پژوهشگر صهیونیست: برخی یگان‌های ارتش در غزه به باندهای جنایتکار تبدیل شده‌اند

یک پژوهشگر صهیونیست به نقل از افسرانی در ارتش رژیم صهیونیستی نوشت، در برخی از یگان‌ها که به دلیل جنگ مستمر فروپاشیدند، اطاعت از دستورات تا حدی ضعیف شده که آنها به باندهای جنایتکار تبدیل شده‌اند و اگر سران آن برای اصلاح این مسیر شتاب نکنند، احتمالا نقض ارزش‌های اخلاقی در آنجا تشدید شود.

«عوفر شلح» پژوهشگر موسسه پژوهش‌های امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو، نویسنده و خبرنگار سابق و نماینده سابق کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) با انتشار مقاله‌ای در وب‌سایت شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی تاکید کرد: ارتش اسرائیل میزان واقعی خسارات خود در غزه را افشا نمی‌کند اما به جنایت‌های خود در غزه ادامه می‌دهد و دادگاه کیفری بین‌المللی را به صدور حکم‌های بازداشت برای نتانیاهو و گالانت سوق می‌دهد.

شلح در مقاله خود به نقل از افسران ارتش رژیم صهیونیستی نوشت: برخی از یگان‌های آن به باندهای جنایتکار تبدیل شده‌اند و اگر سران آن برای اصلاح این مسیر شتاب نکنند، احتمال می‌رود نقض‌ها تشدید شوند.

این پژوهشگر در مقاله خود نوشت: ایده اشغال شمال نوار غزه و چه بسا کل آن، استفاده از تعابیر مبهم متعددی همانند حکومت نظامی موقت یا به‌کارگیری ایده انکار واقعیت موجود و استفاده از شرکت‌های ویژه که ارتش امنیت آنها را برای توزیع کمک‌ها تامین کند، با سرعتی باورنکردنی در حال عادی‌سازی در افکار عمومی اسرائیل است.

او در ادامه نوشت: آنچه تا چندی قبل تنها یک فانتزی بود که افراطی‌ها در کابینه از آن دم می‌زدند، اکنون بدون هیچ مخالفت سیاسی و یا مردمی جدی در حال تبدیل شدن به واقعیت است و یکی از دلایلش این است کسانی که هدایت این کار را برعهده دارند، نه مسوولان سیاسی هستند که به دلایل شخصی به صورت طبیعی از آن بهره می‌برند بلکه ارتش است و آن ابتکارعمل را در دست داشته و مرکز همه چیز است.

شلح در چارچوب رویکرد نقادانه خود از اتفاقات رخ داده و آنچه در نوار غزه در حال وقوع است، نوشت: ارتش زیر پوشش اینکه «ما طرح ژنرال‌ها را اجرا نمی‌کنیم» (یعنی ما عمدا غیرنظامیان را گرسنگی نمی‌دهیم) و اصطلاحات فنی چون ایجاد تفرقه میان گردان‌های حماس، اقداماتی را در پیش گرفته که شامل کوچاندن ساکنان، ویرانی مناطقی گسترده و نیز کشتار غیرنظامیان در بسیاری از مواقع است. این خدای نکرده عمدی نیست اما به طور متوالی اتفاق می‌افتد و بر اساس گزارش‌های سازمان ملل که در «اسرائیل» اصلا به آنها پرداخته نمی‌شود، دربازه زمانی ۲۴ تا ۲۹ اکتبر یعنی کمتر از یک هفته از جنگ، دستکم هفت کشتار در حق غیرنظامیان انجام شد، در مورد این مسایل تحقیق انجام نمی‌شود مگر اینکه نگرانی در خصوص انجام تحقیقات خارجی وجود داشته باشد.

مسوولیت «اسرائیل»

این پژوهشگر صهیونیست در ادامه شرح داد: مساحت محور نتزاریم در حال حاضر به ۵۶ کیلومتر می‌رسد که ۱۵ درصد از مساحت کل نوار غزه را تشکیل می‌دهد، طرح‌هایی برای ایجاد چنین محورهایی در مناطق مختلف شمال نوار غزه وجود دارد، با تکمیل ساخت‌وسازها نسبت مساحت آنها از کل نوار غزه به ده‌ها درصد خواهد رسید و این عبارت است از زمین‌های ویران‌شده‌ای که روی آنها ساختمان‌هایی از جمله پایگاه‌های دائمی برای ارتش ساخته شدند.

شلح نوشت: سرنوشت ۲ میلیون انسانی که در منطقه محاصره و اشغال شده شمال نوار غزه زندگی می‌کنند و کسانی که در جنوب نوار غزه محاصره شده حضور دارند، اکنون تنها متوجه اسرائیل است. قبل از این بارها در اینجا درباره آسیب‌های جبران‌ناپذیر این مساله برای جایگاه بین‌المللی، اقتصاد و مصونیت داخلی اسرائیل نوشتم، اکنون زمان‌ آن رسیده زیانی را که به خود ارتش وارد می‌شود، شرح دهیم، ضرری که به ارتش وارد می‌شود، می‌تواند بسیار جدی باشد و در مدت زمانی بسیار کوتاهی گسترش پیدا کند.

او افزود: با استناد به مذاکراتی که با افسران حاضر در میدان انجام دادم، معدود خبرهای رسانه‌ها که به این موضوع پرداخته بودند و پس از اطلاع از داده‌های ارتش و یا آنهایی که گهگاه به خبرها درز پیدا می‌کند، به نظر می‌رسد شرایط سخت اما آشنایی وجود دارد و کسی که جزئیات اتفاقات رخ داده برای ارتش در بازه سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ در لبنان را بداند، اکنون احساس می‌کند که شاهد بازگشت چندین برابری آن اتفاقات است.

این نماینده سابق کنست با رویکردی ناظر بر آینده نوشت: نمی‌خواهم وارد بحث‌ها و مناقشه‌ها درباره اتفاقات رخ داده شوم هرچند که این اتفاقات هنوز هم رخ می‌دهند اما می‌خواهم به آنچه احتمال می‌رود در مدت زمانی کوتاهی اتفاق بیفتد، بپردازم، در یگان‌هایی که به دلیل جنگ مستمر فروپاشیدند، تحت این عنوان که «هر کاری مجاز است»، اطاعت از دستورات تا حدی ضعیف شده که یکی از افسرها این یگان‌ها را باندهای جنایتکار توصیف کرد.

او در ادامه با افشای آنچه در رسانه‌ها برای ساکنان اراضی اشغالی گفته نمی‌شود، نوشت: اساسا انضباط در داخل یگان‌ها کمرنگ شده چراکه تا امروز مسوولیت شکست فاجعه‌بار هفتم اکتبر متوجه هیچ شخصی نشده، افرادی هستند که به دلیل عذاب وجدان از خدمت انصراف دادند و ارتش پس از افشای رسوایی‌ها در تحقیق انجام شده درباره حادثه شهرک «بئیری» از انتشار هرگونه گزارشی خودداری می‌کند.

بر اساس آنچه این پژوهشگر اسرائیلی در مقاله خود آورد، اکنون سوال این است افسری که این همه شکست را متحمل شده، چگونه می‌تواند سربازی پایین‌تر از خود را کنترل کند؟ ارتش موسسه‌ای با مجموعه‌ای از ارزش‌ها است که اگر از دست بروند، دیگر هیچ چیزی وجود نخواهد داشت و زمانی که افسران عالی‌رتبه این ارزش‌ها را رعایت نکنند، نمی‌توانند سربازهای پایین‌تر از خود را به رعایت آنها ملزم کنند. آمارهایی که در ارتش و نیز در نیروهای ذخیره ارائه می‌شوند، به دروغی تبدیل شدند که امروز درباره آنها توافق شده اما احتمال دارد شرایط بسیار خطرناک‌تر شود چراکه احتمال ایجاد تشکل‌های فروپاشیده با توانایی‌های رزمی بسیار پایین که فاصله بسیاری با شرایط ایده‌آل دارند، وجود دارد. اما افسرهای کم‌سن‌وسال‌تر هرگز به خدمت در ارتش ادامه نخواهند داد، برخی به دلیل خستگی و فرسودگی و برخی به دلیل مخالفت شخصی با اجرای ماموریت‌هایی که درکی از آنها ندارند و یا با آن موافق نیستند.

شلح در شرح بحران موجود در ارتش رژیم صهیونیستی نوشت: ارتش دهه هشتاد قرن گذشته نیز بحران مشابهی را تجربه کرد که برای خلاص شدن از آن به سال‌های طولانی زمان نیاز پیدا کرد، هربار که اشغال غزه گسترده‌تر شده و به شرایط کنونی می‌رسد، روند بهبود ارتش دشوارتر می‌شود. در اینجا به یاد صحبت‌های یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق (که این اقدامات را تایید کرد) می‌افتیم که تعداد نیروهای مورد نیاز برای مدیریت حکومت نظامی در غزه را چهار لشکر تخمین زد و گفت: این لشکرها چگونه به خدمت در خواهند آمد؟ آیا این کار با افزایش مدت خدمت سربازی انجام خواهد شد یا با فریبکاری‌های بیشتر برای فرار مستمر یهودی‌های حریدی از خدمت در ارتش؟ و یا اینکه با افزایش حداکثری سن خدمت در نیروهای ذخیره و یا فراخوان‌ آنها به ارتش برای بار چهارم و پنجم و افزایش فشار اجتماعی، اقتصادی و ارزشی غیر قابل تحمل انجام می‌شود؟

بودجه امنیتی

به نوشته شلح، بودجه امنیتی که به صورت مستمر به زیان اقتصاد و توسعه، در حال افزایش است، هرگز برای تجهیز نیروها جهت آمادگی برای درگیری‌های آتی و یا برای ایجاد تغییرات مطلوبی پس از درس‌های جنگ غزه استفاده نخواهد شد، بلکه برای حفظ نیروهای اشغالگر در نوار غزه به کار گرفته خواهد شد. در ۹ ماه ابتدایی جنگ هزینه منابع انسانی ۲۵ درصد از کل هزینه‌های جنگ بود و در صورتی که این سناریو اتفاق بیفتد، این افزایش درصد تنها به زیان تجهیز نیروها به سلاح و آموزش خواهد بود.

او با گسترش دامنه انتقادهای خود نوشت: نقض‌ ارزش‌های اخلاقی در جنگ که گروه‌های جامعه اسرائیلی آن را بار و سنگینی بر دوش خود تلقی می‌کنند و ما با طرح بهانه «وحشیگری دشمن» خود را از آن رهایی می‌بخشیم، می‌تواند به اتفاقی روزانه تبدیل شود.

این پژوهشگر در ادامه هشدار داد: اگر این نقض‌ها اتفاق بیفتد، هرگز چیزی درباره آنها نخواهید شنید چراکه در رسانه‌ها منتشر نخواهند شد و تنها با تصاویری که برخی از سربازها در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، از آنها مطلع خواهید شد، در این شرایط شکاف میان آنچه ژنرال «گای هزوت» ارتش سایبری می خواند و ارتش سواره‌نظام بیشتر خواهد شد: هر کسی به معنای واقعی کلمه نمی‌خواهد با خدمت در این زمینه خود را به خطر بیاندازد، خود را در ارتشی خواهد یافت که پایش به سرزمین غزه نخواهد رسید.

شلح تاکید کرد: در مورد این سناریو مبالغه نشده و بخشی از اتفاقات جاری است و مابقی آن نیز ممکن است در آینده اتفاق بیفتد چراکه این اتفاق در گذشته نیز رخ داده است. افسران ارشد به آرامی درباره این سناریو صحبت می‌کنند زیرا ممکن است صحبت کردن با صدای بلند درباره آن، زندگی حرفه‌ای‌ آنها را به خطر بیندازد.

این پژوهشگر دانشگاه تل‌آویو در پایان اینگونه نتیجه‌گیری کرد: تنها راه برای جلوگیری از این سناریو این است که فرماندهی ارشد به خود بیاید و صفوف نیروهای خود را در چارچوب ارزش‌های ارتش متحد کند و در مقابل سطوح سیاسی که بخشی از آن از جمله نخست وزیر با آن دشمنی دارد و می‌خواهد آن را مسوول انحصاری شکست معرفی کند، بایستد و واقعیت را به آن و ما بگوید، ما از ۱۴ ماه قبل در حال جنگیدن هستیم و چنین چیزی هرگز قبل از این اتفاق نیفتاده بود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x