در فضای پرآشوب سیاست بین الملل، به ویژه در منطقه غرب آسیا، قدرت ها در تلاش اند تا با برتری نظامی و نفوذ سیاسی، قواعد بازی را به سود خود تغییر دهند. اما در برابر این سیاست ها، برخی کشورها دکترین بازدارندگی را نه با تکیه صرف بر تجهیزات نظامی، بلکه با اتکا بر اعتقادات عمیق ایدئولوژیک و مردمی خود پی ریزی کرده اند. جمهوری اسلامی ایران نمونه ای شاخص از چنین الگویی است؛ الگویی که در آن «ولایت فقیه» نه فقط یک اصل دینی، بلکه رکن امنیت ملی و راهبرد دفاعی محسوب می شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای، تنها یک مقام سیاسی نیست، بلکه به عنوان ولی فقیه، در جایگاهی قرار دارد که دفاع از او برای میلیون ها نفر از پیروان، یک «واجب شرعی» است؛ امری که نه فقط در سطح شعار، بلکه در قامت یک دکترین بازدارندگی واقعی ظاهر شده است. فتوای مراجع عظام تقلید درباره وجوب دفاع از رهبر معظم انقلاب، بر بُعد شرعی این مسئله صحه می گذارد و آن را به عنوان یک وظیفه دینی برای فدائیان جان برکف تبیین می کند.
از منظر ژئوپلیتیک، این سطح از آمادگی مردمی برای دفاع، یک سپر بازدارنده بی نظیر است؛ چراکه قدرت های جهانی، به ویژه ایالات متحده، در هرگونه محاسبه برای حمله یا اقدام خرابکارانه علیه ایران، ناچارند هزینه های ناشی از واکنش های فراتر از محاسبات کلاسیک نظامی را نیز در نظر بگیرند. تهدید به اقدام از سوی مردم، که در گوشه گوشه جهان اسلام پراکنده اند، معادله را پیچیده تر می کند.
در این میان، امریکا به رهبری ترامپ، با کارنامه ای مملو از خروج های یک جانبه از توافقات بین المللی، ترور شخصیت های کلیدی محور مقاومت همچون قاسم سلیمانی و تشدید تحریم ها علیه ملت ایران، بارها نشان داده است که به دنبال شکستن خطوط سرخ جمهوری اسلامی است. اما آنچه وی و مشاورانش درک نمی کنند، ماهیت متفاوت قدرت در ایران است: قدرتی که بر ایمان و آمادگی ایثار استوار است، نه صرفاً زرادخانه ها نظامی.
در عین حال، ایران نیز به خوبی دریافته است که جنگ های نوین، فقط در میدان نبرد فیزیکی رخ نمی دهند؛ بلکه نبرد اراده ها و روایت ها نیز به همان اندازه حیاتی است. در این میدان، جمهوری اسلامی با بهره گیری از شبکه ای گسترده از نخبگان فرهنگی، دینی و رسانه ای در سراسر جهان اسلام، تصویری از «رهبری محور مقاومت» را تثبیت کرده که حمله به او، معادل اعلام جنگ به تمامی این نیروهای پراکنده اما همسو است.
از دیدگاه ناظران بین المللی، چنین جایگاهی بی نظیر است. نه جو بایدن، نه ترامپ، و نه هیچ یک از رهبران غربی، از چنان پایگاهی در میان مردم شان برخوردار نیستند که حتی یک تهدید لفظی علیه آنان بتواند موجی از خشم دینی، سیاسی و اجتماعی در منطقه به پا کند. این همان امتیازی است که ایران را به عنوان بازیگری یکتا در عرصه منطقه ای تثبیت کرده است.
در نهایت، باید یادآور شد که جمهوری اسلامی ایران، برخلاف آنچه رسانه های غربی القا می کنند، در پی جنگ طلبی نیست؛ بلکه صلحی مبتنی بر عزت، استقلال و احترام متقابل را دنبال می کند. اما اگر خطوط قرمز مورد تهدید قرار گیرد، بهویژه اگر آن تهدید متوجه شخص رهبر انقلاب باشد، نهتنها ارتش و سپاه، بلکه میلیونها انسان مؤمن و فدایی در سراسر جهان اسلام آمادهاند تا بدون هیچ تردیدی، در دفاع از ولایت، وارد میدان شوند.
این پیام نه تهدید است و نه شعار؛ بلکه یادآوری واقعیتی است که قدرت های متجاوز باید آن را در محاسبات خود لحاظ کنند. چرا که تجاوز به حریم ولایت، آغاز فصل تازه ای از مقاومت خواهد بود؛ مقاومتی که پایان آن دیگر در دستان طراحان تجاوز نخواهد بود.ر