اخیراً برخی از سیاستمداران بلندپایه افغان که پیش از سقوط نظام جمهوریت از کشور گریختند، از تمرکززدایی قدرت در نظام سیاسی افغانستان صحبت کرده اند و معتقدند که این امر ممکن است کشور را به سمت ثبات سوق دهد.
محمد سرور دانش، معاون پیشین رئیس جمهور افغانستان که در نیوزلند زندگی می کند، اخیراً از ایجاد یک جنبش سیاسی با هدف مبارزه برای فدرال شدن افغانستان خبر داده است. اقای دانش معتقد است که در سیستم فدرال، توزیع قدرت در میان گروه های مختلف قومی و مذهبی در افغانستان عادلانه و رضایت بخش خواهد بود.
عبدالرشید دوستم، رهبر سیاسی قوم ازبک در افغانستان نیز از تغییر در نظام سیاسی افغانستان به عنوان راه حلی برای رسیدن به صلح صحبت کرده است. دوستم در صحبت با شماری از رسانه ها و خبرنگاران از ایده فدرال شدن در افغانستان نیز حمایت کرده است.
محمد کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت و یکی از شخصیتهای برجسته سیاسی هزاره نیز با انتشار بیانیهای، از ایده فدرالسازی در افغانستان حمایت کرده است. خلیلی در بیانیهای گفت: ایده فدرالسازی در افغانستان یکی از اهداف عبدالعلی مزاری بود و او بر این اعتقاد بود که میتواند راهحل عادلانهای برای مسائل افغانستان باشد.
نظام سیاسی افغانستان در طول تاریخ از سلطنت مطلقه تا سلطنت مشروطه، جمهوری و اکنون طالبان که رسماً نظام سیاسی خاصی را اعلام نکرده اند، «متمرکز» بود است.
این سوال همچنان باقی است که آیا تغییر پلتفرم سیاسی افغانستان از یک سیستم کامل «متمرکز» به یک سیستم «غیرمتمرکز» یا فدرالسازی کشور میتواند به پایان دادن به درگیریهای قومی و مذهبی در افغانستان کمک کند یا خیر؟ تاکنون هیچ اتفاق نظری در میان سیاستمداران افغان در این مورد وجود نداشته است، به جز تعداد کمی از آنها که اخیراً سکوت خود را در خارج از کشور شکسته اند.
در همین حال، محمد حنیف اتمر، شخصیت پرنفوذ سیاسی که در 20 سال گذشته در افغانستان نقش کلیدی ایفا کرده است، اکنون در کنار معصوم استانکزی، از مذاکره کنندگان ارشد پیشین برای روند صلح افغانستان، یک جنبش سیاسی جدید را رهبری می کنند. اتمر معتقد است که تمرکززدایی قدرت در افغانستان کمک خواهد کرد، اما در یک مصاحبه تلویزیونی به شدت با فدرالسازی مخالفت کرد و آن را «فئودالیسم» خواند.
محمد حنیف اتمر در گفتوگو با بیبیسی گفت که نه پذیرش حکومت طالبان و نه جنگ نظامی با آنها خواست مردم افغانستان است. اتمر گفت که او معتقد است برای ایجاد یک دولت فراگیر در افغانستان باید گزینه “مذاکرات” در نظر گرفته شود.
مقام ارشد وزارت پیشین صلح که نخواست نامش در این گزارش ذکر شود، گفت که مذاکرات صلح در دوحه هیچ نتیجه ملموسی نداشت، زیرا طالبان به تسلط نظامی خود اطمینان داشت و در مذاکرات جدی نبودند.
در ادامه منبع گفت که شانس کمی برای ایجاد یک دولت فراگیر با مشارکت طالبان و سایر بازیگران سیاسی وجود داشت که با فرار رئیس جمهور و بدست گرفتن قدرت توسط طالبان از بین رفت.
از سوی دیگر، جهان بر گروه طالبان فشار می آورد تا یک دولت فراگیر ایجاد کنند که گروه های قومی و مذهبی دیگر را به رهبری دولت دعوت کند، اما طالبان هنوز چراغ سبز نشان نداده اند. طالبان بهعنوان یک حکومت دفاکتو عمل میکنند، زیرا هیچ کشوری در جهان تا کنون آنها را به رسمیت نشناخته و مشروعیت داخلی نیز کسب نکردهاند.
اما، جهان همچنان باید با طالبان تعامل داشته باشند تا از بحران انسانی در کشوری که چشمش به کمک ها دوخته شده و با بحران اقتصادی جدی مواجه است، جلوگیری کنند. کمک های بین المللی اکنون تنها توسط سازمان ملل متحد تسهیل می شود زیرا اکثر سفارت ها، نمایندگی های دیپلماتیک و آژانس های بین المللی در افغانستان حضور فیزیکی ندارند.