مصاحبه معصوم ستانکزی رئیس پیشین هیئت مذاکره کننده صلح و رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان همراه با موسسه تحقیقاتی جاکارتا پست: رابطه طالبان با کشورهای منطقه نوعی رابطه عشق و نفرت است
سوال: از زمان به قدرت رسیدن طالبان، آنها به دنبال برقراری روابط دیپلماتیک و تعاملات منطقه ای در جهت کسب مشروعیت بین المللی بوده و هستند. طالبان چگونه مسیری را طی کرده و با بکند؟
سوال خوبیست. بله، طالبان به دنبال کسب مشروعیت هستند، اما من این موضوع را به شکل دیگری بیان میکنم. این مسئله را نمیتوان بهعنوان یک تهاجم دیپلماتیک از سوی طالبان برای بهدست آوردن مشروعیت یا به رسمیت شناخته شدن بینالمللی تعبیر کرد. بلکه این یک بازی دیپلماتیک ضروری از سوی کشورهای منطقه است که به دلایل مختلفی، از جمله ترکیبی از جنبههای استراتژیک، ژئوپلیتیکی، امنیتی، انسانی و اقتصادی، به این تعاملات و روابط سوق داده شدهاند.
کشورهای منطقه میخواهند از این فرصت و تعامل محدودی که میان طالبان و کشورهای غربی وجود دارد، استفاده کنند. اما مشکل به خود طالبان و سیاستهایشان بازمیگردد. در ابتدا، پس از بازگشت طالبان به قدرت، چه کشورهای غربی و چه کشورهای منطقه، همگی تمایل به تعامل با طالبان داشتند با این امید که طالبان تغییر کرده و شرایط بهتر خواهد شد. اما با گذشت زمان، کاملاً مشخص شد که موضع طالبان سختتر، محدودکنندهتر و انعطافناپذیرتر شده است.
این تصور در سطح منطقه و فراتر از آن به تدریج شکل گرفت که طالبان تغییری نکردهاند، و اکنون این تصور به نوعی تثبیت شده که طالبان به سیاستها و دیدگاههای دوران نخست حکومت خود بازگشتهاند.
بدون شک طالبان به دنبال کسب مشروعیت هستند. اما اگر کلان تر بی اندیشیم، چه کشورهای منطقه و چه جامعه بینالمللی، آنها به وضعیت مردم افغانستان در داخل کشور توجه چندانی ندارند. بلکه آنها به این نگاه میکنند که چه کسی در افغانستان جایگاه برجستهتری دارد.
چند روز پیش مقالهای در «فارین پالیسی» خواندم که در آن ذکر شده بود چرا باید با طالبان تعامل کنیم؟ چون روسها، چینیها و کشورهای منطقه در آنجا جایگاه قویتری دارند. بنابراین، چرا ما نباید در آنجا باشیم؟ در حالی که به جای این استدلال، باید به ارزشهای اصلی توجه کنیم؛ اینکه در وهله اول چرا کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی باید با افغانستان تعامل داشته باشند.
این مسئله درباره این است که مردم افغانستان چگونه طی سالها در اثر تغییرات مکرر رژیمها دچار رنج شده اند. طالبان همان اشتباهی را تکرار میکنند که در گذشته سایر رژیمها مرتکب شدهاند.
هر رژیمی که در نیمقرن گذشته به قدرت رسیده است، در ابتدا چند سالی از ثبات نسبی و امید برخوردار بوده اما پس از مدتی، به دلیل ناتوانی در تحقق خواستههای مردم، انحصار قدرت، عدم تامین عدالت اجتماعی و فرصتهای اقتصادی، و تحت تأثیر ایدئولوژیهای خارجی یا فشارهای بیرونی، تعادل روابط بین قدرتهای منطقهای و جهانی را از دست دادهاند. این همان دلیلی است که موجب ادامه بیثباتی در افغانستان شده است.
بنابراین، بهطور کلی، هرچقدر هم طالبان تلاش کنند، موفقیتهای محدودی خواهند داشت. اما رابطه آنها با کشورهای منطقه نوعی رابطه عشق و نفرت خواهد بود. 👇