آیا طالبان توانایی تبدیل از یک گروه شبه نظامی به قدرت حکمرانی مدرن را دارند؟

طالبان محصول جنگ های طولانی مدت در افغانستان و تنش های دینی در منطقه هستند. منبع دینی طالبان بر اساس آموزه های مدارس دیوبند و حقانی است. بدون رهبران مذهبی مدارس دینی، نمی توان رشد سیاسی آینده جنبش طالبان را پیش بینی کرد. به همین دلیل از وضعیت مدارس دیوبند و حقانی شروع می کنیم.

مدرسه دیوبند در سال 1867 در هند بر اساس آموزه های مذهب حنفی علیه انگلیسی ها تأسیس شد و به تدریج نفوذ خود را به در شمال پاکستان و در جنوب افغانستان گسترش داد. دیوبند تفسیری افراطی از مذهب حنفی دارد و به آسانی با دنیای متمدن آشتی نمی کند.

یکی دیگر از نهادهای دینی طالبان، دارالعلوم حقانیه نام دارد. دارالعلوم حقانیه در سال 1947 توسط مولانا سمیع الحق در اکوره ختک (پشتونخوا) به پیروی از اعتقادات مذهبی مدرسه دیوبند تأسیس شد. مدرسه حقانیه در دست نیروهای طالبان علیه اشغالگری شوروی و امریکا در افغانستان بود.

بین 20000 تا 40000 مدرسه در پاکستان مشغول تربیه طلبه هستند. طالبان به گروه های مختلف با اندک تفاوت عقیدتی تقسیم می شوند، مانند جمعیت علمای اسلام، جنبش طالبان افغانستان، جنبش طالبان پاکستان، لشکر طیبه، لشکر جهنگوی، حزب مجاهدین و ده ها گروه دیگر.

کمپ های مهاجرین افغان در پاکستان مرکز جذب مدارس مذهبی بود. طلاب مدارس از اقشار فقیر جامعه تشکیل شده اند. شاگردان در لیلیه زندگی می کنند و از امکانات بهتری نسبت به شاگردان مکاتب دولتی برخوردارند. بنابراین مکاتب دولتی از نظر جاذبه نمی توانند با مدارس رقابت کنند. پرویز مشرف قادر به کنترل مدارس و دخالت در برنامه درسی آنها نبود.

تعداد مدارسی که در دولت ثبت نشده اند از مدارس ثبت شده بیشتر است. 30 درصد سربازان آی، س، آی به جای مکاتب نظامی، فارغ التحصیل مدارس هستند. اما افراد آی اس آی که فارغ التحصیل مدارس نیستند نیز با اسلام گرایان همدردی می کنند. مقامات پاکستانی از طلاب مدارس برای اهداف ژئوپلیتیکی خود در منطقه استفاده می کنند.

عشر و زکات منبع اصلی بودجه مدارس هستند. دولت پاکستان نیز از مدارس حمایت می کند. کمک های مالی تجار پاکستانی و کشورهای عربی منبع درآمد دیگری برای مدارس است. عربستان سعودی مذهب وهابی را با کمک مالی به مدارس صادر می کند.

در مدارس، برنامه آموزشی مبتنی بر تنظیم دروس دینی است و علوم جدید به عنوان کمک علوم دینی جای می گیرد: حفظ قرآن، تفسیر، اصول حدیث، فقه و نحو، منطق، فلسفه، مالیه اسلامی و ریاضیات برنامه درسی آموزشی مدارس را تشکیل می دهد.

در طول سالیان متمادی، طلاب مدرسه ای به دور از ارزش های جدید جامعه در لیلیه منزوی شده اند. معلم در چارچوب دروس محدودی که تحت پوشش یک رشته تعلیمی خاص است، عقاید اسلامی را به شاگردان تعلیم می دهد. انضباط سخت تعلیمی، تماس های اندک با خارج از مدارس باعث می شود اراده فردی، نوآوری و آزاداندیشی به حاشیه برود و طلاب از پیشرفت جهان بی خبر بمانند و دنیا را به دو قطب متضاد یعنی کفر و اسلام، حلال و حرام تقسیم کنید و بر اساس فتوای بزرگان آماده کشتن سایر مسلمانان شوند.

بعد از مقدمه، وارد موضوع اصلی میشویم آیا طالبان که به عنوان یک ارتش ستیزه جو و جهادی ظهور کرده است، توانایی تبدیل شدن به یک نیروی حاکم مدرن را دارد؟ در این قسمت دلایل منفی و مثبت را بیان می کنیم.

عوامل منفی

هفتاد درصد رهبران و اعضای طالبان افغانستان فارغ التحصیل مدارس دینی به ویژه مدرسه حقانیه هستند. دو رهبر طالبان، جلال الدین حقانی و اختر محمد منصور از شاگردان مدرسه حقانی بودند. ملا عمر آخوند از دوستان نزدیک مولانا سمیع الحق، مؤسس مدرسه حقانی بود. طالبان فارغ التحصیل مدارس دینی در فضای دشمنی ایدئولوژیک با ارزش های به اصطلاح کفار تربیت شده اند و به آسانی بر اساس موازین جهان متمدن رفتار نمی کنند.

در دوران جهاد و مقاومت، طالبان افغانستان لزوماً با گروه‌های تندرو در منطقه روابط جنگی و دینی داشتند. اکنون در قدرت، بسیار مشکل به نظر میرسد است که دوستی دینی قبلی را برای مصلحت سیاسی زیر سوال ببرند.

برخی از رهبران طالبان تفسیر معتدلی از ارزش های اسلامی دارند. اما در میان آنها، تعداد گروه های تندرو زیاد است. رهبران میانه رو طالبان از رویارویی و درگیری با صفوف هراس دارند که منجر به تفرقه و اختلاف شود.

رهبران طالبان موفق شدند در دوره اشغال خارجی، جناح های تندرو تحت احساسات جهاد و مقاومت را جمع آوری کرده و وعده استقلال آینده و استقرار یک حکومت اسلامی واقعی را به آنها بدهند. در حال حاضر اگر رهبران طالبان در عرصه حقوق زنان و تحصیل دختران تسلیم فشارهای خارجی شوند، در صفوف به تسلیم شدن در برابر خواسته های مردم تعبیر می شود و صدای نارضایتی بلند می شود.

عوامل مثبت

افغانستان حدود نیم قرن سیستم قانون اساسی و تجربه دموکراسی دارد. حق رای و مشروعیت دموکراتیک به یک حق مسلم تبدیل شده است که طالبان نمی توانند به راحتی از آن چشم پوشی کنند. مردم مالک و حافظ حقوق هستند. برای حفظ حقوق شاگردان امروزی در خانه، جامعه مدنی و شاگردان طالبان تحت فشار قرار گرفته اند و جامعه بین المللی پشت شاگردان ایستاده است.

طلاب دهاتی و فارغ التحصیلان مدارس به شهرها می آیند و با واقعیت های زندگی شهری آشنا می شوند. در فضای مطبوعات آزاد به بحث و مناظره با علما در میزهای گرد می پیوندد  و توجه شان به روند انتخابات در کشورهای اسلامی جلب می شود.

فشارهای سیستماتیک سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی بیگانگان علیه حکومت طالبان از یک سو و کمک های اقتصادی از سوی دیگر، طالبان را وادار کرده است که در تعامل با مردم نسبت به رفتن به سمت افراط گرایی محتاط باشند: در شروع حکومت برقع و ریش خط سرخ طالبان بود. اما در هر دو مورد، نرمش امر بالمعراف ناشی از فشار بیگانگان است.

نتیجه

در حال حاضر طالبان به عنوان یک جنبش خودمحور تلقی می شوند که تصور می کنند انحصار کشف حقیقت اسلام را در دست دارند. اسلام خاص طالبان زنان را از فعالیت های اجتماعی منع می کند و تحصیل دختران را محدود می کند.

طالبان می تواند از طریق تبلیغات و تعلیم منظم، همراه با فشار داخلی و خارجی، طیف وسیعی از دیدگاه ها را به دست آورد، حقایق دیگر را بشناسد و در نهایت از یک گروه مبارز و جهادی به نیروی حکومتداری مدرن تبدیل شوید. اما این پروسه زمان زیادی می برد.

راه فوری برای ساختن یک دولت مدرن حذف از افراد رادیکال و بنیادگرا از رهبری یا حداقل پست‌های کلیدی دولت و ترکیب دولتی جدید گروه در طالبان است. باید از طالبان نرم و مکتبی حکومت جدید شکل بگیرد.

(دعوت میدیا /13 دسمبر 2022)

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x