پس از کنار رفتن ظاهر شاه در افغانستان، شکل جدیدی از ائتلافسازی برای دستیابی به قدرت سیاسی رواج یافت، و از همان ابتدا به دلیل چندجانبهگرایی و خیانت، نه تنها منافع ملی حفظ نشد، بلکه فضای کشور چنان بحرانی شد که منجر به جنگها و ناآرامیهای طولانیمدت گردید.
ائتلافها برای گرد هم آوردن شخصیتهای قدرتمند و مقاومت در برابر گروه دیگر، یا به این معنا که منافع ملی یک کشور را حفظ کنند و برای وحدت ملتها حداکثر تلاش را انجام دهند، تشکیل میشوند، اما در افغانستان این پدیده از زمان ظهور به شکل جدید، ویرانگر و رو به زوال بوده است.
اعضای شامل در ائتلافها در افغانستان، هر یک برای دستیابی به اهداف شخصی خود، یا خود را به یک کشور یا جریان خاصی وابسته میکنند که از جنگهای داخلی گرفته تا تهاجمات خارجی، همگی نتیجه همین ائتلافها هستند.
تشکیل و سپس فروپاشی ناگهانی و سریع ائتلافها در افغانستان، نه تنها از همان ابتدا نمونههای زیادی داشته است، بلکه دلایل آن نیز تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتهاند.
بیاعتمادی، شخصیتمحوری، فاصله از واقعیتها و درخواست امتیاز، همگی موضوعاتی هستند که حتی قویترین توافقات را از بین میبرند و هر بار شرم لغو شراکتهای بیوفا را بر عهده اعضای ائتلافها گذاشته است. در دوران جمهوریت سرنگونشده، هر بار که انتخابات برگزار میشد، قبل از اینکه کرسیها و امتیازات برای ائتلافکنندگان تعیین شود، رئیس جمهور برنده هر روز ناسزاهای خائن، نالایق و غدار را تحمل میکرد، اما پس از اعطای امتیازات، هر روز زبان ائتلافکنندگان به جای برس، کفشهای رئیس جمهور را تمیز میکرد.
نام «مجمع ملی برای نجات افغانستان» یکی از نامهای جدید در سلسله ائتلافهای برخی چهرههای سیاسی مخالف حکومت سرپرست در خارج از کشور بود که سال گذشته با یک نشست مجازی و با حضور شمار زیادی از چهرههای جمهوری فروپاشیده، موجودیت خود را اعلام کرد.
در این نشست مجازی، همه شرکتکنندگان تعهدات محکمی مبنی بر مقاومت در برابر حکومت سرپرست کردند، اما از آنجا که از این و آنجا سودی به دست نمیآمد، و شرکتکنندگان در این فورم به دلیل خیانتهای قبلی خود هیچ حمایت مردمی نداشتند، ادعای مقاومت آنها از همان ابتدا شکستخورده به نظر میرسید.
تازه شرم دیگری که بر آنها وارد شده، بیاعتنایی جبهههای خیالی مقاومت و آزادی و انکار خشک صلاح الدین ربانی است. همه آنها انکار کردهاند و هیچگونه مشارکتی در تصمیمات این اجماع را نپذیرفتهاند.
اگر به عنوان نتیجه این موضوع را اضافه کنیم که در افغانستان هیچ ائتلافی مبتنی بر فردمحوری، بیاعتمادی و فاصله از واقعیتها تاکنون موفق نبوده است، هر کس غدر کرده، با او غدر شده است. جبهههای خیالی و ربانی باید به اجماع ملی نجات متوجه باشند، شاید نوبت آنها هم برسد.
مطلبی از صدای هندوکش