واژه “افغان” از دیرباز برای ساکنان افغانستان استفاده شده و هر گروه و قوم متعلق به اقوام مختلف، همه بدون استثنا با نام افغان شناخته میشوند و هیچکس هویت خود را از این کلمه جدا نمیداند.
در سالهای اخیر، افغانستان و ملت غیور آن قربانی تجاوزات خارجی قرار گرفتند، در برابر نقشهها و دسیسههای دشمنان قرار گرفتهاند و با حیلههای مختلف مواجه شدهاند.
تجزیه افغانستان یکی از آرزوهای شوم قدرت های خارجی بوده، آرزویی که در دو مرحله به تحقق نزدیک شد و این کشور را تا مرز نابودی پیش برد.
مرحله اول زمانی بود که اشغالگران شوروی از افغانستان خارج شدند و زمانی که جنگسالاران در افغانستان به قدرت رسیدند، از طریق جنگهای داخلی و گروهها، کشور را به سمت تجزیه سوق دادند؛ آرزویی که با تشکیل دولت موقت در مرحله اول ناکام ماند و این کشور از تجزیه نجات یافت.
مرحله دوم اشغال افغانستان توسط آمریکا بود، که برخی از نهادها، مجلات، روزنامهها و برخی شخصیتهای مشهور آمریکایی در زمانهای مختلف خواستار تقسیم افغانستان بودند.
در همین زمان، برخی از مسئولان سابق دولت، به ویژه کسانی که با جبهه مقاومت و احمدشاه مسعود ارتباط داشتند، رویای تجزیه افغانستان را در سر پروراندند و از طریق اقوام مختلف خواستار تجزیه کشور شدند.
اکنون که دولت فاسد جمهوری سقوط کرده است، پیروان جبهه مقاومت و جبهههای بدنام دیگر با افزایش تعصبات قومی، هویت افغان را از خود دور میکنند و خود را به کشورها و ملتهای دیگر نسبت میدهند.
بیثباتی هویت در حالی در میان فراریهای غربگرا گسترش یافته است که وقتی آنها در افغانستان بودند، با وجود اینکه خود را افغان میدانستند، نه به مردم علاقهای داشتند و نه به کشور خود توجهی میکردند؛ برعکس، آنها تمام ارزشهای مادی و معنوی را تنها برای قدرت و مقام فروختند و زیر پا گذاشتند.
اکنون که آنها از افغانستان خارج گردیده و بیجا شدهاند، قطعاً برای منافع ناچیزی، هویت خود را فروخته و برای دل خوشی اربابان خود هر کاری انجام می دهند.
مطلبی از نشریه هندوکش