اجلاس سالانه سازمان همکاری شانگهای (SCO) در سال جاری به صورت مجازی بهعنوان چالشهای ژئوپلیتیکی در بین خود اعضای این گروه و آزمون قرائت سیاسی«غرب در برابر شرق»، دیپلماسی و موضع دهلی نو را امتحان کرد. این امر از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا هند ریاست خود بر گروه 20 را در اولویت قرار داده است و این نشست قرار است در ماه سپتامبر برگزار شود.
بیانیه مشترک منتشر شده در پایان اجلاس، با عنوان «اعلامیه دهلی نو»، نگاهی اجمالی به چالشها و فرصتهایی را ارائه میکند که این مجمع از نظر جغرافیایی در زمان آینده با آن مواجه خواهد شد. در حالی که این شامل چالشهای جدیدتری میشود که درگیری روسیه و اوکراین ایجاد کرده است، مسائل قدیمیتر و حلنشدهای مانند امنیت و ثبات افغانستان تحت حاکمیت طالبان همچنان یک نقطه مهم همکاری و مقاومت باقی مانده است.
در اعلامیه دهلی نو در مورد مسئله افغانستان آمده است: «کشورهای عضو ایجاد یک حکومت فراگیر در افغانستان با مشارکت نمایندگان همه گروه های قومی، مذهبی و سیاسی در جامعه این کشور را ضروری می دانند.» این فراخوان برای تشکیل حکومت فراگیر، مسئله جدید نبوده و منحصر به منافع روسیه، چین یا سایر کشورهای همسایه یا منطقه نمی باشد. در جریان سفر اخیر نارندرا مودی، نخست وزیر هند به ایالات متحده، بیانیه مشترک بین او و رئیس جمهور جو بایدن نیز بر اهمیت شکل گیری یک “ساختار سیاسی فراگیر” در افغانستان تاکید شد.
با این حال، «دولت فراگیر» در افغانستان تحت حاکمیت طالبان به چه صورت است؟ آیا نظر و عقیده غرب در مورد تشکیل حکومت فراگیر طالبان مانند پکن و مسکو می باشد؟ روی کاغذ، به نظر می رسد که هیچ پاسخی برای این موضوع وجود ندارد. ایده کلی این است که سلسله مراتب سیاسی تحت رهبری طالبان نباید تحت تسلط پشتون ها باشد. وندا فلباب براون تحلیلگر مسائل افغانستان تاکید می کند که پشتون محوری کابل به شدت سرکوبگر سایر گروه ها است.
تلاش برای تشکیل حکومت فراگیر قومیتی در افغانستان یک شمشیر دولبه است. در سال 2021، طالبان به عنوان یک شورش ایدئولوژیک افراطی، زمانی که ایالات متحده توافقنامه ای را با این گروه در سال 2020 امضا کرد و عملاً به جنگ 20 ساله پایان داد، در صدر قرار گرفت. ضرب المثل قدیمی که اغلب به طالبان نسبت داده می شود، «شما ساعت دارید، ما زمان داریم»، به حقیقت پیوست و به عنوان طرف پیروز، طالبان اکنون به دنبال همکاری با جامعه بین المللی است. هیبت الله آخوندزاده، رهبر طالبان، اغلب با همکاران خود در کابل در خصوص دادن امتیازات ایدئولوژیک در ازای مشروعیت سیاسی از سوی قدرت هایی که آنها در طول دهه ها برای حفظ ایدئولوژی خود با آنها مبارزه کرده اند، مخالف است.
درخواست ها برای تشکیل حکومت فراگیر، در حال حاضر، تمایز آرمانی و واقعگرایانهای با آنها دارند. برای شروع، هیچ دولت یا سازمانی مانند سازمان همکاری شانگهای، نوع «شمولیت» مورد نیاز را تعریف نکرده است. با در نظر گرفتن این که این منطقه دارای پیشینه های قومی مختلف است، که بسیاری از آنها به شکلی در داخل افغانستان نشان داده می شوند، انتظار از این فراگیری با واقعیت های موجود در تضاد است. همچنین بسیار بعید است که بسیاری از دولتها یا رهبران سیاسی برای تأکید بر اینکه چه نوع ساختار سیاسی را میخواهند، پیش قدم شوند. به عنوان مثال، در نومبر 2021، مولوی مهدی، فرمانده نظامی اهل تشیع متعلق به گروه قومی هزاره که همچنین رئیس استخبارات ولایت بامیان، از سوی طالبان به عنوان ولسوال در سایه منصوب شد. این امر به طور گسترده برای دیگران به عنوان یک شانس دیده شد که می توانند در قدرت آینده سهیم باشند هرچند در حاشیه و قدرت های پایین. این مسلئه می توانست یک قرائت مثبت هم برای جامعه جهانی و هم همسایه افغانستان، ایران. با این حال، این ترتیب دیری نپایید، زیرا مولوی مهدی بر سر کنترل معادن پرسود با صفوف طالبان درگیر شد و در آگست 2022 هنگام تلاش برای فرار به ایران کشته شد. تهران همواره تاکید داشته تا حکومت همه شمول و فراگیر در افغانستان تشکیل شود.
فراتر از پویایی داخلی افغانستان، از نظر ژئوپلیتیکی، اکثر کشورهای منطقه دارای منافع مشترک نیستند و این امر کار را برای یک برنامه اجماع محور منطقه ای چه در داخل سازمان همکاری شانگهای یا فراتر از آن دشوار می کند. اکثر کشورهای منطقه از منظر امنیت ملی خود سریعا با طالبان ارتباط برقرار کردند. به عنوان مثال، بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی با هدف فوری حفظ صلح در مرزها و جلوگیری از فروپاشی داخلی دولت افغانستان، کانالهای دیپلماسی و تجارت را با رهبری جدید امارات اسلامی باز کردند که میتواند جرقهای برای ایجاد یک جریان درون قومی و جنگ داخلی درون قبیله ای باشد. دور ماندن از چنین درگیری برای کشورهایی مانند ازبکستان، تاجیکستان، ایران و پاکستان دشوار خواهد بود و همچنین باعث ایجاد یک بحران انسانی و سرازیری پناهجویان به کشورهای همسایه خواهد شد.
با توجه به اینکه هیچ جایگزین مناسبی وجود ندارد، فراخوان برای تشکیل حکومت فراگیر ممکن است بهترین حالت اعمال فشار استراتژیک بدون پیامدهای تاکتیکی باشد. ایران این کار را به عنوان بخشی از استراتژی خود در برخورد با امارت اسلامی انجام میدهد، جایی که خواستار انسجام سیاسی است، اما همچنین تماسهای دیپلماتیک و سیاسی کامل با گروه طالبان را حفظ میکند. از سوی دیگر، پاکستان که گروههای اسلامگرا را به عنوان یک استراتژی دولتی، از جمله در افغانستان، تقویت کرده است، با آسیب شدیدی مواجه است که بسیاری بارها درباره آن هشدار داده بودند. توانایی پاکستان برای هدف قرار دادن طالبان پاکستانی در حالی که تحت الحمایه طالبان افغانستان است، شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان را مجبور کرده است تا تروریسم را در اجلاس سازمان همکاری شانگهای بهعنوان یک هیولای چند سر اعلام کند.
شتاب برای تشکیل حکومت فراگیر از سوی طالبان، در حالی که سیاست زور مسلط بر اوضاع شده است، به یک نقطه گفتگو تنزل یافته است. بیش از هر کس دیگری، طرف بازنده مردم افغانستان باقی خواهند ماند، همانطور که تلاش مستمر طالبان برای کنار گذاشتن زنان از جامعه در میان سایر مسائل نشان داده شده است. در حال حاضر، اگر طالبان بتواند سطح قابل قبولی از امنیت منطقه ای را ارائه دهد، که با توجه به سابقه این گروه در کمک گرفتن و جذب انواع دیگر گروه های جهادی، که شامل گروه هایی مانند لشکر طیبه و جیش محمد می شود، حداقل در این مدت از هرگونه چالش فوری برای هژمونی خود جلوگیری می کنند.