مروری بر وضعیت اقتصادی بنگلادش؛ چند درس برای افغانستان

بنگلادش از سال 1947 پاکستان شرقی نامیده می شد. این کشور دارای خاک بسیار حاصلخیز است و تنها پاکستان امروزی از این محصول بهره می برد و بنگلادش هیچ سودی دریافت نمی کرد. بنگلادش در سال 1971 در نتیجه جنگ های داخلی به دلیل تعصبات زبانی به کشوری مستقل تبدیل شد. هنگامی که کشور جدید تأسیس شد، اولین کاری که برای بهبود وضعیت اقتصادی انجام شد، ملی کردن نزدیک به 85 درصد از بخش خصوصی و صنعتی بود. با این کار، ضربه سختی به بخش خصوصی وارد شد و حتی بر اساس گزارشی، دخالت بخش خصوصی و گروه‌های اقتصاد بازار آزاد در پشت قتل شیخ مجیب الرحمن تأیید می‌شود.

مدتی بعد مشاهده شد که وضعیت اقتصادی به دو دلیل عمده رو به وخامت است. یکی ملی شدن بخش خصوصی و دومی قرضه های معوق از بانک ها. به همین دلیل بود که دو بانک ملی را به بخش خصوصی بازگردانده شد و تصمیم به تأسیس دو بانک خصوصی دیگر گرفته شد. علاوه بر این، توجه به شرکت های کوچک و متوسط   (Small Medium Enterprise) را افزایش دادند. مالیات ها را کاهش داده و مراحل قانونی تأسیس شرکت ها را تسهیل کردند، بنابراین افراد خارج از کشور نیز سرمایه گذاری کردند و همچنین به افراد زیادی فرصت شغلی داده شد.

به تدریج کار توسعه در بنگلادش افزایش یافت. تولید افزایش یافت، مردم شغل پیدا کردند و به دلیل صادرات پول زیادی وارد این کشور شد، احتمال می رفت به زودی این کشور یک قدرت اقتصادی بزرگ شود تا چند ماه پیش درآمد سرانه بنگلادش بیشتر از هند نشان داده میشد که دلالت بر قوی بودن اقتصاد دارد.

چرا اقتصاد بنگلادش با مشکل مواجه شد؟! به دلیل سهولت سیاست‌های اقتصادی بنگلادش، تنها بخش پوشاک رشد چشمگیری پیدا کرد و تقریباً 80 درصد صادرات آن شامل این محصول بود. دلیل اصلی این امر کشت بالای پنبه و در دسترس بودن فیبر بود. به غیر از این دو، نیروی کار ارزان نیز در دسترس بود، بنابراین برخی از سرمایه گذاران خارجی نیز در این بخش سرمایه گذاری کردند. علاوه بر این چند دلیل، دلیل دیگری که بخش پوشاک بسیار رشد کرد، MFA (توافقنامه چند فیبر) ریچارد نلسون بود که بر اساس آن کالاهای صادراتی به هر کشور مشخص بود.

تا پایان سال 1999، تقریباً 2900 کارخانه پوشاک فعال بودند و کل اقتصاد بنگلادش به پوشاک وابسته بود. ورون بافت می گوید هرگز تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید. در مورد بنگلادش هم همین اتفاق افتاد، تمام صادرات آنها به همین محصول وابسته بود و 60 درصد صادرات آنها نیز به اروپا بود.

پس از جنگ بین روسیه و اوکراین، اروپا تورم قابل توجهی را تجربه کرد. بر اساس یک گزارش، به دلیل تورم، ساکنان اروپا هزینه های خود را به میزان قابل توجهی کاهش داده اند. پوشاک بانگلادش اکنون به دلیل تورم برای کاهش مصرف توسط افراد زیادی خریداری نمی شود. با این کار به دلیل کاهش صادرات بنگلادش، ورود دالر کاهش یافت، حساب جاری آن با کسری مواجه شد و به جز چند ماه پول زیادی برای واردات نفت ندارند، به همین دلیل به قرضه صندوق بین المللی پول روی آورد. در حال حاضر وضعیت اقتصادی بسیار بد است و به نظر می رسد بدتر هم شود.

افغانستان می تواند چندین درس از وضعیت اقتصادی بنگلادش بیاموزد. اول اینکه صادرات آن نباید به یک بخش وابسته باشد، در حال حاضر بیشتر به بخش معدن و به ویژه زغال سنگ وابسته است. باید به صادرات سبزیجات تازه، فرش، پلاستیک، کاغذ و سایر کالاها از جمله میوه های خشک و تازه منجر شود.

درس دوم برای افغانستان وابستگی صادرات تنها به یک کشور است که نباید ادامه یابد، در حال حاضر بیش از 90 درصد صادرات فقط به پاکستان است و به دلیل بسته شدن متعدد بنادر غلام خان، بولدک و تورخم صادرکنندگان اعم از تجار و کشاورزان متضرر می شود.

(دیلی شهاده)

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x