گزینه های فشار طالبان و پاکستان علیه یکدیگر

در 8 نوامبر سال جاری، در یک نشست رسانه ای بی‌سابقه، انورالحق کاکر، نخست‌وزیر موقت پاکستان، انتقاد شدیدی از عملکرد طالبان افغانستانی کرد. وی اعلام کرد که رهبری طالبان از تحریک طالبان پاکستانی (TTP) حمایت می کند و این امر به افزایش عمده خشونت ها در پاکستان کمک کرده است – که منجر به کشته شدن 2867 پاکستانی از زمان تسلط طالبان بر افغانستان در ماه اگست 2021 شده است.

طی دو سال گذشته، دولت پاکستان در توصیف روابط طالبان و تی‌تی‌پی با وجود شواهدی مبنی بر حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستان، که عموماً به عنوان طالبان پاکستانی شناخته می‌شود، از طریق فراهم کردن پناهگاه های امن و سایر اشکال کمک‌های مادی، محتاط بوده است. این بار، آقای کاکر از آن پوشش دیپلماتیکی خارج شد و گفت: “در چند مورد” “شواهد روشنی وجود دارد که (طالبان) تحریک طالبان پاکستانی را انجام فعالیت های تروریستی حمایت می کند. چند روز پس از سخنرانی کاکر، آصف درانی، فرستاده ویژه پاکستان در امور افغانستان، انتقاد کاکر از طالبان را تکرار نمود و خاطرنشان کرد که “صلح در افغانستان در واقع به کابوسی برای پاکستان تبدیل شده است.”

در حالی که کاکر تا زمان برگزاری انتخابات در پاکستان (که برای اوایل سال آینده برنامه ریزی شده است)، نخست وزیر موقت پاکستان است، گمان می رود که او به ارتش پاکستان بخاطر این مسئله نزدیک شده باشد. اظهارات وی همچنین در پی تصمیم بحث برانگیز پاکستان برای اخراج 1.7 میلیون پناهجوی غیرقانونی افغان از پاکستان – که در حال حاضر بیش از 327 هزار پناهجو از زمان اعلام تصمیم اخراج مجبور به بازگشت به افغانستان شده اند، می باشد. این در حالیست که تحریک طالبان حملات جسورانه و بی باکانه ای را برای تصرف مناطقی از سرحدات شمالی پاکستان انجام داده بودند که برای حکومت پاکستان نگرانی فزاینده ای را ایجاد کرده اند. بنابراین، بیانیه کاکر و زمان آن قابل توجه است. این موضوع نشان می دهد که نه تنها دیدگاه او به عنوان رهبر موقت کشور بلکه آخرین چرخش سیاست رهبری شده توسط ارتش این کشور است که پاکستان خواهان فشار بیشتر بر طالبان افغانستان می باشد تا زمانی که آنها حمایت خود را از تحریک طالبان مجددا بررسی کنند.

بر اساس این سیاست جدید، پاکستان کمپین فشار گسترده تری را برای وادار ساختن طالبان به بازنگری و لغو حمایت خود از تحریک طالبان پاکستان به راه انداخته است. پاکستان مرز طولانی با افغانستان محصور در خشکی دارد. همچنین به مدت نزدیک به 20 سال از طالبان حمایت کرده و پناهگاه امنی برای آنها فراهم کرده است که همه اینها اهرمی منحصر به فرد بر سیاست افغانستان به آنها می دهد. گام اصلی برای رسیدن به این هدف، اخراج پناهجویان از سوی پاکستان است که کاکر اعتراف کرد که هدفش فشار بر طالبان است. گام مهم دیگری که پاکستان برداشته است، حمایت گسترده از روابط اقتصادی و تجاری برای تحمیل فشار اقتصادی بر طالبان است. پاکستان همچنین اعلام کرده است که «از موضوع طالبان در سطح بین‌المللی دفاع نخواهد کرد»، که احتمالاً بدان معناست که پاکستان از به رسمیت شناختن رسمی دولت تحت رهبری طالبان و کاهش سطح تعامل با طالبان، همانطور که از ماه اگست 2021 به طور مداوم انجام داده است، دفاع نخواهد کرد.

حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستان و کمپین فشار پاکستان، روابط طالبان و پاکستان را در مسیر ناخوشایندی آن هم تا مدت نامشخصی قرار می دهد.

محاسبات طالبان در مورد تحریک طالبان و پاکستان

رهبری طالبان نگرانی های پاکستان در مورد تحریک طالبان را رد کرده و آن را مشکل داخلی پاکستان خوانده است. آنها در عوض بر تصمیم پاکستان برای اخراج پناهجویان افغان متمرکز شده اند – در هفته های اخیر، آنها در موضع عمومی خود در مورد پاکستان پا را فراتر از گلیم شان گذاشته اند. این از بیانیه رهبر عالی طالبان، هیبت الله آخوندزاده، که در مورد رفتار با پناهجویان افغان ابراز نگرانی کرده بود، تا حسن آخوند، نخست وزیر طالبان که از دولت و “ژنرال های نظامی” پاکستان خواست تا به “اصول اسلامی” پایبند باشند، متفاوت است. محمد یعقوب، وزیر دفاع طالبان به پاکستان هشدار داده است که باید مراقب “عواقب” تصمیمات خود باشد و آنچه را که کاشت کند، درو خواهد کرد. مهمتر از همه، سراج الدین حقانی، وزیر کشور طالبان – متحد دیرینه پاکستان – نیز این کشور را محکوم کرده و تصمیماتشان را برای اخراج پناهجویان “غیر اسلامی” توصیف کرده است.

این اظهارات رهبران طالبان تا حدی نشان دهنده عمق خشم و عصبانیت شان در میان افغان‌ها و در درون طالبان به خاطر اخراج پناهجویان افغان از سوی پاکستان است. رهبران طالبان همچنین از فشار فزاینده پاکستان بر آنها و عدم تمایل به مذاکره با تحریک طالبان پاکستان و دادن امتیاز به آنها ناامید شده اند، به ویژه از زمان شکست مذاکرات میان طالبان پاکستانی و پاکستان در اواخر سال 2022. با این حال، همگرایی رهبران گروه های مختلف و گروه های درونی طالبان در مورد این موضوع نیز در مورد سیاست داخلی طالبان آموزنده است، و نشان می دهد که آنها ممکن است به طور فزاینده ای در مورد پاکستان هم نظر باشند.

از زمان بازگشت به قدرت در سال 2021، همانطور که توسط اندرو واتکینز کارشناس ارشد موسسه صلح امریکا استدلال می شود، طالبان دو انگیزه مشخص را نشان داده اند: جهادگرایی در مقابل دولت سازی. جناح جهادی قهرمان مبارزان خارجی است. برای این منظور، نه تنها به دنبال محافظت از آنها در داخل افغانستان، بلکه همچنین حمایت از مبارزات جهادی آنهاست. دولت سازان بیشتر به درون متمرکز شده اند و به دنبال محدود کردن فعالیت های جنگجویان خارجی برای بهبود روابط با کشورهای منطقه ای و غربی برای هدف نهایی ثبات کشور و بهبود وضعیت اقتصادی هستند. فشار و کشش بین این دو جناح به سیاست دوگانه طالبان در دو سال گذشته در حمایت از تحریک طالبان پاکستان در داخل افغانستان از یک سو و اطمینان دادن به پاکستان از سوی دیگر کمک کرد.

در سال گذشته، رهبران طالبان که حامی دولت‌سازی هستند، بر پاکستان فشار آورده‌اند و اخراج پناهندگان را توطئه‌ای برای تضعیف دولت طالبان می‌دانند. نارضایتی های دیگری نیز در میان دولت سازان نسبت به پاکستان وجود دارد، از جمله انتظارات برآورده نشده در مورد مسائل اقتصادی و تجاری و همچنین پرسش هایی در مورد سطح خودمختاری یک دولت تحت رهبری طالبان که پاکستان مایل به پذیرش آن است. برخی معتقدند که پاکستان در صدد تضعیف طالبان است تا آنها را انعطاف پذیر نگه دارد. این احتمال وجود دارد که دولت‌سازان طالبان از استفاده از اهرم‌های قدرت سخت، شاید از طریق خشونت تحریک طالبان پاکستان، برای مقابله با تلاش‌های ادعایی پاکستان برای تضعیف آنها و تحقق برنامه دولت‌سازی‌شان حمایت کنند. اگر چنین باشد، شکاف بین جناح های دولت ساز و متمایل به جهادگرایی در سطح حمایت از تحریک طالبان پاکستان ممکن است در حال کاهش باشد.

با این حال، برخی از رهبران طالبان که تمایل به دولت سازی دارند، از رابطه خصمانه با پاکستان نگران هستند. صرف نظر از موضع عمومی شان، آنها آگاهند که پاکستان در چهار دهه گذشته سهم مهم تری در سقوط چندین دولت افغانستان داشته است. حتی اگر فعلاً خشم بر رهبران عمل‌گرا غلبه کند و اگر پاکستان با آنها مخالفت کند، نگران آینده رژیم خود خواهند بود – و ممکن است مواضع خود را تغییر دهند، حتی در صورت تداوم خصومت‌ها، شاید سیاست خود را تغییر دهند.

پلان بعدی چه خواهد بود؟

گزینه های پاکستان و احتمال موفقیت

به نظر می رسد که پاکستان آماده است تا فشار اقتصادی را حفظ کرده و افزایش دهد تا طالبان را وادار کند که حمایت خود از تحریک طالبان پاکستان را مورد بررسی قرار دهد. اهرم اقتصادی پاکستان تا حدی ریشه در شریان اصلی تجارت ترانزیتی افغانستان محصور در خشکی و بازار اصلی صادرات افغانستان به رهبری طالبان دارد که بیش از 50 درصد صادرات را به خود اختصاص داده است. گذرگاه های مرزی با پاکستان بیش از 40 درصد از عواید گمرکی افغانستان را تشکیل می دهد که نزدیک به 60 درصد از کل عواید طالبان می باشد. پاکستان قبلاً قوانین سختی را برای تجارت ترانزیتی وضع کرده است، الزامات ضمانت بانکی سختگیرانه ای را برای تاجران افغان برای واردات وضع نموده، فهرست کالاهایی را که افغانستان نمی تواند از طریق پاکستان وارد کند گسترش داده است و عوارض 10 درصدی (به عنوان هزینه پردازش) بر کالاهای منتخب وارداتی افغانستان وضع کرده است. به گفته طالبان، پاکستان همچنین حرکت کانتینرهای افغانستان را که به بنادر پاکستان می‌رسند، آهسته تر کرده است. این اقدامات تا حدی بر اقتصاد پاکستان تأثیر خواهد داشت، اما این کشور بسیار کمتر به اقتصاد افغانستان متکی است – در مقطعی پاکستان حجم زیادی از زغال سنگ افغانستان را وارد می کرد، اما با کاهش قیمت بین المللی زغال سنگ، واردات زغال سنگ پاکستان از افغانستان کاهش یافت. بنابراین، در مجموع، اقدامات پاکستان با کاهش درآمدها و حجم تجارت، فشار قابل توجهی بر رژیم منزوی شده طالبان وارد خواهد کرد. پاکستان ابزارهای دیگری مانند بسته شدن یا ایجاد اختلال در گذرگاه های مرزی برای خشک ساختن درآمدهای طالبان را در اختیار دارد تا درد اقتصادی بیشتری را تحمل کند.

اگر فشار اقتصادی شکست بخورد، پاکستان گام بعدی را سخت تر خواهد بداشت، مداخله ارتش! این مسئله می تواند یک اقدام نظامی فرامرزی باشد که رهبران و اردوگاه های تحریک طالبان پاکستان در افغانستان را هدف قرار می دهد. نتیجه چنین اقدامی مشخص نیست. اما کافیست این را بدانیم که خشم عمیقی در افغانستان نسبت به پاکستان وجود دارد. اقدام نظامی پاکستان ممکن است حمایت از تحریک طالبان پاکستان را در افغانستان افزایش دهد و همچنین باعث خشونت تلافی جویانه شود. با این حال، این امکان وجود دارد که اقدام فرامرزی، طالبان را وادار کند تا موضع خود را، حداقل از نظر تاکتیکی، بازبینی کند. این وضعیت با سابقه ای است. در آپریل 2022، پاکستان حملات هوایی برون مرزی را در شرق افغانستان انجام داد، بلافاصله پس از آن تحریک طالبان پاکستان، احتمالاً به اصرار طالبان، با آتش بس علیه پاکستان موافقت کرد.

یکی دیگر از گزینه های فشار پاکستان، حمایت از مخالفان طالبان است، اما مشخص نیست که آیا پاکستان می تواند با مخالفان چندپاره طالبان همکاری کند یا خیر. اپوزیسیون تحت سلطه رهبران سیاسی و نظامی جمهوری سابق افغانستان، سابقه روابط ضعیفی با پاکستان دارد که بخشی از آن به دلیل حمایت پاکستان از طالبان در طول سال های جنگ است. پاکستان همچنین برای ایجاد روابط با رهبران سیاسی غیر پشتون – که بخش مهمی از مخالفان طالبان هستند – تلاش کرده است. با این وجود باید عنوان کنیم که منطقه قبلاً شاهد ظهور ائتلاف های عجیب و غریب بوده است – و مخالفان طالبان به وخامت روابط این گروه و پاکستان توجه دارند و ممکن است برای بهبود روابط با پاکستان موضع گیری کنند. به نوبه خود، پاکستان در گذشته به ایجاد ائتلاف های مخالف برای ایجاد توازن در برابر دولت در کابل کمک کرده است – و با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، مسلماً می تواند در آن مؤثر باشند.

گزینه های طالبان و احتمال موفقیت

طالبان برای کمپین سازی فشار پاکستان و وادار کردن پاکستان به ایجاد فضای سیاسی برای تحریک طالبان پاکستانی، گزینه‌هایی برای خود دارند. در نخست، طالبان می‌توانند به دنبال بهبود روابط با همسایگان خود در آسیای مرکزی و ایران باشند تا از فشار اقتصادی و اجبار پاکستان عبور کنند. طالبان اخیراً با کشور ایران تماس های داشته اند- اشاره به سفر ملاعبدالغنی برادر برای دسترسی بیشتر به بندر چابهار و اخذ امتیازات تجاری از سوی ایران. دسترسی ایران ممکن است به کاهش ضررهای ناشی از تجارت ترانزیتی محدود با پاکستان کمک کند، اما مشخص نیست که آیا می تواند جایگزینی کامل باشد یا خیر.

طالبان همچنین ممکن است به دنبال برقراری ارتباط با پاکستان باشند. در گذشته، در میان تنشهایی که با پاکستانی ها داشتند، طالبان برای کاهش تنش‌ها به مقامات دلسوز پاکستانی تکیه کرده‌اند. این امکان وجود دارد که برخی از رهبران طالبان (مانند رهبران جناح دولت سازی) دوباره به دنبال چنین کمکی باشند. تعداد انگشت شماری از بازیگران بین المللی نیز وجود دارند که طالبان می توانند برای کاهش تنش از آنها کمک بخواهند. کشوری که بهترین موقعیت و دسترسی برای طالبان برای ایفای نقش یک میانجی شخص ثالث را دارد، قطر است، اما مشخص نیست که آیا دولت قطر، که در حال حاضر تحت تأثیر جنگ اسرائیل و حماس در غزه قرار گرفته است، ظرفیت لازم یا حتی منافعی را دارد که میانجیگری در تنش پاکستان و طالبان را انجام دهد. از سوی دیگر چین همچنین می‌تواند میانجیگر باشد، اما نگرانی‌های امنیتی خود را در مورد گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان دارد و ممکن است دیدگاه پاکستان در مورد افزایش ناامنی در پاکستان را داشته باشد.

گزینه دیگر برای طالبان این است که به دنبال گرم کردن روابط با جهان غرب به طور کلی و ایالات متحده به طور خاص در تلاش برای باز کردن روابط تجاری و اقتصادی دوجانبه و همچنین به دست آوردن کمک های چندجانبه باشد. اقدامات طالبان که به احتمال زیاد گشودگی بیشتر غرب را برای روابط عادی ایجاد می‌کند، محدودیت‌های تحصیل دختران و اشتغال زنان را معکوس می‌کند، اگرچه اقدامات کمتری مانند اجازه دادن به زنان برای کار در سازمان‌های غیردولتی و سازمان ملل نیز ممکن است برخی از درها را باز کند. طالبان همچنین می‌توانند با افزایش تعامل با هند رقیب پاکستان و ارائه دسترسی دیپلماتیک بیشتر به هند در ازای کمک‌های اقتصادی، با پاکستان بازی کنند.

شاید بدیهی‌ترین گزینه روی میز که ممکن است طالبان معتقد باشد به آنها اهرم کافی می‌دهد، خشونت علیه پاکستان از طریق گروه های نیابتی است – گونه‌ای از یک استراتژی نظامی که به آن «تشدید برای کاهش تنش» گفته می‌شود. طالبان ممکن است به دلیل چانه زنی موفقیت آمیز خشونت محور آنها با ایالات متحده به عنوان یک شورش و همچنین رکود اقتصادی مداوم و آشفتگی سیاسی داخلی پاکستان به سمت آن کشیده شوند. برای این منظور، طالبان می‌توانند محدودیت‌های اعمال و فعالیت‌های متحدان مختلف شبه‌نظامی علیه پاکستان را کاهش دهند. اگر چنین باشد، تحریک طالبان پاکستان متحد کلیدی طالبان خواهد بود – به طور مستقیم و از طریق سازمان پوششی آن که حملات پیچیده ستیزه جویانه را انجام می دهد یعنی تحریک جهاد پاکستان. طالبان همچنین می‌توانند به سایر گروه‌های شبه‌نظامی در افغانستان با فعالیت مداوم یا سابقه خشونت در پاکستان مانند القاعده  شعبه شبه قاره هند، گروه حافظ گل بهادر و گروه لشکر اسلام روی بیاورند. طالبان همچنین پناهگاهی برای شورشیان بلوچ جدایی‌طلب فراهم می‌کنند که به طور قابل قبولی به طالبان اهرم فشاری بر بخش‌هایی از پاکستان با منافع چینی قابل توجهی می‌دهد.

با این حال، خشونت ممکن است منجر به تغییری نشود که طالبان می‌خواهند در رفتار پاکستان ببینند. از آنجایی که هیچ حوزه سیاسی داخلی پاکستان وجود ندارد که خواستار مذاکره با تحریک طالبان پاکستان باشد، بعید است که حملات بیشتر، حتی اگر هزینه اقتصادی بیشتری به همراه داشته باشد، بر رهبری نظامی پاکستان برای احیای مذاکرات با تحریک طالبان پاکستان فشار بیاورد. در هر صورت ممکن است پاکستان را به اعمال فشار بیشتر بر طالبان تشویق کند.

موسسه صلح امریکا

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x