افغانستان، گنج پنهان آسیای مرکزی در نگاه زمین شناسان قزاق

در حالیکه بسیاری از بازیگران بین ‌المللی، افغانستان را صرفاً از دریچه ناامنی، بی‌ ثباتی سیاسی و بحران‌ های انسانی می ‌نگرند، برخی از نهادهای اقتصادی و علمی در منطقه، این کشور را با نگاهی متفاوت و آینده‌ نگرانه ارزیابی می‌ کنند. شرکت قزاقی کازاخموس بارلائو (Kazakhmys Barlau) که در سال ‌های اخیر به یکی از بازیگران برجسته در حوزه اکتشافات زمین ‌شناسی آسیای مرکزی بدل شده، افغانستان را نه به‌ عنوان تهدید، بلکه به ‌مثابه فرصتی منحصر‌به‌ فرد برای توسعه علمی، صنعتی و ژئواقتصادی می ‌بیند. این نگاه برخاسته از تجربیات میدانی و ارزیابی ‌های اولیه ‌ای است که مدیران این شرکت در جریان سفر به افغانستان به دست آورده‌اند. غالوم نورژانوف، مدیرعامل کازاخموس، با شرح جزئیات علمی، فنی و اجتماعی از سفر خود به افغانستان، تصویری متفاوت از ظرفیت ‌های نهفته این کشور ارائه می‌ دهد که می‌ تواند نقطه آغازی برای نوعی همکاری نوین میان آسیای مرکزی و جنوب آسیا در حوزه منابع طبیعی و علوم زمین باشد.

 

وی در بخش قابل‌ توجهی از گفتگوی خود، به افغانستان به ‌عنوان یکی از نادرترین فرصت‌ های زمین‌ شناختی در منطقه اشاره می ‌کند؛ کشوری که اگرچه درگیر بی ‌ثباتی سیاسی و ضعف زیرساخت‌ های نهادی است، اما از منظر زمین‌ شناسی، ظرفیتی منحصر‌به ‌فرد و دست‌ نخورده دارد که توجه متخصصان این شرکت قزاق را به خود جلب کرده است. برخلاف تصور رایج که افغانستان را منطقه ‌ای پرریسک و نامناسب برای سرمایه ‌گذاری می ‌داند، نورژانوف آن را سرزمینی با ذخایر آشکار و در دسترس معرفی می ‌کند که می ‌تواند نقشی کلیدی در آینده اکتشافات معدنی منطقه ایفا کند.

نورژانوف که تجربه بازدیدهای میدانی از افغانستان را دارد، وضعیت زمین‌ شناسی این کشور را با عبارتی معنادار توصیف می‌ کند: «برای زمین ‌شناسان ما، افغانستان مانند بازگشت به قرن نوزدهم است.» او می‌ گوید در جریان این سفرها با ذخایری مواجه شده ‌اند که هم به سطح زمین بسیار نزدیک ‌اند و هم از نظر عیار، کیفیتی بسیار بالا دارند. به ‌عنوان نمونه، به ذخایر سرب و رویی اشاره می ‌کند که غلظت آن‌ ها به حدود ۳۹ درصد می‌ رسد و در برخی نمونه ‌ها حتی به ۴۱ درصد نیز افزایش یافته است. در منطق اکتشافات مدرن، چنین رقمی کم‌ نظیر است و از دید کارشناسان، این میزان از عیار می‌ تواند هزینه‌ های فرآوری و تولید را به‌ شکل محسوسی کاهش دهد و بازدهی اقتصادی را بالا ببرد.

او در ادامه تأکید می ‌کند که بر خلاف بسیاری از کشورهایی که ذخایر معدنی آن‌ ها به اعماق زمین رفته و نیازمند فناوری‌ های پیچیده و گران ‌قیمت برای استخراج است، افغانستان همچنان ذخایر معدنی سطحی و آماده‌ ی بهره ‌برداری دارد. همین ویژگی باعث شده تا توجه کازاخموس به ‌سمت انجام ارزیابی‌ های اولیه و مطالعات شناسایی در خاک افغانستان معطوف شود. نورژانوف می‌ گوید بسیاری از داده ‌های زمین ‌شناسی در افغانستان یا از میان رفته ‌اند و یا اصلاً هیچ ‌گاه بایگانی نشده ‌اند؛ بنابراین تیم‌ های قزاق اکنون به‌ صورت میدانی و با روش‌ های مقایسه‌ ای به بررسی سطح زمین، نمونه ‌برداری، و تحلیل تطبیقی داده ‌ها مشغول‌ اند. این مرحله، هرچند ابتدایی و پرریسک است، اما به ‌زعم نورژانوف گامی ضروری برای ورود دقیق و علمی به پروژه ‌های معدنی آینده در افغانستان خواهد بود.

او در عین حال از تجربه‌ ی اجتماعی حضور در افغانستان نیز با لحن مثبتی یاد می ‌کند. به گفته او، برخورد مردم با اعضای هیئت قزاق، گرم، صمیمی و مبتنی بر احترام متقابل بوده است. در بازارهای محلی، حضور کالاهای قزاقی ـ مانند آرد و نان ـ مشهود بوده و به ‌زعم نورژانوف، این موضوع نشان می ‌دهد که پیوند اقتصادی میان مردم افغانستان و قزاقستان، پیشاپیش وجود دارد و می‌ تواند تقویت شود. او اضافه می ‌کند که افغان ‌ها نه ‌تنها نسبت به قزاق ‌ها شناخت دارند، بلکه آنان را محترم می‌ شمارند و در سفرهای میدانی، حتی بدون هیچگونه تشریفات دیپلماتیک، از اعضای هیئت قزاق با احترام و دعوت به چای پذیرایی شده است.

در تحلیل نورژانوف، این زمینه اجتماعی مثبت و قرابت تاریخی میان دو ملتِ دارای پیشینه کوچ‌ نشینی، بستری برای همکاری بلندمدت در حوزه زمین‌ شناسی فراهم می ‌آورد. به باور او، زمین ‌شناسی ماهیتی فرامرزی دارد؛ یک بدنه معدنی می‌ تواند از مرزهای سیاسی عبور کند و برای شناخت آن، باید از رویکرد صرفاً ملی فراتر رفت. از همین منظر است که کازاخموس ورود به افغانستان را نه تنها اقدامی اقتصادی، بلکه حرکتی در راستای گسترش علمی، شناخت ژئولوژیک منطقه، و افزایش نفوذ تکنولوژیک قزاقستان در حوزه منابع طبیعی تلقی می ‌کند.

در پایان، نورژانوف با تأکید بر ماهیت علمی فعالیت‌ های زمین‌ شناسی، از ورود به افغانستان به‌ عنوان نوعی مشارکت در «باز کردن راه ‌های تازه برای کشور و مردم» یاد می ‌کند؛ راه ‌هایی که فراتر از سیاست و امنیت، بر محور دانش، فناوری، و توسعه انسانی استوارند. این نگاه می ‌تواند نشانه ‌ای از شکل‌ گیری نوعی ژئوایکانومی جدید در آسیای مرکزی باشد؛ جایی که علم زمین ‌شناسی به ابزار دیپلماسی، توسعه و ثبات منطقه‌ ای تبدیل می ‌شود.

مطلبی از نشریه آستانه تایمز

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x