رقابت چین و افغانستان بر سر دالان واخان

دالان واخان که از نظر راهبردی اهمیت فراوان دارد، نوار باریکی از خاک افغانستان در ولایت بدخشان است که از مرز شرقی این کشور بیرون زده و آن را به ولایت سین ‌کیانگ چین متصل می ‌کند. این دالان بخشی از جاده تاریخی ابریشم بوده که چین و افغانستان را به هم وصل می‌ کرد و از شمال با تاجیکستان و از جنوب با خیبرپختونخوا و گلگت-بلتستان هم‌ مرز است. طول این دالان حدود ۳۵۰ کیلومتر و عرض آن در نقاط مختلف بین ۲۰ تا ۶۰ کیلومتر است و در مجموع حدود ۱۰٬۳۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. این منطقه کوهستانی و صعب‌ العبور، رفت‌ و آمد را بسیار دشوار ساخته است و مسیر اصلی آن از کوه‌ های تقریباً غیرقابل عبور شرق پامیر کوچک می‌ گذرد. دالان واخان به‌ شدت کم ‌جمعیت است و تنها ۱۱۰ روستا با جمعیتی حدود ۱۲٬۰۰۰ نفر در آن قرار دارد. این دالان مرز نسبتاً کوتاه ۷۵ کیلومتری میان افغانستان و چین را در بر می ‌گیرد که در ارتفاعی نزدیک به ۵٬۰۰۰ متر از سطح دریا قرار دارد. تنها راه دسترسی چین به افغانستان از طریق گذرگاه واخجیر در انتهای جنوب ‌شرقی این دالان است و نزدیک‌ ترین شهر مهم در چین، تاشقرغان در ولایت سین ‌کیانگ است. پکن گذرگاه واخجیر را خط مقدم مبارزه با تروریسم میان شورشیان افغانستان و جمعیت مسلمان اویغور در سین ‌کیانگ می ‌داند.

پس از خروج ایالات متحده از افغانستان در اگست ۲۰۲۱، رابطه میان امارت اسلامی تحت رهبری طالبان و چین دگرگون شده و اکنون بیشتر بر مبنای عمل ‌گرایی محتاطانه استوار است تا ایدئولوژی. برای امارت اسلامی، چین منبعی از سرمایه ‌گذاری به شمار می‌ آید، به‌ ویژه در شرایطی که ذخایر ارزی افغانستان مسدود شده و کمک‌ های خارجی نیز ناچیز است. طالبان چین را قدرتی جهانی می ‌بیند که می ‌تواند مشروعیت منطقه‌ ای و سپس بین ‌المللی را برای آن فراهم سازد.

تعامل چین با طالبان 2، بر پایه نگرانی‌ های امنیتی و جاه ‌طلبی‌ های ژئوایکانومیک است. این نگرانی ‌ها به نا آرامی‌ ها در منطقه خودمختار اویغورنشین سین‌ کیانگ، ثبات طرح “کمربند و جاده” (BRI) در آسیای مرکزی، و پروژه کریدور اقتصادی چین – پاکستان (CPEC) مربوط می‌ شود؛ پروژه ‌ای که سرمایه‌ گذاری عظیمی در آن انجام شده و هزاران تبعه چینی در پاکستان مشغول به کار هستند. از سال ۲۰۲۳، امارت اسلامی تمایل بیشتری به باز کردن دالان واخان نشان داد و گفتگوهای متعددی با پکن برای آغاز تجارت مستقیم از این مسیر انجام داد. چین نیز دالان واخان را حلقه‌ای کلیدی برای پروژه کمربند و جاده می ‌داند تا ارتباطات خود در اوراسیا و خاورمیانه را گسترش دهد.

با این‌حال، چین به ‌خوبی می ‌داند که این دالان به سین‌ کیانگ متصل است؛ منطقه ‌ای با بیشترین حضور نظامی که سابقه ‌ای طولانی از گرایش‌ های جدایی‌ طلبانه دارد. چین در این منطقه با مقاومت در برابر سیاست ‌های فرهنگی خود و تلاش‌ هایش برای تحمیل ایده های فرهنگی خود هست که با مقاومت اویغورها مواجه بوده که به شکل‌گیری شورش‌ های گوناگون انجامیده است. این شورش‌ ها در کنار فعالیت ‌های شاخه خراسان گروه داعش (ISKP) و سایر گروه ‌های تروریستی در افغانستان و پاکستان، پکن را وادار کرده تا نسبت به پروژه دالان واخان تجدیدنظر کند.

موضع کنونی پکن این است که توسعه دالان واخان از نظر اقتصادی مقرون‌ به ‌صرفه نیست، چرا که کوهستانی بودن منطقه مانعی جدی بر سر راه آن است و خطرات امنیتی آن بیش از منافع اقتصادی است. چین ترجیح می‌ دهد این دالان را به‌ عنوان منطقه‌ ای حائل و استراتژیک در برابر تهدیدات احتمالی از افغانستان حفظ کند تا بتواند ثبات منطقه‌ ای را تحت نظر گرفته و از مخاطرات بکاهد. این سیاست یادآور دوران قرن نوزدهم است، زمانی‌ که امپراتوری بریتانیا در هند برای جلوگیری از پیشروی روسیه تزاری به سین ‌کیانگ، تبت و آسیای مرکزی، دره واخان را به افغانستان واگذار کرد تا منطقه ‌ای حائل ایجاد کند.

در اوایل قرن بیستم، چین مدعی بخش‌هایی از تاجیکستان روسیه و افغانستان، از جمله دالان واخان شده بود؛ این مسئله سرانجام حل‌ و فصل شد و در سال ۱۹۶۳ یک توافق‌ نامه رسمی مرزی میان چین و افغانستان به امضا رسید. با این حال، در عمل، این مرز از سال ۱۸۹۵ به شکل کنونی خود وجود داشته است؛ زمانی که کمیسیون مرزی پامیر، متشکل از امپراتوری‌ های روس و بریتانیا، مرزهای افغانستان را برای ایجاد یک منطقه حائل تغییر دادند. بنابراین، اهمیت ژئوپولیتیکی دالان واخان ریشه در تاریخ آن دارد. امروزه، هرچند تعاملات میان پکن و طالبان 2 در پی دستیابی به منافع متقابل است، اما بدگمانی ‌های عمیق ایدئولوژیک، این رابطه را پیچیده کرده است. در چنین بستری، این نوشتار به بررسی منافع و مخاطرات احتمالی چین و طالبان در رابطه با این موضوع می‌ پردازد.

روابط چین با طالبان 2

در دهه ۱۹۹۰، چین به دلایل پیچیده ژئوپولیتیک، ژئوایکانومیک، امنیتی و راهبردی، آغاز به برقراری تماس با طالبان کرد. در سال ۲۰۰۱، «لو شولین» سفیر وقت چین در افغانستان با ملا عمر، رهبر طالبان دیدار کرد و نگرانی خود را نسبت به احتمال گسترش تروریسم به منطقه ناپایدار سین ‌کیانگ ابراز داشت. هرچند ملا عمر به وی اطمینان داد که اجازه نخواهد داد شورشیان اویغور از خاک افغانستان برای حمله به چین استفاده کنند، اما در عین حال گفت که اویغورهایی که به طالبان پیوسته ‌اند از صفوف این گروه اخراج نخواهند شد.

پس از حمله نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و سقوط طالبان، چین از حضور نظامی ایالات متحده در نزدیکی مرزهای خود نگران شد. با این حال، امیدوار بود که این حضور بتواند به ثبات منطقه کمک کرده و در نتیجه، نگرانی ‌های امنیتی چین در سین‌کیانگ را کاهش دهد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰، رویکرد چین نسبت به طالبان عمدتاً امنیت‌ محور بود. اما پس از سال ۲۰۱۰، با تقویت جایگاه طالبان در مناطق روستایی افغانستان، چین از طریق پاکستان بار دیگر تماس ‌هایی با این گروه برقرار کرد و سپس، با افتتاح دفتر طالبان در دوحه، این گروه را به‌ عنوان یکی از بازیگران مهم برای ثبات منطقه به رسمیت شناخت.

در سال ۲۰۱۵، چین مذاکراتی میان طالبان و مقامات افغان را در شهر اورومچی، مرکز ایالت سین ‌کیانگ، تسهیل کرد. با پیشروی‌ های طالبان و تسلط بیشتر بر مناطق مختلف، چین سطح تعاملات دیپلماتیک خود با این گروه را افزایش داد. این تعاملات شامل میزبانی از هیأت‌ های طالبان از سال ۲۰۱۹ به بعد می ‌شد، به‌ ویژه پس از لغو ناگهانی مذاکرات آمریکا با این گروه توسط دولت اول ترامپ. در جولای ۲۰۲۱، وانگ یی، وزیر خارجه چین، میزبان هیأتی از طالبان در شهر تیانجین بود و طالبان را نیرویی محوری در آینده سیاسی و نظامی افغانستان توصیف کرد. پس از بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱، پکن رویکردی فعال‌ تر در قبال طالبان 2 اتخاذ کرد تا نفوذ منطقه ‌ای خود را تقویت کرده و به ‌منظور تأمین اهداف امنیتی و ژئوایکانومیک، دایره روابط خود را گسترش دهد. از اگست ۲۰۲۱ تا فبروری ۲۰۲۴، طالبان در مجموع ۱۳۸۲ دیدار دیپلماتیک با ۸۰ کشور داشته ‌اند که چین با ۲۱۵ دیدار، در صدر این فهرست قرار دارد؛ آماری که نشان‌ دهنده نگرانی‌ های امنیتی و جاه ‌طلبی‌ های اقتصادی پکن در منطقه است.

پس از به قدرت رسیدن طالبان، پکن کمک‌ های بشردوستانه‌ ای به ارزش ۳۱ میلیون دالر آمریکا برای حمایت از دولت موقت جدید افغانستان ارسال کرد. چین خواستار حمایت جهانی از افغانستان شد، از آزادسازی دارایی ‌های مسدودشده این کشور حمایت کرد و خواهان لغو تحریم ‌ها گردید. در جنوری ۲۰۲۴، روابط دیپلماتیک چین با طالبان گسترش یافت، زمانی که شی جین ‌پینگ، رئیس‌ جمهور چین، رسماً استوارنامه سفیر منصوب‌ شده طالبان را طی مراسمی در تالار بزرگ خلق پذیرفت. در سپتامبر ۲۰۲۴ نیز چین فرستاده جدیدی به افغانستان منصوب کرد، هرچند که هنوز حکومت سرپرست طالبان را به ‌طور رسمی به رسمیت نشناخته است. سخنگوی وزارت خارجه چین در نشست خبری پس از مراسم استوارنامه گفت: «چین به ‌عنوان همسایه ‌ای سنتی و دوست، روابط دیپلماتیک، تعامل و همکاری در حوزه‌ های گوناگون را با افغانستان حفظ کرده است» وی افزود: «چین معتقد است که افغانستان نباید از جامعه جهانی طرد شود.» پذیرش رسمی سفیر طالبان در چین ممکن است فرصت‌ های دیپلماتیک بیشتری برای این گروه در کشورهای همسایه فراهم آورد.

چین همچنین سرمایه‌ گذاری ‌های تجاری در افغانستان انجام داده است. افغانستان ذخایر قابل ‌توجهی از منابع طبیعی نظیر مس، سنگ‌آهن، زغال‌ سنگ، لیتیوم، طلا، سنگ‌ های قیمتی و عناصر نادر خاکی دارد. اما به دلیل بی ‌ثباتی سیاسی و جنگ‌ های طولانی داخلی، ارزش واقعی این منابع هرگز به ‌طور دقیق ارزیابی نشده است، هرچند اتحاد جماهیر شوروی در دوران اشغال افغانستان بین سال‌ های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ برخی مطالعات زمین ‌شناسی را انجام داده بود. در سال ۲۰۱۰، مطالعه ‌ای از سوی زمین‌ شناسان و پژوهشگران ارتش آمریکا تخمین زد که ذخایر لیتیوم در ولایت‌های غزنی، هرات و نیمروز به ارزش تریلیون‌ها دالر می‌ رسد.

پس از بازگشت طالبان به قدرت، پکن در پروژه ‌های استخراج نفت و ذخایر لیتیوم افغانستان سرمایه‌ گذاری کرده است. در سال ۲۰۲۳، شرکت نفت و گاز آسیای مرکزی شین‌ جیانگ چین قراردادی با حکومت طالبان امضا کرد که بر اساس آن، طی سه سال آینده ۵۵۰ میلیون دالر در بخش استخراج نفت سرمایه‌ گذاری خواهد کرد. همچنین، به گفته مقامات طالبان، چین خواهان سرمایه‌ گذاری ۱۰ میلیارد دالری در توسعه ذخایر لیتیوم افغانستان است. شرکت‌ های مخابراتی چینی مانند هواوی نیز در حال بستن قراردادهایی برای نصب دوربین‌ های مداربسته جهت نظارت در افغانستان هستند، که نشان ‌دهنده رشد پیوندهای ژئوستراتژیک و ژئواقتصادی میان طالبان و پکن است. تجارت میان دو کشور گسترش یافته و در سال ۲۰۲۳ به ۱.۳ میلیارد دالر رسید، که نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش ۱۲۵ درصدی را نشان می ‌دهد. از دسامبر ۲۰۲۴، پکن به محصولات افغانستان دسترسی صد درصدی بدون تعرفه به بازارهای چین اعطا کرد. در سال ۲۰۲۳، افغانستان ۶۴ میلیون دالر کالا به چین صادر کرد که نزدیک به ۹۰ درصد آن شامل دانه ‌های کاج پوست ‌کنده بود.

اهمیت دالان واخان برای چین

در سال ۲۰۰۸، حامد کرزی، رئیس ‌جمهور وقت افغانستان، به همتای چینی خود، هو جین‌ تائو، پیشنهاد داد که جاده‌ ای از مسیر دالان واخان ساخته شود تا امنیت و تجارت میان دو کشور تقویت شود. در آن زمان، پکن علاقه‌ ای نشان نداد و استدلال کرد که چالش‌ های فنی و شرایط نامساعد جوی، مانع از ساخت چنین جاده‌ ای خواهد شد. در آن مقطع، تمرکز اصلی چین بر منافع امنیتی ‌اش در افغانستان بود. بین سال‌ های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۳، پکن تنها ۲۴۰ میلیون دالر کمک مالی برای بازسازی افغانستان اختصاص داد. اما در سال ۲۰۱۳، با اعلام طرح «کمربند و جاده» توسط شی جین‌ پینگ، چین سرمایه‌ گذاری‌ های گسترده‌ تری را در کشورهای همسایه آسیای مرکزی و در پاکستان از طریق پروژه جنجال ‌برانگیز کریدور اقتصادی چین – پاکستان (CPEC) آغاز کرد. در همان سال، کمک‌ های مالی چین به افغانستان نیز به ۳۲۷ میلیون دالر افزایش یافت و در سال ۲۰۱۶، ۱۰۰ میلیون دالر دیگر نیز افزوده شد.

در سال ۲۰۱۶، افغانستان و چین تفاهم ‌نامه ‌ای در خصوص طرح «کمربند و جاده» (BRI) امضا کردند. یائو جینگ، سفیر وقت چین در افغانستان، اظهار داشت: «بدون اتصال افغانستان، هیچ راهی برای اتصال چین به باقی جهان وجود ندارد.» این سخن نشانگر تلاش آشکار چین برای ادغام افغانستان در حوزه اقتصادی در حال گسترش خود بود. در ادامه، مذاکراتی برای گسترش پروژه «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» (CPEC) به داخل افغانستان انجام شد. در سال ۲۰۱۷، پکن وعده داد که ۹۰ میلیون دالر برای توسعه زیرساخت‌ ها در شمال‌ شرقی افغانستان اختصاص خواهد داد؛ این کمک‌ ها عمدتاً بر اتصال فیبر نوری و ساخت بخشی حیاتی از جاده در دالان واخان متمرکز بود. با این حال، دولت مورد حمایت آمریکا در کابل، نسبت به همکاری با طرح مذکور محتاط بود، زیرا نگران واکنش منفی واشنگتن بود.

در ماه می ۲۰۲۱، بار دیگر مذاکراتی درباره احداث مسیر تجاری از دالان واخان مطرح شد و قرار بود چین در ساخت جاده ‌ای در این مسیر به افغانستان کمک کند. هزینه این پروژه حدود ۵.۷ میلیون دالر برآورد شده بود. اما ساخت جاده ۵۰ کیلومتری پامیر کوچک در ولایت بدخشان به دلیل نگرانی‌ های امنیتی به ‌زودی متوقف شد. سه ماه بعد، طالبان دوباره بر افغانستان مسلط شد.

برای تقویت پیوندهای اقتصادی و دیپلماتیک با طالبان، چین در سپتامبر ۲۰۲۲ یک خط قطار از شهر کاشغر در ولایت سین‌ جیانگ به بندر حیرتان در ولایت بلخ افغانستان راه ‌اندازی کرد که از قزاقستان و ازبکستان عبور می‌ کند. در همین حال، تهران با توجه به گسترش روابطش با پکن، ایده اتصال ایران – افغانستان – چین و ایجاد خط آهن مستقیم برای تقویت تجارت را مطرح کرده است. در حال حاضر، چین و ایران از طریق قزاقستان و ترکمنستان، قطارهایی را به ایستگاه اینچه ‌برون در شمال ‌شرق ایران اعزام می ‌کنند.

پس از پیروزی دوباره طالبان در اگست ۲۰۲۱، سرمایه‌ گذاری‌ های چین در افغانستان به ‌طور چشمگیری افزایش یافت و این امر بخشی از استراتژی انکشافی چین بود، به‌ ویژه در زمینه استخراج معادن. در سپتامبر ۲۰۲۳، طالبان اعلام کرد که بازسازی جاده‌ ۵۰ کیلومتری از بدخشان به سین‌ جیانگ را با هزینه‌ای معادل ۵.۱۶ میلیون دالر آغاز کرده است؛ این هزینه از سوی وزارت احیا و انکشاف دهات تأمین شده است. سفیر طالبان در پکن نیز مذاکراتی با مقامات چینی برای آغاز تردد و تجارت در این مسیر انجام داد که نشان‌ دهنده تعهد طالبان به احیای این مسیر تاریخی مهم است. در جنوری ۲۰۲۴، طالبان اعلام کرد که جاده تقریباً تکمیل شده و تنها قیرریزی نهایی آن باقی مانده است. با توجه به موقعیت راهبردی، دالان واخان این ظرفیت را دارد که تجارت مستقیم میان افغانستان و چین را به‌ طور چشم‌ گیری افزایش دهد و مسیرهای پرهزینه‌ تری که از آسیای مرکزی می ‌گذرد را دور بزند. با این حال، حکومت طالبان به دلیل کمبود منابع مالی، توان لازم برای ساخت جاده ‌ها و پل‌ های بیشتر در مسیر دالان واخان را ندارد و بارها از پکن درخواست کمک مالی کرده است.

در دسامبر ۲۰۲۴، سراج‌ الدین حقانی، وزیر داخله طالبان، با ژائو شینگ، سفیر چین در کابل، دیدار کرد تا درباره اهمیت راهبردی و ظرفیت تجاری دالان واخان گفتگو کند. این مسیر می‌ تواند مسیرهای قدرتمند تجاری و انرژی را برای چین به آسیای مرکزی، ایران، غرب آسیا و فراتر از آن فراهم سازد. چنین توسعه ‌ای، فاصله خطوط لوله انرژی را کاهش می‌ دهد و امنیت انرژی چین را تقویت می ‌کند. توسعه کامل دالان واخان به پکن امکان خواهد داد تا نفوذ اقتصادی، راهبردی و سیاسی خود را در سراسر اوراسیا گسترش دهد.

دیدگاه طالبان

طالبان ساخت دالان واخان را به‌ عنوان یک فرصت اقتصادی حیاتی می‌ داند، به ‌ویژه برای تقویت روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای همسایه چون چین، آسیای مرکزی و ایران. با افزایش سرمایه‌ گذاری‌ های چین در منابع طبیعی افغانستان، طالبان از پکن می‌ خواهد که در این مسیر راهبردی نیز سرمایه‌گذاری کند تا از این ظرفیت استفاده شود. در دو سال گذشته، روابط میان طالبان و پاکستان به ‌دلیل مسائل مربوط به تروریسم، امنیت و تجارت به ‌شدت تنش‌ آلود شده است. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، حملات تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک پاکستان به ‌طرز چشمگیری افزایش یافته است. در ۲۱ ماه نخست حاکمیت طالبان، پاکستان شاهد افزایش ۷۳ درصدی در حملات تروریستی بوده است. در ایالت خیبر پختونخواه که با افغانستان هم‌ مرز است، حوادث مرتبط با تروریسم ۲۷۹.۸ درصد افزایش یافته؛ از ۵۷۲ مورد در سال ۲۰۲۱ به ۲,۱۷۳ مورد در سال ۲۰۲۴ رسیده است.

اسلام‌آباد اتباع افغان را متهم به انجام این حملات و همچنین قاچاق و جرائم مرتبط در خاک خود می‌ کند، اما کابل این اتهامات را رد کرده است. پاکستان همچنین طالبان را مقصر وخامت اوضاع امنیتی می ‌داند و حملاتی هوایی در داخل خاک افغانستان انجام داده که با واکنش متقابل نیروهای افغان مواجه شده است. پیش از آنکه تنش‌ ها به درگیری آشکار برسد، پاکستان تلاش داشت با بستن مسیرهای تجاری و گذرگاه‌ های مرزی با افغانستان، طالبان را برای مهار تی تی پی تحت فشار قرار دهد. پاکستان و افغانستان هشت گذرگاه رسمی مرزی دارند که گذرگاه‌ های چمن و تورخم دارای وضعیت بین‌المللی ‌اند و همچنان شاهراه‌ های اصلی تجارت میان دو کشور محسوب می‌ شوند. بسته‌ شدن ‌های مکرر و طولانی‌مدت این گذرگاه‌ ها، طالبان را به این باور رسانده که اسلام‌آباد در مقایسه با دولت ‌های قبلی مورد حمایت آمریکا همچون اشرف غنی و حامد کرزی، رویکرد سخت ‌گیرانه ‌تری در پیش گرفته است. این بسته شدن‌ ها زیان ‌های سنگینی را به بازرگانان افغان وارد کرده است.

در اکتبر ۲۰۲۳، پاکستان فرمانی برای اخراج افغان‌های فاقد مدرک قانونی صادر کرد. از آن زمان تاکنون، حدود ۸۰۰ هزار افغان از جمله اقلیت‌ های قومی و مذهبی، فعالان حقوق بشر، موسیقی‌ دانان و هنرمندان اخراج شده ‌اند. در ماه جنوری ۲۰۲۵، دولت پاکستان طرح جدیدی را برای اخراج سه میلیون افغان دیگر تصویب کرد که این جمع شامل پناهندگان به رسمیت شناخته‌ شده و کسانی است که در انتظار انتقال به آمریکا یا سایر کشورها هستند.

گرچه چین آمادگی خود را برای وارد ساختن افغانستان در پروژه کریدور اقتصادی چین-پاکستان اعلام کرده، طالبان بر ادغام در طرح کلان ‌تر ابتکار کمربند و جاده تأکید دارد. این اختلاف در اولویت‌ ها باعث افزایش تنش شده است، به ‌ویژه که پاکستان از گذرگاه ‌های چمن و تورخم برای تحت فشار قرار دادن طالبان در خصوص حل مسئله تی تی پی استفاده می ‌کند. طالبان به ‌شدت در تلاش است تا وابستگی خود را به بندرها و گذرگاه‌ های پاکستان کاهش دهد و دالان واخان را به ‌عنوان مسیر راهبردی برای دسترسی مستقیم به چین می ‌بیند. طالبان بر این باور است که دستیابی مستقیم به چین از طریق واخان، نه ‌تنها وابستگی به پاکستان را از میان می ‌برد، بلکه زمان سفر میان آسیای مرکزی و چین را نیز به‌ طور چشمگیری کاهش می ‌دهد. این دالان، ظرفیت آن را دارد که تجارت چین با ایران، غرب آسیا و اروپا را تقویت کند. همچنین از طریق دریافت حق‌العبور، مالیات و عوارض گمرکی برای افغانستان درآمدزایی خواهد داشت. افزون بر این، با ایجاد وابستگی پاکستان به مسیر افغانستان برای دسترسی به آسیای مرکزی، فرصت‌ های ژئوپلیتیکی و ژئوایکانومیک تازه ‌ای در اختیار طالبان قرار خواهد گرفت.

طالبان همچنین مصمم است که دالان واخان را توسعه دهد تا در صورت بروز هرگونه تهدید از سوی پاکستان، بتواند به ‌سرعت نیروهایش را در منطقه مستقر کند. در جریان تغییر حکومت در سال ۲۰۲۱، پاکستان از وضعیت نابسامان استفاده کرد و با ایجاد پاسگاه ‌های امنیتی در این دالان راهبردی، تلاش نمود تا بدون نیاز به عبور از افغانستان، مستقیماً به آسیای مرکزی دست یابد. اما طالبان در ۲۷ جولای ۲۰۲۲، با قاطعیت این پاسگاه ‌ها را بازپس گرفت و کنترل خود را بر این منطقه تثبیت کرد. با افزایش تروریسم و درگیری ‌های مرزی در امتداد خط دیورند، سفر اخیر رئیس استخبارات پاکستان به تاجیکستان در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، گمانه‌ زنی ‌های گسترده ‌ای را برانگیخته است. آیا دو کشور در حال بررسی یک اتحاد برای مهار طالبان پس از درگیری مسلحانه اخیر میان کابل و اسلام‌آباد هستند؟ یا حتی در پی آن ‌اند که زمینه را برای «الحاق» دالان واخان توسط پاکستان فراهم کنند؟

نگرانی ‌های امنیتی و ژئوپولیتیکی چین

برای تضمین امنیت و ثبات در مرزهای شمال‌غربی خود در منطقه سین‌کیانگ، پکن از سال ۲۰۰۰ تاکنون رابطه ‌ای عمل‌ گرایانه و مبتنی بر مصلحت با طالبان حفظ کرده است. از زمانی که چین در سال ۱۹۸۶ شاهراه قراقرم را گشود، گرایش‌ های جدایی ‌طلبانه در میان اویغورها افزایش یافت. این امر بی‌ دلیل نبود؛ سیاست‌ های سرکوب‌ گرانه پکن علیه مسلمانان اویغور، از جمله بازداشت ‌های پیشگیرانه، سقط جنین ‌های اجباری برای اجرای سیاست تک‌ فرزندی و خشونت ‌های سیاسی و فرهنگی از دلایل آن بوده ‌اند. در واکنش، بسیاری از اویغورها از کشور گریخته‌ اند و برآورد می ‌شود که حدود ۵,۰۰۰ تن از آنان به طالبان و دیگر گروه ‌های تروریستی اسلامی منطقه مانند داعش شاخه خراسان و القاعده پیوسته باشند.

برخی رهبران این گروه‌ ها اظهارات تندی علیه دولت چین به ‌دلیل رفتار آن با اویغورها بیان کرده ‌اند. به‌عنوان مثال، در ۷ جون ۲۰۲۴، داعش خراسان، رهبری طالبان را به ‌دلیل روابطش با چین مورد انتقاد قرار داد، زیرا چین متهم به سرکوب اویغورهاست. همچنین شورش‌ هایی از سوی اویغورها در داخل چین رخ داده است؛ از جمله در شهر بارین در سین‌ کیانگ در آپریل ۱۹۹۰، که در آن جمعیتی بزرگ به ساختمان ‌های دولتی حمله کردند تا علیه سقط جنین ‌های اجباری اعتراض کنند. در واکنش، چین نیز سیاست‌ های سخت‌ گیرانه ‌ای را علیه اویغورها اجرا کرده است، به‌ ویژه در چارچوب عملیات موسوم به «ضربه سخت» در سال ۱۹۹۶.

گرچه طالبان بسیاری از شورشیان اویغور را از پایگاه ‌هایی نزدیک مرز چین و افغانستان حذف کرده است، پکن همچنان از سرایت فعالیت ‌های جدایی‌طلبانه و شورشی به سین‌ کیانگ بیم دارد. برای مثال، در پایان دسامبر ۲۰۲۴، الجولانی، رهبر گروه تروریستی «هیات تحریر الشام»، شماری از جنگجویان اویغور را به مناصب بلندپایه نظامی منصوب کرد که نگرانی‌های چین را دوچندان کرد. همچنین گروه «حزب اسلامی ترکستان» که عمدتاً از اویغورهای مستقر در پاکستان تشکیل شده و خواهان تأسیس جمهوری اسلامی در سین ‌کیانگ است، اعلام کرد که در افغانستان پایگاه ایجاد کرده است. پکن نگران می باشد که این گروه ‌ها و دیگر گروه‌ های افراطی از دالان واخان برای ورود به سین ‌کیانگ استفاده کنند؛ افزون بر آن، گردشگران و بازرگانان نیز اگر وارد سین‌کیانگ شوند، ممکن است پس از بازگشت، روایت‌هایی از آزار فرهنگی مسلمانان اویغور را بازتاب دهند که این امر می‌ تواند احساسات ضدچینی در میان گروه‌ های تروریستی را تشدید کند. چین همچنین بیم دارد که توسعه این دالان باعث تسهیل رفت ‌و آمدهای کنترل‌ نشده میان پاکستان و آسیای مرکزی شود؛ امری که با توجه به مرزهای نفوذپذیر منطقه، می‌ تواند برای سرمایه ‌گذاری‌ های چین در طرح کمربند و جاده (BRI) چالش‌ آفرین باشد.

این نگرانی‌ ها اغراق‌آمیز نیستند. از سال ۲۰۲۱ به این ‌سو، حملات علیه کارگران چینی در پاکستان و افغانستان افزایش چشم ‌گیری یافته است. برای نمونه، در ۱۴ جولای ۲۰۲۱، تحریک طالبان پاکستان (TTP) بمبی را در اتوبوسی در شهر داسو، واقع در ایالت خیبر پختونخوا پاکستان، منفجر کرد که در نتیجه آن، ۹ کارگر چینی که در پروژه‌ ای از طرح «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» (CPEC) کار می‌ کردند همراه با ۴ شهروند محلی کشته شدند. در ۲۶ آپریل ۲۰۲۲، یک استاد چینی در انستیتوت کنفوسیوس دانشگاه کراچی در پی حمله ‌ای انتحاری کشته شد؛ در ۲۵ مارچ ۲۰۲۴ نیز پنج شهروند چینی در منطقه شانگلا در ایالت خیبر پختونخوا به قتل رسیدند. سفیر چین در پاکستان، «جیانگ زایدونگ»، خشم خود را به ‌صورت علنی ابراز کرده و چین نیز از آن زمان، کار در دو پروژه‌ خود در این ایالت را به حال تعلیق درآورده است. در پی ناتوانی پاکستان در تأمین امنیت، پکن در تلاش است طالبان را متقاعد کند تا جلوی اقدامات شورشیان تی تی پی را بگیرد. روابط چین با طالبان بهتر از روابط پاکستان با این گروه است و پکن امیدوار است از این مزیت برای تحت فشار قرار دادن طالبان جهت مهار تی تی پی استفاده کند. در دسامبر ۲۰۲۲، داعش خراسان به یک هتل محبوب چینی‌ ها در کابل حمله کرد که در آن سه افغان کشته و پنج تبعه چینی زخمی شدند. در جنوری ۲۰۲۵ نیز داعش خراسان مدعی قتل یک تبعه چینی در افغانستان شد.

روابط رو به وخامت میان افغانستان و پاکستان، چین را در قبال سرمایه ‌گذاری در دالان واخان محتاط‌تر ساخته است. از آن ‌جایی که پاکستان برای چین یک شریک ژئواستراتژیک مهم به ‌شمار می ‌رود، پکن خواهان حل‌ و فصل یا دست‌ کم فروکش کردن اختلافات امنیتی میان طالبان و اسلام‌آباد است تا از پروژه کریدور اقتصادی چین – پاکستان و سرمایه ‌گذاری‌ های خود حفاظت کند.

طرح کریدور اقتصادی چین – پاکستان در پی آن است که شاهراه قراقرم را از پیشاور به کابل پیوند دهد. چین می ‌خواهد طالبان نیز بخشی از این طرح باشد، هم به دلایل امنیتی و راهبردی و هم برای تقویت تجارت و در بلندمدت تبادلات مردمی. پکن معتقد است این کار برای حفاظت از سرمایه‌ گذاری‌ های کلان خود در پاکستان و دریافت تضمین ‌های امنیتی برای پروژه ‌ها و کارگران چینی از سوی طالبان (نه از پاکستان) ضروری است. در حال حاضر و از آگست ۲۰۲۳، چین از طریق گذرگاه مرزی تورخم، کالاهای خود را از کاشغر (در سین‌ کیانگ) به افغانستان صادر می‌ کند؛ فرآیندی که دست‌کم شش روز به طول می‌ انجامد.

با توجه به همین نگرانی ‌های ژئوپولیتیکی و امنیتی است که چین اعلام کرده دالان واخان فاقد ارزش اقتصادی است، زیرا مسیر آن کوهستانی و صعب‌ العبور می باشد. در سوی چین نیز هیچگونه تسهیلات گمرکی در گذرگاه واخجیر وجود ندارد، که نشان می‌ دهد پکن بیش از آنکه نگران فرصت‌ های اقتصادی باشد، دل ‌مشغول ملاحظات امنیتی است.

نتیجه‌ گیری

برقراری ارتباط با چین از طریق دالان واخان، صرفاً یک فرصت ژئوپولیتیکی و اقتصادی برای افغانستان نیست، بلکه یک هدف حیاتی به‌ شمار می‌ رود. این دالان، ظرفیت نظامی افغانستان را برای اعزام نیرو به‌ گونه ‌ای افزایش می ‌دهد که پاکستان را دور می ‌زند و همچنین درآمد قابل توجهی ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر، این مسیر برای چین، یک پیوند راهبردی در طرح کمربند و جاده (BRI) به اوراسیا و غرب آسیا فراهم می ‌کند. با این حال، تهدیدهای فزاینده از سوی گروه ‌های تروریستی و نزدیکی فزاینده چین به پاکستان، محیط ژئوپولیتیکی پیچیده و چالش ‌برانگیزی را پدید آورده که نمی‌ توان از آن چشم پوشید.

چین در تلاش است تا از دالان واخان نه به‌ عنوان پلی برای ارتباط با افغانستان، بلکه به ‌مثابه یک سپر راهبردی در برابر بی ‌ثباتی منطقه‌ ای استفاده کند. رویکرد پکن بیشتر از آن‌ که اقتصادی باشد، بر نگرانی ‌های امنیتی در سین‌کیانگ و منافع ژئواستراتژیک مرتبط با CPEC و سرمایه‌ گذاری‌ هایش در آسیای مرکزی استوار است. گرچه آینده دالان واخان هنوز نامشخص است، اما ظرفیت‌ های بالقوه آن برای هر دو کشور بسیار چشم‌ گیر است. تعهد چین برای تعمیق نقش اقتصادی ‌اش در افغانستان، دالان واخان را به یکی از محورهای مهم در پیشبرد منافع پکن در سراسر اوراسیا تبدیل کرده است.

مقاله ای از بنیاد تحقیقاتی آبزرور

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x