سیا و چهار بازیگر سیاسی آن زمان

برخی از افراد با پول سیا ثروتمند شدند مانند قسیم فهیم، مهندس عارف، اسدالله خالد، امرالله صالح، شیرزی، عبدالله عبدالله و ده ها نفر دیگر. این افراد و علاوه بر حمایت از سوی سیا برخی از مناطقی که درآمد داشتند را تصرف کردند، گمرک و بنادر نمونه خوب آن بود. بنادر و گمرک شیرخان و حیرتان بین جماعت اسلامی و قوای مسلح رشید دوستم تقسیم شد، گمرک سپین بولدک به تصرف شیرزی درآمد و تورخم توسط حاجی ظاهر قدیر و عده ای دیگر.

برخی دیگر از طریق قاچاق تریاک و اسلحه پول زیادی به دست آوردند، می توان به حاجی نورزی مامور سابق سیا اشاره کرد که به همراه شیرزی در سال 2002 به تلاش های خود سرعت بخشید. موضوع سوم که بسیار مهم بود، جمع آوری موشک های استینگر بود که ایالات متحده آمریکا به تعدادی از مجاهدین علیه شوروی داده بود. سیا چند نفر را برای جمع آوری آن به مبلغ 80 هزار دلار استخدام کرد.

قوماندانان از بدخشان تا پنجشیر و از قندهار تا زابل نیش های زیادی را جمع آوری میکردند و به 80 تا 50 هزار دالر میفروختند و حتی زمانی که بین نورزی و شیرزی اختلاف افتاد، افراد شیرزی یک نیش را از افراد مسلح نورزی ربودند. همچنین با مجوز سیا، پیمانکاران افغان نیز با کمک یکدیگر بسیار ثروتمند شدند.

پس از اعلام «رامسفلد» وزیر دفاع امریکا، برخی از رهبران طالبان از جمله طیب آغا مشاور سیاسی ملا عمر و ملا عبدالغنی برادر معاون نظامی، با حامد کرزی تماس گرفتند. طیب آقا نامه ملاعمر را با امریکایی ها در میان گذاشت که در این نامه به آنها اشاره شد، کنفرانس بن برگزار شد. اما ما می خواهیم بخشی از آینده افغانستان باشیم. من همچنین با شورای خود در مورد چگونگی انجام این کار مشورت خواهم کرد.

متأسفانه دولت بوش آن را نخواست و کرزی به آن توجه جدی نکرد. این کار نشد، بشیر نورزی وکیل احمد متوکل را از کویته دعوت کرد و امریکایی ها را در میدان هوایی قندهار او را زندانی کردند. نه تنها مقامات، قرارادادی ها و جاسوسان C.I.A نامه ملاعمر به مقامات آمریکایی را تایید نکردند، بلکه به گفته استوکول، مترجمان با گزارش های غلط سبب بمباران شدند.

سیا حقوق ماهیانه 500 دالر برای جاسوسان خود تعیین کرده بود و به کد NFN نیز داده بود. بر اساس گزارش های این جاسوسان، امریکایی ها وقتی افراد مشکوکی را دستگیر می کردند، آنها را تا حد مرگ کتک میزندن که این فاجعه بزرگی برای مردم بود.

خلیل زاد در ساختمان آهنی سفارت امریکا زندگی می کرد که از سه آهن فولادی ساخته شده بود. او از دوستان قدیمی کرزی بود و به زبان های پشتو، فارسی و انگلیسی صحبت می کرد. او روزی دو یا سه بار با کرزی ملاقات می کرد. “مک گوان رئیس دفتر خلیل زاد” می گفت: “ما نمی دانیم بین خودشان چه می گویند؟” خلیل زاد همیشه در جلسات کابینه شرکت می کرد و تصور می شد که او یکی از اعضای همین کابینه است. او همیشه نتایج و تصمیمات کانال های اطلاعاتی سیا یا جاسوسانش را می خواند.

نه تنها خلیل زاد که ارباب قدرت و اقتدار در حکومت بود، بلکه سازمان سیا و جاسوسانشان نیز بودند. به عنوان مثال، انجنیر عارف و برخی از پنجشریان آنقدر قدرتمند بودند که هیچ کس توانایی تغییر آنها را بدون توصیه C.I.A نداشت. عارف و تعدادی از قراردادی ها با امریکا، بریتانیا، کانادا، فرانسه، آلمان، استرالیا و سایر کشورها رابطه برقرار کرده بودند. سیا در سالهای 2002 تا 2003 6.5 میلیون دلار به این جاسوسان پرداخت کرد. هنگامی که کرزی خواستار برکناری عارف شد، C.I.A با آن مخالفت کرد و دلیل آن این بود که ستیزه جویان پنجشیری از C.I.A در هتل آریانا محافظت می کردند.

رقیب عارف امرالله صالح بود، کرزی بهتر می‌دانست که پنجشیری را به جای پنجشیری تعیین کند، زیرا او با سیا نیز روابط خوبی داشت، به همین دلیل صالح به جای انجنیر عارف انتخاب شد. کرزی غیر از عارف، مشکل بزرگ دیگری با فهیم، دوستم و اسماعیل خان داشت. خلیل زاد از کرزی پرسید که چگونه می خواهید به این مشکلات پایان دهید؟ کرزی گفت، آنها گپ من را قبول ندارند. خلیل زاد دستم را تهدید کرد که اگر توصیه های کرزی را نپذیرد به این معنی است که با امریکا وارد جنگ خواهد شد.

اسماعیل خان که با کمک سیا به قدرت رسیده بود، خلیلزاد در سال 2004 به او گفت که زمان ترک هرات فرا رسیده است و او به خلیلزاد گفت که باید وزیر داخله شود. مارشال فهیم بزرگترین رقیب کرزی بود، خلیل زاد به کرزی گفت که او در این نمی تواند کاری انجام دهد. او حاضر بود این خطر را بپذیرد، اما باز هم فهیم تهدید به کودتا کرد.

خلیل زاد از اسلام آباد دیدن کرد و یک جعبه انار قندهار به او اهدا کرد. مشرف از او تشکر کرد، اما او گفت که انار بسیار بد است و آن را دوست ندارد زیرا دانه های زیادی دارد. مشرف شروع به شکایت کرد که مواضع مهم افغانستان در کنترل پنجشیرها است و در میان آنها افراد زیادی وجود دارند که برای هند جاسوسی می کنند. مشرف همچنین گفت که در پاکستان طالبان وجود ندارد. بوش به مشرف قول داد که به وزیرستان حمله خواهد کرد و آنها را با هم شکست خواهند داد.

اشفق کیانی به طور ناگهانی وارد فرودگاه بگرام شد. وی در تلاش برای همکاری بین I.S.I و سیا بود. «ریچ بیلی» یکی از کسانی بود که اعتماد سیاسی بین ریاست امنیت ملی افغانستان به ریاست امرالله صالح و ریاست آی اس آی ایجاد کرد که کیانی از طرف آن به بگرام بیاید. در کنفرانس بگرام به صالح و کیانی گفته شد که در مورد القاعده و طالبان اطلاعات ارائه کنند. بر اساس برخی اسناد، صالح گفته است که رهبر دالقاعده در «منصره» مخفی شده است، اما کیانی رئیس سازمان اطلاعات پاکستان گفت: «در کدام خانه؟»

صالح گفت باید 100 متر پیشتر کار را تمام کنی. کیانی گفت: اطلاعات شما موثق و معتبر نیست.صالح گفت: “اگر کیانی مایل به همکاری با سیا است، من منابع را در اختیار او میگذارم” کیانی عصبانی شد و گفت: لازم نیست جاسوسی را از کسی که هم سن پسرم است یاد بگیرم.” کیانی بیرون رفت تا سگرت بکشد، بعد از حدود یک ساعت برگشت، حرف توهین آمیزی را که گفت، از صالح می خواهم که مرا به خانه اش در پنجشیر دعوت کند.

مشرف که از شکاف بین کیانی و امرالله صالح مطلع شده بود، از سیا خواست تا صالح را تحت فشار قرار دهد تا دستاوردهای خود را به آی اس آی بسپارد. دعوای صالح و کیانی به جایی رسید که راه را برای نزاع کرزی و مشرف باز کرد و بوش از هر دو استقبال کرد و مشرف قرارداد صلح وزیرستان شمالی را به بوش فروخت. کرزی در پایان سخنان مشرف خود را به میان سخنان مشرف انداخت و گفت که مشرف این معامله را با رهبران انجام نداده، بلکه با تروریست های وزیرستان انجام داده است. مشرف به کرزی گفت: رهبران طالبان کجا هستند؟ اگر خبر داشته باشم حتما بازداشت شان میکنم.

(تاند /15 جنوری 2022)

 

 

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x