پایان طالبان یا آغاز توهم سیاسی؟

یاسین ضیا، رهبر جبهه آزادی در نشست مجازی به مناسبت دومین سالگرد جان باختن هفت عضو این جبهه می‌گوید روزهای حکومت طالبان در افغانستان رو به پایان است.

این اظهارات یاسین ضیا را می‌توان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد:

یاسین ضیا در سخنانش از پایان قریب ‌الوقوع حکومت طالبان سخن می‌ گوید، اما شواهد میدانی، منطقه‌ای و بین‌المللی نشان می‌دهد که طالبان – دست‌کم در کوتاه‌ مدت – همچنان کنترل گسترده‌ ای بر افغانستان دارند. آن ‌ها نه ‌تنها ارکان اصلی قدرت سیاسی و امنیتی را در دست دارند، بلکه توانسته‌ اند ساختار حاکمیتی هرچند غیرمردمی اما نسبتاً باثبات ایجاد کنند. بنابراین، پیش‌بینی “پایان نزدیک” بیش از آن‌ که تحلیل مبتنی بر داده‌ های میدانی باشد، بیشتر یک موضع‌ گیری آرمان ‌گرایانه و شاید برای روحیه ‌بخشی به نیروهای اپوزیسیون باشد.

جبهه آزادی، به ‌رهبری یاسین ضیا، از گروه ‌های مقاومت ضد طالبان است که تاکنون در عرصه نظامی و سیاسی موفقیت چشم ‌گیری نداشته ‌اند. نه حملات آن‌ ها توانسته بر جغرافیای سیاسی افغانستان تأثیر جدی بگذارد، و نه توانسته ‌اند پایگاه اجتماعی یا سیاسی قوی در درون یا بیرون کشور برای خود دست ‌و پا کنند. بنابراین، شعارهای مربوط به “پایان طالبان” در خلأ ظرفیت عملی، بیشتر بازتاب ‌دهنده ضعف راهبردی اپوزیسیون است.

بیانیه‌ های این‌ چنینی اغلب از نوعی ساده ‌سازی وضعیت پیچیده افغانستان رنج می‌ برند. سخن گفتن از پایان طالبان بدون ارائه چشم‌انداز مشخص درباره ‌ی آینده افغانستان، نوع نظام جایگزین، ساختار سیاسی مورد نظر یا برنامه ‌ی عملیاتی، صرفاً مصرف رسانه‌ ای دارد و تأثیر پایدار اجتماعی یا سیاسی ایجاد نمی ‌کند.

اظهارات یاسین ضیا بخشی از فضای متشتت و پراکنده ‌ی اپوزیسیون افغانستان است که گروه ‌های مختلف آن به‌ جای انسجام، بیشتر به رقابت در اعلام مواضع تند علیه طالبان می‌ پردازند. بدون وحدت، انسجام، و یک استراتژی کلان، این‌ گونه بیانیه ‌ها نمی ‌تواند معادلات قدرت را تغییر دهد.

در نهایت، اظهارات یاسین ضیا بیش از آن‌ که بازتابی از واقعیت میدانی افغانستان باشد، بیانگر نوعی خوش‌ بینی سیاسی بدون پشتوانه ‌ی عینی است. تکرار ادعای «پایان حکومت طالبان» بدون نشان‌ دادن نشانه‌ های عینی از فروپاشی ساختار قدرت آن ‌ها، نه‌ تنها تحلیل واقع‌ بینانه ‌ای ارائه نمی‌ دهد، بلکه از محدودیت درک اپوزیسیون از پویایی‌ های کنونی قدرت در افغانستان نیز حکایت دارد. این ‌گونه موضع ‌گیری‌ ها، در غیاب تحرک مؤثر و تغییر ملموس، بیشتر به بازتولید گفتار نمادین برای مصرف داخلی محدود می ‌ماند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x