نیاز پاکستان به یک پالیسی منطقی و معقول تر در قبال افغانستان

روابط پاکستان با افغانستان با معضلات و مشکلات جدی مواجه شده است. افزایش تروریسم توسط گروه‌هایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادی‌بخش بلوچستان (BLA) که ارتباطات فرامرزی با یکدیگر دارند، باعث افزایش تلفات در میان نیروهای امنیتی و غیرنظامیان شده است. در عین حال، عدم پاسخ مناسب از سمت افغانستان در برابر این گروه‌ها، روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داده است. راه حل این مشکل در تقویت مکانیسم‌های ضدتروریسم داخلی و مدیریت هوشمندانه روابط دوجانبه با افغانستان است.

واقعیت اساسی روابط پاکستان و افغانستان، مرز طولانی بیش از ۲۶۰۰ کیلومتر بوده که بیش از ۵۰ میلیون نفر در این منطقه مرزی زندگی می‌کنند و دارای وابستگی‌های اجتماعی، مذهبی، قومی و اقتصادی نزدیکی با هم هستند. بنابراین، از نظر تاریخی، ماهیت این مرز پرنفوذ ایجاب کرده که حرکت های مردمی و مسئله تجارت به‌طور مؤثر مدیریت گردد تا صلح و ثبات دوجانبه تضمین شود.

به همین دلیل، با وجود اختلافات مابین پاکستان و افغانستان در برخی مسائل از سال ۱۹۴۷ تا اواخر دهه ۱۹۷۰، روابط کلی و به‌ویژه تعاملات مردم دو کشور به‌طور نسبی بدون مشکل باقی ماند. در واقع، در جنگ‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ در مرز شرقی پاکستان، هیچ تهدید امنیتی از سمت مرز غربی وجود نداشت.

مداخله‌های نظامی خارجی در افغانستان طی پنج دهه گذشته عاملی اصلی در برهم زدن تعادل و توازن داخلی افغانستان و تضعیف ثبات منطقه مرزی پاکستان و افغانستان بوده است. به‌دنبال جنگ‌های طولانی در زمان اشغال شوروی در دهه 1980 و حضور نیروهای آمریکا و شرکایش در افغانستان از 2001 تا 2021، افغانستان و منطقه مرزی با پاکستان تبدیل به کانون شورشگری، گروه‌های تروریستی منطقه‌ای و جهانی و جنگ‌های نیابتی شدند. که در نتیجه اعتماد بین دو کشور کاهش یافته و جای خود را به بازی‌های اتهامی و انتقادی داده است.

خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان در آگست 2021 به پنج دهه جنگ در این کشور پایان داد. حکومت سرپرست افغانستان در سه سال و نیم گذشته کنترل خود را بر افغانستانمستحکم ساخته و روابط خوبی با همسایگان و کشورهای منطقه برقرار ساخته، هرچند که حکومت به گونه رسمی، به رسمیت شناخته نشده است.

با این حال، انتظارات پاکستان مبنی بر اینکه افغانستان، امروزه فرصت هایی را برای سرکوب تهدیدات تروریستی توسط گروه هایی مانند داعش، تحریک طالبان پاکستان و گروه آزادی بخش بلوچستان و حرکت به سمت تقویت تعامل هماهنگ فراهم کند، برآورده نکرده است. هر دو چالش با گذشت زمان پیچیده تر می شوند. نخست، تحریک طالبان پاکستان در این کشور دارای نفوذ اساسی است و به طور فزاینده ای نیروهای امنیتی پاکستان و پروژه های استراتژیک مانند مریدور اقتصادی پاکستان چین را هدف قرار می دهد. آنها به دلیل ارتباط با طالبان افغانستانی، در خاک افغانستان نیز حضور دارند. توانایی های تحریک طالبان پاکستان نشان می دهد که مطمئناً از حمایت مالی خارجی توسط مخالفان روابط نزدیک پاکستان و افغانستان برخوردار هستند. دوم، روابط پاکستان با رهبران طالبان افغانستان پس از روی کار آمدن دولت آنها خراب شده، که به مشکل تعامل ناکارآمد دولت با دولت اشاره دارد. تاکتیک‌های فشار از طریق استفاده از ویزا، مسئله پناهندگان، تجارت و ترانزیت به عنوان اهرم‌های فشار، نتیجه معکوس داشته و حملات نظامی فرامرزی شکاف بین این دو را بیشتر کرده است.

مقابله با این چالش مستلزم تغییر به یک استراتژی سیاسی از دیدگاه امنیت محور در چند دهه گذشته است. یک رویکرد رویایی در مورد روابط افغانستان باید به جای محدود شدن به جنبه های امنیتی انتخابی، بر طیف کامل روابط با افغانستان متمرکز شود. ایجاد کانال های سیاسی تعامل با افغانستان بر اساس اصول برابری حاکمیتی، احترام متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر، بسیار مهم است. اجندای تعامل همه جانبه باید با هدف استفاده از فرصت‌ها برای ترانزیت تجاری و حرکت های مردمی و در عین حال پیشبرد همکاری با کشورهای علاقه‌مند برای اتصال منطقه‌ای بین آسیای جنوبی و آسیای مرکزی از طریق افغانستان باشد.

افغانستان منافع زیادی در برقراری روابط پایدار با پاکستان دارد. با توجه به اولویت‌های سیاسی و اقتصادی در مذاکرات، احتمال ایجاد یک حرکت مثبت وجود دارد. تعامل مستقیم بین رهبران سیاسی و ارتباطات دوجانبه برای هدایت روابط دو کشور به سمت ثبات حیاتی است.

پروژه‌های اتصال منطقه‌ای، پتانسیل عظیمی برای منافع مشترک دو کشور با تقویت وابستگی‌های اقتصادی دارند. در این راستا، نیاز به پیشبرد ساخت زیرساخت‌های مرزی مانند راه‌آهن کویته – قندهار، راه‌آهن پیشاور – جلال‌آباد و گشودن مسیرهای تجاری جدید در طول مرز برای افزایش تعاملات اقتصادی و تجاری احساس می‌شود.

 

بسیاری از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات، قطر، چین، روسیه، ایران، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و ژاپن تمایل به همکاری با افغانستان و پاکستان در پروژه‌های زیرساختی و انرژی فرامرزی دارند. بسیاری از این کشورها با وجود تفاوت‌ها و محدودیت‌ها، روابط خود را با دولت افغانستان گسترش داده‌اند. کشورهای غربی از جمله ایالات متحده، اتحادیه اروپا و متحدانشان نیز از رویکرد سیاسی در راستای ثبات افغانستان حمایت کرده‌اند.

اخیراً حتی هند که به مدت بیش از دو دهه طالبان افغانستان را گروه تروریستی می‌دانست، اکنون قصد خود را برای افزایش تعامل سیاسی و اقتصادی با حکومت سرپرست افغانستان ابراز کرده است.

در این وضعیت، منطقی‌ترین گزینه برای پاکستان تدوین یک استراتژی سیاسی برای برقراری تعامل گسترده‌تر است تا همکاری چندجانبه با افغانستان را گسترش دهد. این رویکرد امیدوار است فرصت‌هایی برای پاکستان فراهم کند تا از نفوذ مثبت خود برای دستیابی به همکاری افغانستان در زمینه‌های امنیتی، مبارزه با تروریسم و مدیریت مرزها بهره‌برداری کند.

منبع: عرب نیوز

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x