مصاحبه اختصاصی اسپوتنیک بخش روسیه همراه با ضمیر کابلوف فرستاده ویژه روسیه در مورد افغانستان

#ترجمه_اختصاصی

ضمیر کابلوف فرستاده ویژه روسیه در مورد افغانستان در مصاحبه اختصاصی به اسپوتنیک گفت که بزرگترین اشتباه امریکا در افغانستان متقاعد نساختن غنی برای یک دولت ائتلافی بود:

اسپوتنیک:

ضمیر نبیویچ کابلوف، سپاسگزاریم از این که برای ما وقت گذاشتید، به عنوان نخستین پرسش، پسین ها گردهمایی درباره ای افغانستان زیر نظارت سازمان ملل متحد در دوحه برگزار شد. شما گفتید که روسیه در این نشست در دوحه شریک های خود را به “خط رفتار صحیح” هدایت خواهد کرد. شما درباره ای کدام ” خط رفتار صحیح” صحبت می ‌کنید؟ آیا توانستید شریک های خود را به آن رهنمایی کنید؟ و چقدر این نشست موثر بود؟

کابلوف:

خوب بیاید از این آغاز کنیم که این نشست بود نه یک گردهمایی، دومین نشست دبیرکل سازمان ملل متحده با نمایندگان ویژه تقریبا با حضور بیش از 20 کشور در دوحه بود، همچنان این ساختار در اصل از سوی دبیر کل به منظور بسیج تأثیرگذارترین بازیگران بین المللی برای همکاری با مقام های کنونی گروه طالبان افغانستان طراحی شده بود. که دستور کار آن “راه‌هایی برای همکنشی جامعه بین‌المللی با مقام های حکومت موقت گروه طالبان افغانستان” بود. مشکل از همینجا آغاز شد. با تعیین چنین دستور کار باید ما انتظار حضور نمایندگان مقام های گروه طالبان افغانستان را در این نشست داشته باشیم، اما این اتفاق نیافتد، بخاطر که دبیرکل سازمان ملل، وزیر خارجه گروه طالبان افغانستان را نه در نشست اصلی بلکه به گفته ما به “حاشیه نشست” دعوت کرده بود.

من در ماه دسمبر در کابل بودم، مقام های گروه طالبان افغانستان واضح می گفتند، که دعوت آنان با این شرایط تحقیرآمیز است، اگر جامعه بین المللی می خواهد که ما با صحبت کند باید ما را به نشست اصلی دعوت کند تا ما بتوانیم در نخست موضع تک‌تک کشورها به نام جامعه بین‌المللی را بشنویم و موضع خود را ارائه کنیم. اما به دلایل نامعلوم دبیرخانه سازمان ملل با این امر موافقت نکرد و هیأت گروه طالبان افغانستان نیز به نشست نیامدند، که این پیش از شروع نشست یک “جو منفی” را ایجاد کرد. دوم، قرار بر این بود که در این نشست روی یک موضوع اصلی بحث شود – امکان مصلحت اندیشی و انتصاب به اصطلاح فرستاده ویژه سازمان ملل متحد، که وظایفش رهبری روند تحکیم تلاش‌های مشترک جامعه بین المللی است، این تصمیم بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد مورخ 29 دسمبر سال گذشته گرفته شد که در آن شورای امنیت به دبیرکل دستور داد تا چنین نماینده ویژه‌ای را تعیین کند. و اینجا بود که دوباره مشکل آغاز شد. در ابتدا، زمانی که چنین قطعنامه‌ای در ماه دسمبر به تصویب رسیده بود، دبیرخانه سازمان ملل متحد به اعضای شورای امنیت اطمینان داده بود که مقامات کابل با چنین اقدامی، یعنی تعیین یک فرستاده ویژه موافقت کرد‌ند، اما معلوم شد که این حقیقت نداشته است. افغانستان به گونه رسمی اعلام کرد که آنان معتقدند که این تصمیم اضافی و غیر‌ضروری است. یعنی قطعنامه شورای امنیت بر اساس واقعیات نادرست تصویب شده بود. آقای گوترش سعی کرد تا به من توضیح دهد که موظف به انجام آن است، ما همچنین به او توضیح دادیم که آقای گوترش، اگر مقام های کشوری که قرار است نماینده ویژه شما با او همکاری کند، آمادگی همکاری با او را نداشته باشند، او نمی‌تواند به دستورهای شما عمل کند و این یک وضعیت عجیب و بی مفهوم است.

جای زیادی برای فکر کردن وجود دارد، اما در اصل در چنین مواردی، تحقیقات داخلی در هر سازمان معتبر انجام می‌شود. چگونه این اتفاق افتاد؟ گمراه کردن اعضای شورای امنیت کار خوبی نیست. دوم، این در بخش نهایی قطعنامه گنجانده نشده بود. در آنجا هر بار غربی‌ها و خود دبیرخانه سازمان ملل این پرسش را بالا می کند که آیا ایجاد نوعی گروه تماس مناسب است، بر اساس این منطق که 20+ خیلی زیاد است، باید نوعی گروه فشرده تشکیل شود و به گفته آنها، این گروه فشرده از طرف کل جامعه جهانی با مقام های گروه طالبان افغانستان صحبت خواهد کرد. ترکیب چنین گروهی چگونه است؟ شما منطق و اهداف را برای ما توضیح دهید.

هدف ها برای ما روشن است، اما منطق چگونه شکل خواهد گرفت؟ اگر صحبت از این است که در این گروه افزون بر دولت‌های منطقه که از نظر ما مهم‌ترین و پیشروترین بازیگران به اصطلاح “میدان افغانستان” هستند، امریکایی‌ها به اضافه غربی‌ها هم قرار می‌گیرند، ما اعتراض جدی داریم.

ما به عنوان کشورهای آبرومندی که پول مردم دیگر را نمی‌دزدیم، نمی‌توانیم با امریکایی‌هایی که مرتکب چنین عملی شده‌اند، در یک تیم کار کنیم. بنابراین، ابتدا باید همه ای دارایی‌های ملی افغانستان را که 7 میلیارد دالر است، به اضافه سود آن به 8 میلیارد دالر می‌رسد برگشتانده شود، پس از آن ما آماده خواهیم بود که امکان همکاری با امریکایی‌ها را در همین زمینه در یک تیم بررسی کنیم.

همه این صحبت‌ها روز پیش در حاشیه این دیدار انجام شد. امریکایی‌ها احساس کردند که اوضاع در حال داغ شدن است و از من و همکار چینایی‌‌ام خواستند با هم دیداری داشته باشیم. چند شرط را به صورت ساده و روشن برایشان توضیح دادم. یکم، ایالات متحده و همه همدستان‌‌شان در ناتو باید مسئولیت خود را در قبال وضعیتی که افغانستان را به آن رسانده‌اند، بپذیرند و بخش عمده ای از هزینه‌های بازسازی این کشور از سوی جامعه جهانی را به عهده بگیرند و بدون قید‌و‌شرط و فورا دارایی‌های ملی را به بانک مرکزی افغانستان بازگردانند. دوم، تصمیم‌گیری در مورد چگونگی مدیریت ذخایر ملی از سوی رهبری یک کشور دیگر به عهده امریکایی‌ها نیست.

و سوم، بی درنگ تراکنش‌های بانکی “حساب‌های بانکی” برای انتقال وجوه به افغانستان به بانک‌های دولتی و خصوصی را باز کنید، زیرا کارآفرینان افغانستانی از این موضوع رنج می‌برند. در تلاش برای مجازات طالبان، آنها تمام مردم افغانستان و بازگانان افغانستانی را مجازات می‌کنند. افزون بر این، آنها تمام آژانس‌های سازمان ملل را که قادر به پرداخت هزینه‌های نگهداری کارمندان خود در افغانستان و سایر فعالیت‌ها نیستند، مجازات می‌کنند. وضعیت چنین است. من همه چیز را به صورت واضح ساده برای امریکایی توضیح دادم.

ما پس از آن همه این گفتگوها را به نشست عمومی منتقل و در آنجا این موضع را بیان کردیم. در واقع به همین دلیل است که نتیجه‌ای حاصل نشد. وقتی دبیرکل متوجه شد که اوضاع به این شکل در حال توسعه است، گفت که به بحث در مورد دو موضوع ادامه خواهد داد: فرستاده ویژه و گروه کوچک تماسی که پیش از این در سکوی شورای امنیت قرار دارد.

اسپوتنیک:

ساختارها و پلاتفرم‌های موثر کنونی درباره ای مسائل افغانستان کدام‌ها ‌اند؟

کابلوف:

ما ساختار مسکو را موثرترین پلت‌فرم می‌دانیم. آخرین باری که جمع شدیم ماه سپتمبر در شهر کازان بود. جمع شدن در پاییز به یک سنت تبدیل شده است، بنابراین ما این را در برنامه‌های خود نگه می‌داریم.

گروه دوم ما نیز که به طور فعال در آن شرکت می کنیم ، به اصطلاح مکانیسم کشورهای همسایه افغانستان افزون بر روسیه است. این دو ساختار است که آنان منطقه ای اند، این برای ما از اهمیت اساسی برخوردار است، من یک بار دیگر به امریکایی‌ها گفتم که در نظر داشته باشند که نقش غالب در ایجاد خط مشی بین‌المللی برای افغانستان باید و در آینده توسط کشورهای منطقه ای بازی شود و آنان و کشورهای پیرو شان نیز می توانند به این “دو ساختار” بپیوندند، اما بر اساس برنامه‌ای که کشورهای منطقه با افغانستان تهیه می کنند، کار خواهند کرد. این دو ساختار برای ما موثرترین و امیدوارکننده ترین هستند.

اسپوتنیک:

در حال حاضر شما، گسترش پیوندهای بازرگانی و اقتصادی روسیه و افغانستان را چگونه می‌بینید؟

کابلوف:

چشم انداز، اساساً، فرضیه ای خوب است. به هر حال، گردش تجارت بین روسیه و افغانستان حدود یک میلیارد دالر است. این بیشتر از گردش تجارت پاکستان می باشد که نشان‌دهنده علاقه تجارت افغانستان به همکاری با روسیه در بازار ما است، با این حال، برای گسترش این همکاری، یک سری مشکلات باید حل شوند، و مهم‌ترین مشکل، حتی امنیت یا عدم امنیت در افغانستان نیست، بلکه عدم وجود یک سیستم دقیق برای سازمانهای دولتی افغانستان برای کمک به تجارت خارجی است.

بازرگانان روسیه باید مطمین باشند که اگر آنها در افغانستان سرمایه‌گذاری کنند،سرمایه‌گذاری آنها هدر نمی‌روند، بلکه سود می‌برند وگرنه هیچ ‌فایده‌ای ندارد. این چیزی است که باید به مقام های حکومت موقت گروه طالبان افغانستان بیان کنیم. در تمام موارد دیگر چشم‌انداز بسیار خوب است، زیرا افغانستان یک کشورترانزیتی مناسب است، علاوه بر اینکه می‌تواند برای شماری از تاجران فدراسیون روسیه جالب باشد. و موقعیت مناسب ترانزیتی، گذر به پاکستان، به بنادر پاکستان، کراچی، گوادر، ظاهراً به زودی عملی خواهد شد. چشم‌انداز وجود دارد. سوال اینجاست که بازار‌ما به چه چیزی افغانستان نیاز دارد، خوب، علاوه بر میوه‌های خشک معروف و انار کندهار که فصل دارد، احتمالاْ انواع (محصولات) دیگری که وجود دارند.

من کارشناس نیستم اجازه بدهید که بازرگانان ما، چه دولتی و چه خصوصی، اين موضوع را برای خودش تصميم بگيرند، اما برای افغان ها، کالاها که افغانستان و فدراسیون روسیه به آن نیاز دارند، شناخته شده است.- این محصولات نفتی از انواع مختلف، مواد ساختمانی، محصولات فلزی است که برای ساخت‌و‌ ساز و بسیاری دیگر از نیازهای فعلی موردنیاز است.

تقاضای بسیار زیاد به همه اینها وجود دارد. لجستیک ازطریق ازبیکستان از طریق زمینی – بندر ترمز، از طریق ترکمنستان، بندر کوشک و سایر راه نیز کار می‌کند. در صورت تمایل می‌توان از این فرصت‌ها به طور گسترده‌تری استفاده کرد. تا آنجا که ‌من می‌دانم، هم شرکت‌های روسی و هم سایر شرکت‌های لجستیکی که کالاها ومحموله‌ها را با موترهای باربری حمل می‌کنند، فعالیت خود را سر گرفته وفعالانه از جاده‌های ترانزیتی افغانستان از طریق ترکمنستان، سپس به پاکستان و هر کجا که نیاز داشته باشند، استفاده می‌کنند.

اینها فرصت‌های بالقوه‌ای هستند که مقامات افغانستان باید آن‌ها را گسترش دهند و سهولت و حمایت نمایند تا هر تاجری بتواند احساس اطمینان کند. توجه داشته باشید، در ماه‌های اخیر، یا هم حدود یک سال، من هیچ شکایتی از سوی تاجران در مورد تهدید تروریستی، حتی در موردراهزنی در جاده ها نشنیده‌ام. رهبری افغانستان تا حدودی نظم ایجادکرده است.

اسپوتنیک:

شما درباره تهدید تروریستی صحبت کردید. پرسش من درباره ای اظهارات آقای شویگو خواهد بود. او چند روز پیش گفت که تهدید داعش در افغانستان در سال گذشته 15 درصد افزایش یافته است. طالبان این موضوع را رد می‌کنند. مجاهد گفت که این اظهارات بی‌اساس است و می‌تواند به روابط دوجانبه آسیب برساند. فکر میکنید چرا اینقدر با هم اختلاف‌نظر وجود دارد؟ و چرا این افزایش صورت گرفت؟

کابلوف:

بهتر است که از وزارت دفاع پرسان کنید تا توضیح دهند نه من، در مورد داعش و فعالیت‌های آن با حمایت خارجی برای تقویت موقعیت خود در افغانستان، ما این را می‌بینیم. مقامات فعلی به این واقعیت‌ها با شدت نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند که داعش تهدیدی برای آنها نیست، اما واقعیت‌ها خلاف این را نشان می‌دهند. این همان داعش است که اغلب در خاک افغانستان حمله می‌کند و حملات تروریستی انجام می‌دهد. شاید نه به اندازه‌ای که می‌توانست با توجه به توانایی‌های نظامی داعش در افغانستان باشد.

این احتمالا به این دلیل است که داعش در افغانستان دربرابر افغانستان نیست. او (داعش) علیه آسیای مرکزی، علیه چین، در اتحاد با “حرکت اسلامی ترکستان شرقی”، علیه ایران و به طور جزئی علیه پاکستان و به ویژه علیه رژیم سکولار در پاکستان است. شاید به همین دلیل است که آنها خود را به طور گسترده و فعالانه نشان نمی‌دهد، زیرا آنها برای “کار” در این زمینه‌ها، قدرت را جمع آوری می‌کنند. اما باز هم، من بارها گفته‌ام که تنها طالبان هستند که تمام تلاش خود را کرده‌اند تا قدرت داعش را کاهش دهند، و از آنها تشکر ویژه ای می‌کنم.

اسپوتنیک:

مایکل مک‌کال، رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان امریکا، مدت هاست که از آنتونی بلینکن می‌خواهد اسناد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را ارائه دهد. آنها به نحوی میان خود دعوا دارند که فکر می‌کنم شما هم البته درباره اش اطالاعات دارید. قول داده‌اند که آنتونی بلینکن را استحضا کنند. وزارت خارجه امریکا می‌گوید که اطلاعات کامل را به آنهت داده‌اند. فکر میکنید در وزارت خارجه چه میتوانند پنهان کاری کنند؟

کابلوف:

شما دیدید که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان چگونه اتفاق افتاد، به کدام روش سازماندهی شده بود، که چه نوع امادگی ای از قبل وجود داشت، خودش حرف می زند، اشتباهات زیادی وجود داشت و این نشان می دهد که آنان از نظر من حداقل چیزهای که را ممکن اتفاق بیفتد و بسیاری از اشتباهات دیگر را پیش بینی نکرده بود. من کاملا غیر‌حرفه‌ای بودن را میبینم که این نه تنها به وزارت خارجه مربوط می‌شود، بلکه به پنتاگون که در ابتدا باید این تخلیه را انجام می‌دادند.در عین حال من خیلی از اتهامات را می‌خوانم، از جمله اتهامات از ایالات متحده، که می‌گویند توافق دوحه، متحدان ایالات متحده را ضعیف کرده و راه را برای طالبان باز کرده است. خوب، این عجیب است. شما آن توافقنامه را منعقد کردید. اما اگر اينطوری بود که شما تصميم گرفتيد، با هم موافقت کرديد و امضا کرديد، پس حالا در مورد چه چیز حرف ميزنيد؟ بزرگترین اشتباه ایالات متحده در این قضیه این بود که امریکا نتوانست دستنشانده خود را اشرف غنی در حالی که او هنوز در قدرت بود، وادار کند تا این توافق را بپذیرد و دولت ائتلافی را تشکیل دهد. فقط با توجه به این، فدراسیون روسیه از توافق دوحه در قطعنامه شورای امنیت حمایت کرد. ما بر این باور بودیم که ایالات متحده باید این مسئله را با دستنشانده خود حل کند. شاید در آن صورت، اوضاع کمی متفاوت‌تر پیش می‌رفت، نه این که به سرعت فرار می‌کرد. بنابراین سوال‌های زیادی برای کسانی که این نتیجه را طراحی کرده‌اند وجود دارد. بگذارید به اشتباهات‌شان فکر کنند.

اسپوتنیک:

سفارتخانه‌ها در افغانستان در حال باز شدن هستند. آیا این حرکت به سوی به رسمیت شناختن حکومت طالبان است؟

کابلوف:

خوب، این احتمالات وجود دارد که کشورهای بیشتری علاقه نشان مید هند تا روابط دیپلماتیک بیشتر با مقامات برقرار کنند و طبیعی است که توده انتقادی لازم برای اینکه جامعه جهانی به طور کلی یا بخشی از آن، دولت فعلی را به رسمیت بشناسد، ایجاد می‌شود.

اسپوتنیک:

آیا روسیه در این مسیر گام هایی برداشته است یا هنوز زود است؟

کابلوف:

روسیه درحال حاضر اين کار را ميکند و شاید اولین گام را در این مسیر برداشته است – با حفظ سفارتخانه‌اش در افغانستان که کاملاً فعال است و با مقامات افغانی ارتباط نزدیکی دارد، البته با توجه به احتمال تهدیدهای احتمالی به ویژه از سوی داعش، به این دلیل که ما می‌دانیم که داعشی‌ها به دنبال حملات تروریستی علیه سفارتخانه روسیه و دیگر کشورهای دوست‌ما هستند.

اسپوتنیک:

چنین دیدگاهی وجود دارد و آگاهان نیز اغلب آن را بیان می‌کنند که ایالات متحده با عجله از افغانستان فرار کرد، زیرا برای رویدادهای اوکراین آماده شده بود، و پس از اتمام جنگ به افغانستان باز خواهد گشت. فکر می‌کنید این امکان پذیر است؟

کابلوف:

من فکر می کنم بیان و توضیح این موضوع فایده ای ندارد، خودم شاهد و در بعضی از موارد هم شرکت کننده روند برقراری تماس با طالبان بودم.

ما در آن زمان می‌دانستیم که خروج امریکایی‌ها از افغانستان اجتناب‌ناپذیر است. زلمی خلیلزاد که به دستور مقاماتش به مسکو آمده بود و از ما خواست تا در اجرای این توافق کمک کنیم، این موضوع را پیش از امضای توافقنامه دوحه به من گفت. ما به این شرط موافقت کردیم که حتماً نمایندگان چینایی در این کار اضافه شوند. امریکایی‌ها از این ایده حمایت کردند، همکاران چینایی هم همین طور. ما همچنین پیشنهاد کردیم که حتماً پاکستان و ایران را به این گروه بپیوندیم. یادتان است که ایران نمی‌خواست با ایالات متحده در یک تیم باشد، بنابراین ما مجبور بودیم بدون ایران، اما با مشارکت پاکستان کار کنیم.

اسپوتنیک:

چه چیزی می‌تواند آمریکا و غرب را متوجه سازد که منطقه و جهان به طور کلی مدت‌ها پیش تغییر کرده است و دیگر آنها نمی‌توانند قوانین بازی را بر اساس قوانین قدیمی، یعنی بر اساس شرایط آنها، دیکته کنند؟

کابلوف:

ما حالا خیلی در مورد عملیات نظامی ویژه در اوکراین صحبت می‌کنیم. شکست غرب در اوکراین به آنها کمک می کند تا درک بهتری از دنیای تغییر یافته داشته باشند.

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x