در 16 جنوری 2023، دقیقاً 51 سال و یک ماه پس از اینکه پاکستان بدترین و تحقیرآمیزترین شکست را متحمل شد و مجبور شد 93000 سرباز خود را در داکا تسلیم کند، شهباز شریف نخست وزیر پاکستان ضرب آهنگ دیگری را آغاز کرده است: هند و پاکستان باید بنشینند و صحبت کنند، مشکلات مخصوصا مسئله کشمیر را حل و فصل بسازند. هند و پاکستان باید در صلح و آرامش و رفاه منطقه کمک کنند و در عین حال نام امارات متحده عربی را به عنوان یکی از میانجی های احتمالی ذکر خواهند کرد.
بزرگترین سوال در این سناریو این است که چرا هند باید به نخست وزیر پاکستان باور داشته باشد؟ چرا هند باید گفتگو کند در حالی که تروریسم فرامرزی غیرقابل توقف است و چرا باید هند یک میانجی را بپذیرد در حالی که خود پاکستان “توافقنامه شیملا” تاریخی را امضا کرده است که هر شخص ثالثی را از میانجیگری بین هر دو کشور منع کرده است. بگذارید پیچیدگی ها و معضلات را درک کنیم.
1. تجربیات گذشته از خنجر به پشت زدن: این اولین بار نیست که یک نخست وزیر پاکستان از صلح صحبت می کند. در سال 1999، آقای آتال بیهاری واجپایی، نخست وزیر هند از لاهور بازدید کرد و در کارگیل از پشت خنجر خورد. در سال 2001 پرویز مشرف به هند آمد و بیانیه آگرا امضا شد. بلافاصله پس از این، افزایش ناگهانی فعالیت های تروریستی رخ داد و بسیاری از کشتارهای دسته جمعی توسط تروریست های تحت حمایت پاکستان سازماندهی شدند ….
2. تصمیم گیرنده در پاکستان کیست: قبل از اینکه شهباز شریف را باور داشته باشیم، باید بدانیم که تصمیم گیرنده واقعی در پاکستان کیست؟ آیا نخست وزیر پاکستان است؟ آیا رئیس جمهور پاکستان است؟ یا پارلمان پاکستان است؟ هیچکدام. تمام تصمیمات توسط ارتش پاکستان گرفته می شود که به طور مستقیم برای بیش از 5 دهه و به طور غیرمستقیم برای بقیه مواقع حکومت می کند. قدرتمندترین فرد در پاکستان فرمانده ارتش آنهاست و این یک حقیقت جهانی است. اگر ارتش پاکستان طرف مستقیم آن نباشد، هرگونه گفتگو برای کسب صلح بین هند و پاکستان خوشحالی موهوم خواهد بود.
3. تروریسم به عنوان یک سیاست دولتی پذیرفته شده است. در سال 1948، پاکستان مزدوران مسلح را به کشمیر فرستاد، در سال 1965، پاکستان از عوامل غیردولتی برای نفوذ به کشمیر به عنوان بخشی از “عملیات جبل الطارق” استفاده کرد، در دهه هفتاد، مسئول ایجاد شورش مسلحانه در افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی بود و پس از آن طی بیش از سه دهه جنگ و شورش در جامو و کشمیر، همیشه حامی تروریسم حتی در مجامع بین المللی بود.
4.در پاکستان بود که گروههایی مانند القاعده، داعش، طالبان، لشکر طیبه، مجاهدین حزب و جیش محمد در آنجا متولد شدند و سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) رسما عامل اصلی کمک به آنها بود.
5. پاکستان با مشکلات مالی گسترده ای مواجه است. کشورهای حامی آن کمک هایشان را به پاکستان محدود کرده اند. تجارت همراه با هند به دلیل تیرگی روابط، محدود شده است.
6. صندوق بین المللی پول و انتخابات آتی در پاکستان: پس از شکست کمپین گدایی گسترده توسط شهباز شریف، بلاول بوتو و فرمانده ارتش عاصم منیر، تنها صندوق بین المللی پول (IMF) برای پاکستان مهم است. از رعایت دقیق افزایش مالیات و درآمد پیروی نکرد. از آنجایی که پاکستان از افزایش مالیات و درآمد پیروی نمی کند، مذاکرات به حالت تعلیق درآمده است.
انتخابات امسال در پاکستان برگزار می شود و در بحبوحه بحران غذایی و قدرت، دولت شهباز شریف باید به فریب دادن مردم خود ادامه دهد تا آنها به عنوان برنده انتخابات ظاهر شوند. هدف حل مسئله کشمیر یا شروع گفتگو با هند نیست، بلکه پیروزی در انتخابات است.
هند باید انگیزه های شوم شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان را درک کند. اظهارات وی درست قبل از انتخابات پاکستان و در زمان سقوط مالی آن تعجب آور نبود. اولاً، او تصمیم گیرنده در پاکستان نیست، بنابراین اظهارات او ارزشی ندارد. ثانیاً، قبل از اینکه هر رهبر پاکستانی چنین اظهاراتی را بیان کند، باید اقدامات خود را علیه تروریسم نشان دهد و ثالثاً، هند باید از گذشته درس بگیرد، جایی که هر بار به آن خنجر زده شد. هر حرف و سخن شهباز شریف را باید باور نکرد.