افغانستان در دو قرن گذشته یک منطقه حائل بین دو قدرت بزرگ بوده است. بزرگترین دلیل ناکامی امان الله خان کوشش احساساتی برای آباد سازی همین زمین بد(منطقه حائل) بود که دو قدرت بزرگ (شوروی-انگلیسی) در رو به رو و پشت آن وجود داشت که این منطقه را به عنوان حائل برای عدم تصادم قبول کرده بودند.
اما این منطقه حائل با خروج انگلیسی ها از شبه قاره هند در سال 1947 ضعیف شد و سپس منطقه حائل شکسته شد، سه چهار دهه بعد، یعنی در سال 1979 اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد. در چهار دهه و نیم گذشته این منطقه درگیر جنگ با روسیه و سپس ناتو به رهبری امریکا بوده است، اما پس از شکست ناتو، فرصت های جدیدی برای پیشرفت به این منطقه به وجود آمده که شاید در تاریخ این کشور بی سابقه باشد.
امنیت؛ ما در پنجاه سال گذشته چنین امنیتی را ندیده ایم. امنیت یک هدف نیست، بلکه یک فرصت و وسیله است که برای پیشرفت، توسعه و آبادانی کشور لازم است. منطقه حائل؛ با خروج بریتانیا از هند بزرگ و تشکیل روسیه از اتحاد جماهیر شوروی، افغانستان دیگر یک منطقه حائل نبود. آن دو قدرتی که طبق یک توافق نانوشته ما را به عنوان مانعی بین خود نگه داشتند، دیگر وجود ندارند.
چهارراه اقتصادی؛ استقلال کشورهای غنی از منابع طبیعی در آسیای مرکزی، فرصتی را برای افغانستان فراهم کرد تا یک چهارراه تجاری جور کند. با استفاده از موقعیت جغرافیایی خود، می توانیم به عنوان نقطه اتصال بین آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، خاورمیانه و سایر نقاط جهان عمل کنیم. قدرت انسانی؛ افغانستان دارای قدرت کار نسبتاً جوان و قابل اشتغال است. ما برای بازسازی کشورمان به کمک دیگران نیاز نداریم.
منابع طبیعی؛ افغانستان هر چیز از جمله لیتیم، نفت، گاز، زغال سنگ و سنگ های قیمتی گرفته تا مس، اورانیوم و سایر مواد معدنی گرانبها را در دل خود ذخیره کرده است. اکنون افغانستان دارای یک رهبری عاری از فساد، سالم و صالح است که اگر خود را درگیر مسائل غیر مهم و نامطلوب نکند، تنها با استفاده با استفاده از منابع طبیعی خود می تواند در چند سال آینده موفق باشد. در آینده کشور در میان ثروتمندترین کشورهای جهان قرار خواهد گرفت.
بلایای طبیعی، رکود اقتصادی، بدبختیهای جنگی، بیماریهای همهگیر، طاعون، کرونا و برخی شرایط دیگر که مسئولان و نهادهای یک منطقه یا کشور قادر به پیشبینی آن نیستند و نمیتوانند شرایط نامطلوب آن زمان را تغییر دهند. رهبران و سیاستمداران کامیاب کسانی هستند که در شرایطی چنین تصمیماتی می گیرند که به نفع کشور و مردم است. گاهی این شرایط نامساعد فرصت های طلایی عجیبی را به کشور می دهد.
فرصت های بزرگی به دروازه ما آمده است. اکنون به مسئولین ما و رهبری امارت اسلامی بستگی دارد که خود را در مسائل جزئی مانند کار زنان، تحصیل و اباحت و فرضیت علوم دنیوی وقف میکنند و یا از این فرصت های طلایی استفاده کنند.
خداوند بزرگ به وسیله ما تصویر یک نظام واقعی اسلامی را به جهانیان نشان خواهد داد. چنین نظامی که غرب از آن می ترسد، چنین نظامی که می توان آن را جایگزین نظام ظالمانه سرمایه داری غربی به دنیا نشان داد و چنین نظامی که اسلام آن سیاسی نیست اما سیاست آن اسلامی است.
امیدوارم مسئولان ما نزاکت زمان را درک کنند، به مسائل جزئی مشغول نشوند و از فرصت های طلایی که پیش آمده استفاده کنند. و اگر خدای ناکرده این کار را نکند، فرصت ها از دست می رود، شاید این فرصت ها برای قرن ها پیش نیاید.