نویسنده در این نوشته عنوان می کند که یک توافق نامه صلح دیگر مبتنی بر نخبگان، به جای اینکه یک قرارداد با محوریت مردم باشد، به سادگی یک جنگ را در آینده افغانستان تصور می کند.
هیچ نشانه روشنی از اینکه آیا مذاکرات صلح فعلی بین دولت افغانستان و طالبان نتیجه خواهد داد، وجود ندارد. با این حال، اگر در نهایت مذاکرات صلح به توافق منجر شود، این سوال که چه بعد از ان اتفاقی می افتد مشخص نیست. چه چارچوب نهادی برای دوران توافق پس از صلح پیشنهاد خواهد شد؟ این یک سوال منحصر به افغانستان نیست، بلکه برای همه کشورهای پس از درگیری یک سوال اساسی است. اما وقتی صحبت از افغانستان می شود، تجربه گذشته نشان می دهد که ترتیبات پس از جنگ در این کشور به طور مداوم منجر به درگیری های جدید شده است.
پاسخ کوتاه این است که هم قبل و هم پس از توافق بن، مردم افغانستان تقریباً هیچ نقشی فعال نداشته اند. چگونه می توان یک انتقال پس از جنگ به دموکراسی بدون اولویت دادن به مردم به بهانه منافع آنها که قرار است نظام سیاسی ساختار یافته باشد، موفقیت آمیز باشد؟
در توافق نامه بن، تعداد محدودی از رهبران قدرتمند، عمدتاً جنگ سالاران، نتایج را شکل دادند. این همان جنگ سالاران جنگی بودند که افغانستان را به جنگ داخلی تمام عیار در دهه ۱۹۹۰ سوق دادند، زیرا رقابت آنها، بر اتحاد های قبلی خود برای بیرون راندن شوروی جایگزین شد. تنها نگرانی آنها حفظ قدرت و جایگاهشان بود.
فرصت های طلایی که با سرنگونی طالبان توسط ناتو امکان پذیر شد و پشتیبانی امنیتی مستمر همراه با تزریق بی سابقه میلیاردها دالر کمک انکشافی توسط جامعه جهانی به هدر رفت.
(دیپلمات)
۲۰۲۱/۱۱/۳