معنای اظهارات تازه‌ وزیر معارف طالبان چیست؟

در اوج فشارهای ملی و بین‌المللی بر طالبان برای بازگشایی مکاتب دخترانه، شیخ نورالله منیر، سرپرست وزارت معارف طالبان، در واکنش به این فشارها گفته است که مردم افغانستان طرف‌دار بازگشایی مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم نیستند. سرپرست وزارت معارف طالبان در جریان سفرش به ولایت ارزگان، «مشکلات فرهنگی» و ترس از «شورش» مردم در برابر بازگشایی مکاتب دخترانه را دلیل بسته‌ ماندن این مکاتب عنوان کرده است.

منیر گفته است: «مردم دوست ندارند که دختران‌شان در شرایط فعلی درس بخوانند. اگر به اصول مردم توجه نشود، مردم شورش می‌کنند.» سرپرست وزارت معارف طالبان همچنین گفته است: «کمی از بازار ارزگان بیرون بروید و بپرسید چند درصد مردم برای تحصیل دختران آماده هستند؟ ما در جامعه‌ افغانی زنده‌گی می‌کنیم و من فرهنگ مردم این‌جا را می‌شناسم؟ این فرهنگ همان چیزی است که دولت‌های قبلی به آن توجه نکردند که منجر به شورش‌ها و اعتراض‌ها شد. ما کوشش می‌کنیم که شرایطی ایجاد کنیم که اعتراض مردم پیش نیاید و آموزش نیز ادامه پیدا کند.»

این واکنش ناسنجیده و بریده از واقعیت‌های عینی و امروزی جامعه‌ افغانستان، از سوی بالاترین مقام طالبان در بخش معارف کشور، چند معنای بدیهی و ضمنی دارد: اول. به ‌رغم فشارهای ملی و بین‌المللی گسترده بر طالبان برای بازگشایی مکاتب دخترانه در افغانستان، این گروه به این زودی و به این راحتی‌ها حاضر نیست دروازه‌های مکاتب را به روی دختران بالاتر از صنف ششم باز کند. ظاهراً پایان عصر جمهوریت، نقطه‌ پایان دوره‌ درخشان آموزش و پرورش دختران نیز بود و تا سقوط و انهدام کامل رژیم پا‌در‌هوای طالبان، امکان بازشدن دروازه‌های مکاتب دخترانه فراهم نیست.

دوم. طالبان نیک می‌دانند که اگر بازگشایی مکاتب دخترانه برای دختران و شهروندان افغانستان به‌مثابه یک حق مطرح است، برای خود طالبان موضوعی است که با ماهیت و حیات و بقای سیاسی این گروه پیوند خورده است. یکی از مؤلفه‌های اساسی هویت سیاسی طالبان، مخالفت بی‌چون‌وچرا با حضور زنان در زنده‌گی عمومی به‌طور عام و آموزش و پرورش دختران به‌صورت خاص است که نمی‌تواند از آن به‌ساده‌گی عبور کند.

سوم. شکی نیست که در برخی از نقاط دورافتاده، روستایی و توسعه‌نیافته‌ افغانستان، پدران و مادرانی زنده‌گی می‌کنند که حتا در طول عمرشان موتر سوار نشده‌ و تلویزیون ندیده‌اند. حتا هنوز به این فکرند که در کابل، ظاهرشاه پادشاه است. یکی از پیامدهای توسعه‌ نامتوازن، ناعادلانه و صفر و صد، همین است. در بیست سال گذشته، توسعه متمرکز بر شهرها بود و همین نقاط بیرون از بازار ارزگان، که سرپرست وزارت معارف طالبان به آن اشاره می‌کند، کمتر در معرض توسعه قرار گرفت و از مزایایش بهره‌مند شد. تردیدی نیست که در این مناطق دورافتاده درصدی ناچیزی از مردم با رفتن دختران به مکاتب مشکل دارند؛ مثل این‌که با سایر عناصر زنده‌گی مدرن بیگانه‌اند و مشکل دارند.

اما از سخنان سرپرست وزارت معارف طالبان فهمیده می‌شود که این گروه، که خود ریشه و بنیاد روستایی و قبایلی دارد، خود را نماینده و تابع خواسته‌های روستانشینان قبایلی می‌داند و خواسته‌ها و گرایش‌های میلیون‌ها انسان شهری و شهرنشین هیچ اهمیتی برای‌شان ندارد. طالب بنا را بر مخالفت با باز ‌ماندن مکاتب دخترانه گذاشته است و ارجاعات و اشاراتش به موانع فرهنگی و شورش مردم بهانه‌تراشی، وقت‌کُشی و احیاناً باج‌گیری از منابع فشار است.

عقبه‌ اجتماعی و سیاسی ملاهای لنگ امروزی نیز همان خوانین و ریش‌سفیدان روستاهای دورافتاده و بیگانه با مدرنیته‌اند. طالب با شهر بیگانه است. وقتی سرپرست وزارت معارف می‌گوید «من فرهنگ مردم این‌جا را می‌شناسم»، منظورش همان فرهنگ مردم روستاهای دورفتاده‌ هلمند و ارزگان است، نه فرهنگ شهری. ورنه، در شهرهایی که ما دیده‌ایم و زنده‌گی کرده‌ایم، فکر کردن به روش ملای لنگ، ننگ بوده است.

چهارم. نکته‌ آخر این‌که طالب «اصلاح‌پذیر» نیست. کسانی ‌که دل‌خوش «اصلاح» طالب‌اند، یا خود را به نفهمی زده‌اند یا از وضع مملو از اختناق موجود نفع می‌برند. طالب با زبان اعتراض و راه‌پیمایی و فشار اجتماعی و دیپلماتیک بیگانه است. برای بازگشایی مکاتب دخترانه، (اگر بتوان) باید از روی جسد طالب راه رفت. دو راه بیشتر نداریم: یا قید مکتب و آموزش و پرورش و پیشرفت و استقلال و عدالت و آزادی را برای جغرافیایی به ‌نام افغانستان بزنیم و با اختناق و ستم و بدویت خو کنیم یا برای براندازی کامل طالب، کمر از هفت‌جا ببندیم.

(۸صبح)

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x