در روزهای اخیر، پوشش خبری شبکه «افغانستان اینترنشنال» در قبال درگیری ها و حملات مرزی میان پاکستان و طالبان، بحث برانگیز شده است. مرور تیترها و محتوای ۱۸ خبر منتشرشده در ۲۴ ساعت گذشته نشان می دهد که این رسانه به گونه ای یکدست روایت های رسمی اسلامآباد را بازتاب داده و کمتر به روایت افغان ها یا ابعاد انسانی جنگ پرداخته است. این موضوع پرسش مهمی را برمی انگیزد: آیا این رسانه در خدمت افکار عمومی افغانستان فعالیت می کند یا به بازوی تبلیغاتی سیاست های پاکستان بدل شده است؟
نگاهی به تیترها روشن می کند که واژه گزینی ها و چینش خبرها کاملاً همسو با ادبیات رسمی اسلام آباد است. برای نمونه، بارها از عبارت «تروریست» برای کشته شدگان استفاده شده، بی آنکه پرسشی درباره هویت واقعی قربانیان یا احتمال غیرنظامی بودن آنان مطرح شود. یا وقتی سخنگوی ارتش و وزارت خارجه پاکستان به طالبان تاخت و از «رفتار غیرانسانی» آنان با اجساد سربازان پاکستانی سخن گفت، رسانه افغانستان اینترنشنال همان روایت را با لحنی احساسی منتشر کرد، اما در مورد اجساد زنان و کودکانی که در بمباران های پاکستان جان باختند سکوت کرد. این سکوت گزینشی، خود نشان دهنده یک رویکرد جانبدارانه است.
در برخی خبرها نیز تلاش آشکاری دیده می شود برای نمایش پاکستان به عنوان طرفی صلح طلب و مذاکرهجو. عباراتی نظیر «اسلام آباد می خواهد اختلافات را از راه گفتگو حل کند» یا «پاکستان آماده مقابله همزمان با طالبان و هند است» در ظاهر خبری اند، اما در باطن به مشروعیت بخشی به سیاست های پاکستان کمک می کنند. این در حالی است که حملات هوایی اسلام آباد به کابل، قندهار و پکتیکا ده ها قربانی غیرنظامی گرفته و افکار عمومی افغانستان را به شدت جریحه دار کرده است.
موضوع دیگر، انتقال ادعاهای مقامات پاکستانی علیه طالبان بدون نقد یا تردید است. از متهم کردن طالبان به «نیابت از هند» گرفته تا طرح این ادعا که حملات اخیر طالبان «به دستور هند» انجام شده، همگی به گونه ای منتشر شده اند که گویی واقعیت مسلم هستند. در هیچ یک از خبرها پرسشی درباره انگیزه های سیاسی پاکستان یا سابقه طولانی این کشور در استفاده ابزاری از گروه های نیابتی مطرح نشده است. چنین بازتابی، رسانه را از وظیفه اصلی اش ـ یعنی روشنگری و ایجاد توازن در روایت ها ـ دور می سازد.
تلاش برای برجسته کردن اختلافات قومی و مذهبی در افغانستان نیز در میان گزارش ها به چشم می خورد. انتشار اظهاراتی که اقدامات طالبان را «بر پایه نفرت علیه هزاره ها» معرفی می کند، در حالی که موضوع اصلی بمباران پاکستان است، نشان می دهد که این رسانه می کوشد تمرکز افکار عمومی را از تجاوز خارجی به اختلافات داخلی منحرف کند. این همان رویکردی است که معمولاً در جنگ های تبلیغاتی به کار می رود: تغییر میدان بحث از مسئله اصلی به حاشیه هایی که شکاف های داخلی را عمیق تر می سازد.
از منظر ارتباطات سیاسی، چنین پوششی نشان می دهد که افغانستان اینترنشنال در حال ایفای نقشی فراتر از یک رسانه بی طرف است. این رسانه به جای آنکه منبعی برای روایت های مستقل و چندجانبه باشد، عملاً به تریبون رسمی پاکستان تبدیل شده است. برای کشوری چون افغانستان که سال ها قربانی بازی های ژئوپولیتیک بوده، این نوع جانبداری رسانه ای می تواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد. نخست، افکار عمومی دچار سردرگمی می شود و در میان روایت های یک طرفه، حقیقت کمرنگ می گردد. دوم، بی اعتمادی مردم نسبت به رسانه ها تشدید می شود، چراکه شهروندان احساس می کنند صدای آنان بازتاب نمی یابد. سوم، این امر می تواند به ابزار مشروعیت بخشی برای ادامه تجاوز پاکستان بدل شود.
البته نباید فراموش کرد که طالبان نیز به عنوان حاکمان کنونی افغانستان مسئولیت بزرگی دارند. ضعف آنان در دیپلماسی رسانه ای و ناتوانی در ارائه روایت های منسجم به جهان، خلأیی ایجاد کرده که رسانه هایی چون افغانستان اینترنشنال از آن بهره می برند. وقتی روایت رسمی افغانستان ضعیف است، میدان برای روایت رقیب باز می شود. با این حال، این امر توجیهی برای جانبداری رسانه ای نخواهد بود. رسانه ای که نام افغانستان را یدک می کشد، باید دستکم تعادل را در انعکاس دیدگاه ها حفظ کند.
در نهایت، آنچه امروز در پوشش افغانستان اینترنشنال دیده می شود، یادآور همان الگویی است که در بسیاری از جنگ ها تجربه شده: رسانه ها نه به عنوان ناظر بی طرف، بلکه به مثابه بخشی از ماشین تبلیغات عمل می کنند. این شبکه با تمرکز بر روایت های پاکستان، در واقع صدای اسلام آباد را تقویت می کند و به جای دفاع از حق حاکمیت و امنیت افغانستان، روایت مهاجم را مشروعیت می بخشد.
پرسش اساسی این است که در چنین شرایطی، چه کسی صدای واقعی قربانیان را بازتاب می دهد؟ زنان و کودکانی که در بمباران ها کشته می شوند، بازیکنان ورزشی که جان می بازند، و مردمی که هر روز در هراس از حملات زندگی می کنند، کجا شنیده می شوند؟ اگر رسانه ها سکوت کنند یا جانبدارانه عمل نمایند، این رنج ها در هیاهوی تبلیغات سیاسی گم خواهد شد.