فلسطین؛ قدمت تمدن و سهم لیبرالیسم!

در مناقشه طرفین مختلفی وجود دارد و وقتی یکی از طرفین هستید وقت خود را روی انتقاد کردن مصرف نمیکنید.

در مناقشه چندین دهه اخیر دو تمدن در حال جنگ هستند؛ غربی و اسلامی، باید منطقی برای بقای ناتو بعد از فروپاشی شوروی میبود، آنها این منطق را در حوزه تمدنی اسلامی دیدند و به همین دلیل دسته بندی افراطی/تروریست، سنی و میانه روی را پرورش دادند. در این راستا بعد از شوروی دو جهت عمده ایجاد شد، این سمت، حوزه تمدن اسلامی و دیگری غرب لیبرال بود.

وقتی از لیبرالیسم در جنگ نامتعادل جاری در غزه انتقاد می کنیم، از این منظر بحث میکنیم که لیبرالیسم اکنون در دریچه ظلم و ستم ایستاده، نقد لیبرالیسم از نظر ارزشی بحث جداگانه ای است و خوبی ها و بدی های آن در آنجا قابل بحث است، اما آنچه در مناقشه غزه و فلسطین مهم است برخورد دوگانه صاحبان لیبرالیسم است.

باید ببینید ارزش یک انسان در غزه چقدر با یک انسان غربی متفاوت است، در حقوق آنها نیز تفاوت مشابهی وجود دارد، بنابراین این برخورد دوگانه لیبرالیسم نشانگر بارز دستور کار پنهان آنهاست و برای همین است که آنها در برخورد تمدن ها یک رویه وحشیانه را در پیش گرفتند.

در بحث تمدن می توان گفت که تمدن غرب چه چیزهای خوبی به دنیا داده و چه چیزهایی از آن گرفته است، در بحث های تمدنی این مهم است که یک مدنیت چه چیزهایی به دست آورده اما در جنگ بزرگ و مهم غزه بحث درباره سهم گرفتن در مرگ یک تمدن است، اینجا دو تقابل تمدنی وجود دارد، یکی برای دفاع از هویت، حقوق و جغرافیای خود می‌جنگد و دیگری تلاش می‌کند بیگانگانی از اروپا و غرب را اینجا در سرزمین‌های خارجی مستقر کند.

آنها با جان دیگران بازی می کنند، بمب می ریزند، خانه هایشان را خراب می کنند، زنانشان را می کشند، بچه هایشان را می کشند و سرزمینشان را اشغال می کنند.

دارو قطع می کنند، بیمارستان ها را بمباران می کنند، سگ های خیابان اجساد را می خورند. این مدنیت جنگ و کشتار در غزه، نظام لیبرال غربی است، اما اینجا جنگ وحشی ها و ظلم است و منطقه اسلامی با مظلومیت خود پیروز می شوند.

غزه اولین و آخرین منطقه نیست، اما مناقشه غزه تازه است و مورد توجه عموم است، بنابراین ماهیت و ارزش های لیبرالیسم باید در اینجا به چالش کشیده شود. اگر نه قبل از غزه، کل خاورمیانه در طراحی لیبرال فرو ریخته است و هنوز این منطقه از آتش سرد نشده است.

قضیه فلسطین پیشینه تاریخی خاص خود را دارد در این پیشینه تاریخی زمانی که فلسطین تحت سلطه انگلیس بود صهیونیست ها نقشه ای ریختند و انگلیسی ها در حاکمیت خود سرزمین های فلسطینی را به آنها دادند و پس از جنگ جهانی اول، نیروهای لیبرال هزاران یهودی آواره اروپای شرقی را جمع آوری کردند، اساساً این یهودیان همان یهودیانی نبودند که هزاران سال پیش فلسطین را ترک کرده بودند.

پیشینه تاریخی فلسطین، تاریخ مردم فلسطین از تاریخ دور تا کنون است، از نظر تاریخی، این ملت در هیچ جنگ و فتح و شکستی هرگز فلسطین را ترک نکرده است، آنها امروز خانه های مسلمانان غزه را تخریب می کنند، و به خانه های آنها داخل میشوند، این همان تسلسل تاریخی فلسطین و دعوه داشتن روی زمین های آنهاست.

علل معاصر جنگ در فلسطین همگی از تحت الحمایه انگلیس شروع شد و با حمایت نیروهای لیبرال غربی در مراحل مختلف به مرحله کنونی اشغال رسید.

درگیری در فلسطین به گونه ای است که فلسطین منشأ برخورد تمدن ها شده است، اسرائیل در این منشا درگیری تنها نیست، غرب لیبرال در هر جنگ، هر مذاکره، هر توافق، هر دیپلماسی و هر میدانی از اسرائیل حمایت می کند.

غرب لیبرال نه با اکثریت بلکه با اجماع از اسرائیل حمایت می کند. بنابراین در مورد فلسطین تعمیم وجود ندارد و نه تنها غزه، افغانستان، عراق، لیبی، یمن، سوریه و کل خاورمیانه مناطق مداخلات خونین غرب لیبرال هستند.

ریشه آوردن تعصب مذهبی به نام یهودیان به غزه و فلسطین را پس از هزاران سال می توان در اسناد محرمانه پروتکل ها و شوراهای صهیونیستی در سوئیس جستجو کرد و در این اسناد محرمانه راز سکونت غیرقانونی اسرائیل است.

مسائل فلسطین و فلسطین اشغالی پیچیده است و این پیچیدگی در قطب غرب در لیبرالیسم صهیونیستی و شبکه های لابی اسرائیل پیچیده تر می شود، بنابراین این وضعیت پیچیده با لیبرالیسم در هم آمیخته است و شبهات ایدئولوژیک رشته های این گره است.

اگر به یاد داشته باشیم که در مناقشه کنونی، زمانی که بایدن به فلسطین اشغالی آمد، به نتانیاهو گفت که این کشور یهودی است اما دموکراتیک نیز هست. به هر حال، اگر بتوان لیبرالیسم را در یک حالت دینی قرار داد، این هم یک تفکر است و بسیاری از مسائل پیچیده‌تر یا دشوارتر می‌شود و فهم آن آسان‌تر می‌شود.

در درگیری های جاری در غزه، ساختارهای غیرمشخص و تقلیدی لیبرالیسم صدای بسیار ضعیفی دارند، حتی بزرگترین ساختار در سطح سازمان ملل در برابر اسرائیل و قطب غرب ناتوان است، بنابراین وضعیت این سازمان های سقوط کرده از بسیاری جهات فریاد زدن برای ناشنوا هاست.

واقعیت این است که جنگ با دست خالی به وجود نمی آید، همین را گوترش رئیس سازمان ملل گفت و بعد از آن بر اسرائیل عصبانی شد، و همچنین آنها در غضب و عصبانیت تاریخ قدیمی دارند، اینکه ما در هر نماز (غیر المغضوب علیهم) میگوییم، پس هدف ما همین قبیله است که آلوده به خشم خدا شده است.

درگیری در زمین است و درگیری بسیار واضح است، اولا صهیونیست های لیبرال معتقدند که تا بازگشت یهودیان و برقراری حکومت در اینجا، مسیح علیه السلام به این سرزمین مبعوث نخواهد شد. و اگر نه درگیری بین مسیحیان و یهودیان در مقایسه با یهودیان و مسلمانان بسیار عمیق و کشنده تر خواهد بود، اینکه می گوییم چهره های دیگری پشت چهره مشهود مکتب لیبرال وجود دارد، بخاطر همین اهداف پنهان دینی و تمدنی است.

دوم اینکه اینجا دنبال معبد سلیمانی می گردند و برای این کار مخفیانه بر خلاف موازین دینی و اخلاقی زیر بیت المقدس را کندند، اما هنوز آن معبد را پیدا نکرده اند، این معبد چند هزار سال پیش توسط بخت نصر ویران شده است. اما صهیونیست ها همچنان به دنبال آن هستند.

سومین توقف تمدنی صهیونیست های لیبرال در فلسطین این است که معتقدند جنگ بزرگی در اینجا رخ خواهد داد. این تفکر مسیحیان پروتستان است و این تفکر غالب پروتستان ها در غرب است، اگر فکر کنید، در امریکا هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها همیشه در حمایت از اسرائیل با یکدیگر موافق هستند و در این زمینه هر مداخله خارجی علیه اسرائیل خط قرمز آنهاست.

به تاریخ دور نرویم، به همین تقسیم بندی نوامبر سال 1947 دقت میکنیم، سازمان ملل طرح تشکیل دو کشور در فلسطین را پذیرفت پس از اینکه دولت اسرائیل چندین منطقه از فلسطین را اشغال کرد، سازمان ملل این مناطق را مناطق اشغالی نامید و از اسرائیل می خواهد که هر چه زودتر این مناطق را ترک کند.

ده ها مذاکره انجام شد، علیرغم خواسته های سازمان ملل، اسرائیل آمادگی خروج از این سرزمین های اشغالی را ندارد، پس فلسطینی ها به عنوان یک ملت چه باید بکنند؟ آیا اشغال به جنبش های مدنی می رسد؟

نمونه جنبش مدنی امسال، همان بود که آوارگان فلسطینی می خواستند به مناطق خود بروند و با دست خالی از این دیوارهای بزرگ بالا رفتند، اما اسرائیل به آنها تیراندازی کرد و ده ها نفر از آنها را کشت…

آن وقت چنین اشغالی که از نیل تا فرات ادعا دارد از زیر بمباران صدای مدنی بیرون خواهد رفت؟

واقعیت این است که اشغال به اجبار خارج میشود و یک ملت حق دارد تمام ظرفیت ها و نیروهای خود را برای بازسازی و بازپس گیری سرزمین های خود بسیج کند. این حق مردم فلسطین است و حماس در حال حاضر در حال توجیه و رهبری مردم در این حق است.

لذا باید از آزادیخواهی ملت فلسطین و مبارزه آنها برای بدست آوردن سرزمینهای  خود دفاع کرد و این دفاع در ارزشهای آزادی قابل توجه است.

( عزم / ۱۳ نومبر ۲۰۲۳)

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x