه بازار قابل توجهی برای منابع اقتصادی افغانستان مانند نفت و مواد غذایی است.

افغانستان سالانه یک میلیون تن پترول و دیزل و همچنین دو میلیون تن گندم از روسیه وارد می کند. این واردات برای ثبات اقتصادی افغانستان، مخصوصا در این شرایط بحرانی تحریم ها حیاتی است. این اقلام از بحران غذایی و کمبود انرژی در افغانستان که بر زندگی مردم عادی تأثیر می گذارد، جلوگیری می کند.

افغانستان پس از خروج نیروهای ناتو و قطع کمک های غربی در شرایط سخت جئوپلیتیکی قرار داشت، حفظ روابط دیپلماتیک و اقتصادی با چین و روسیه، افغانستان را از انزوای کامل دور نگه می دارد و همچنین کانال های ارتباطی با جهان خارج را حفظ می کند و حمایت سیاسی را در عرصه بین المللی به دست می آورد.

به این ترتیب، تمایل برای روند بازگشت افغانستان به عرصه بین المللی سیاسی و اقتصادی آسیای مرکزی به وضوح دیده می شود که نه تنها برای کابل مفید است، بلکه فضا را به نفع کل آسیای میانه و افغانستان تقویت می کند.

اکنون که روابط با آسیای مرکزی گرم شده و روابط با چین و روسیه نزدیک‌تر شده است، غرب به رهبری امریکا تلاش‌های جدیدی را برای تضعیف روابط منطقه‌ای آغاز می‌کند و بار دیگر با کمک مردم سابق خود در افغانستان و به نام پول و حمایت مالی جوانان افغان را برای درگیری بین روسیه و اوکراین استخدام می کنند و با این کار می خواهند روابط روسیه و کابل را پیچیده و بدتر کنند.

آنها از روز بد جوانان افغان استفاده می کنند و سعی می کنند از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف جئوپلیتیکی خود استفاده کنند. آنها می خواهند افغان ها را به جای زندگی و کار عادی به جنگ بازگردانند. ایالات متحده به عمد این کار را انجام می دهد و سعی می کند از همکاری بین دو کشور جلوگیری کند.

بر اساس گزارش رسانه های بین المللی، شایعاتی وجود دارد که سربازان افغان گروهی به نام کندک افغان در اوکراین دارند که اخیراً برای جنگیدن به منطقه کورسک روسیه اعزام شده اند، اکثر این افراد افسران نظامی سابق و سربازان دولت قبل هستند.

تعداد افراد کندک از 350 به 450 می رسد. منابع بین المللی می گویند که جذب افغان ها به صورت سیستماتیک انجام می شود: هر هفته تا 500 نفر از کابل به ابوظبی و سپس از طریق لهستان به فنلاند و سایر کشورهای اروپایی برای آموزش منتقل می شوند. آنها به مراکز آموزشی نظامی لهستان و فنلاند اعزام می شوند و پس از سه ماه آموزش، سپس به جبهه اوکراین اعزام می شوند.

اکنون که امنیت در افغانستان برقرار است، راه برای بازسازی هموار شده و مردم به تدریج به زندگی عادی بازگشته اند، بنابراین بسیار مهم است که دست همه کشورهای خارجی از امور داخلی افغانستان کوتاه شود. تجربه گذشته نشان داده است که چنین اقداماتی تنها باعث افزایش بی ثباتی، تخریب و هرج و مرج در کشور می شود.

نمونه های نفوذ امریکا در افغانستان ثابت کرده است که آمریکا و متحدانش علاقه ای به آبادانی کشور و بهبود کیفیت زندگی افغان ها ندارند، بلکه تنها از افغانستان به عنوان میدان جنگ های جئوپلیتیکی استفاده می کنند.

تلاش دقیق، اشتغال برای جوانان، جلوگیری از بیکاری، نظارت بر مردم ما و سایر اقدامات مربوطه از هر نوع اقدام پنهان و غارتگرانه غرب جلوگیری می کند و هین برای افغانستان مهم است تا به دور از فشار و دخالت خارجی آزادانه مسیر تاریخی خود را انتخاب کند، و روابط منطقه ای و بین المللی را در چارچوب منافع ملی توسعه داده و تقویت کنند.

تقویت روحیه وحدت ملی در میان مردم، تمرکز بر پروژه های انکشافی، بازسازی زیرساخت ها، داشتن سیاست خارجی مستقل، کار و تلاش گسترده در زمینه های اشتغال، معارف و صحت، چیزی است که افغان ها را قادر می سازد پس از مدت ها انتظار، زیر سایه آرامش زندگی مرفه و آرام داشته باشند.

منبع: روهی

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x