استراتژی بزرگ چین شامل چندین هدف، از جمله حفاظت از منافع اقتصادی، گسترش نفوذ جهانی و تضمین ثبات در قسمت سرحدات و پیرامون خود است. در برابر یک درگیری پایدار و پویایی های منطقه ای در حال تحول، چشم انداز یک افغانستان باثبات فرصتی را برای همسویی همسایگان با اهداف استراتژیک کلی چین ارائه می دهد.
با خروج ایالات متحده پس از یک ماموریت بیست ساله ناموفق، همراه با بازگشت طالبان به قدرت، افغانستان خود را در یک مقطع حساس می بیند. آینده این کشور، نامشخص به نظر می رسد و چشم انداز تداوم بی ثباتی نگرانی های قابل توجهی را برای چین ایجاد می کند. در مواجهه با ضرورت حفظ ثبات منطقه ای، پاسخ پکن با هدف حفظ امنیت در داخل و اطراف افغانستان شکل می گیرد. در نتیجه، راه اصلی اقدام چین حول تقویت هماهنگی با پاکستان و طالبان و در عین حال تلاش برای همکاری با سرویسهای امنیتی افغانستان برای کاهش خطرات احتمالی است.
مشارکت فعال چین در امور افغانستان به دلیل موقعیت استراتژیک افغانستان در چهارراه آسیای مرکزی و جنوبی، همراه با منابع طبیعی فراوان آن است. ذخایر معدنی ارزشمند این کشور، شامل لیتیوم، مس و عناصر کمیاب دیگر، به ویژه برای چین بسیار مورد توجه است. چین بهعنوان اصلیترین مصرفکننده مواد خام در جهان، این منابع را برای تقویت توسعه اقتصادی و پیشرفت فناوری خود حیاتی میداند.
از سوی دیگر، بی ثباتی مداوم در افغانستان چالش های قابل توجهی را برای سیاست امنیتی چین به ویژه در رابطه با تهدیدات امنیتی فراملی غیرسنتی ایجاد می کند. ابتکار بلندپروازانه کمربند و جاده چین (BRI)، یک پروژه توسعه زیرساختی گسترده، با هدف تقویت اتصال در سراسر قاره های مختلف است. با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان، این کشور این پتانسیل را دارد که به عنوان دروازه ای مهم برای پیوند چین با آسیای مرکزی و فراتر از آن عمل کند. ثبات افغانستان برای موفقیت تلاش های کلیدی این کمربند و جاده، از جمله کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) بسیار مهم است. برای دستیابی به اهداف اقتصادی و دیپلماتیک چین، اجرای موثر پروژه های کمربنده و جاده که تحول اقتصادی چین را تسهیل می کند و به توسعه عادلانه افغانستان کمک می کند، ضروری است.
چین با زیرکی هر چه تمام تر، نقش خود را در امنیت افغانستان از سه منظر تشخیص می دهد: به عنوان یک ذینفع ثانویه در جنگ، به عنوان یک قدرت بزرگی که وضعیت افغانستان را نادیده گرفته نمی تواند و به عنوان یک قهرمان آنهم به دلیل سرمایه گذاری های قابل توجه در بازسازی و توسعه اقتصادی پس از جنگ. در حالی که وعده طالبان برای مشارکت دادن ذینفعان مختلف در یک دولت همه شمول به دور از واقعیت باقی مانده است، چین متعهد شده است تا از مشارکت اساسی خود در این کشور اطمینان دهد زیرا از پیامدهای عمیق مشارکت خود برای آینده افغانستان آگاه است.
مشارکت چین در افغانستان اخیراً بهویژه پس از سال 2012 بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. پس از حفظ روابط در سطح پایین، علاقه چین به افغانستان به دلیل نگرانی در مورد بیثباتی در آسیای مرکزی و تأثیر بالقوه آن بر امنیت ولایات غربی چین، بهویژه سینکیانگ افزایش یافت. چین نیاز به رسیدگی به نگرانی های امنیتی خود و تضمین ثبات در افغانستان را برای محافظت از جاه طلبی های اقتصادی خود، از جمله موفقیت BRI و CPEC، تشخیص داد. پکن از طریق تلاشهای صلح، کمکهای مالی و سرمایهگذاری در استخراج منابع و توسعه زیرساختها، تعامل با کابل را آغاز کرد. با این حال، جاه طلبی های اقتصادی چین در افغانستان به دلیل وضعیت بد امنیتی و ظرفیت پایین صادرات این کشور با چالش هایی مواجه شده است.
علاوه بر این، شرکتهای چینی، سرمایهگذاری در افغانستان را آغاز کردهاند، با یک قرارداد سرمایهگذاری قابل توجه چند میلیون دالری که توسط یک شرکت چینی در ماه جنوری 2023 امضا شد که اولین سرمایهگذاری خارجی قابل توجه در این کشور از زمان تسلط طالبان در اگست 2021 می باشد. اعتقاد بر این است که مشارکت چین در افغانستان براساس تحلیل تعدادی از کارشناسان، بیشتر به دلیل نگرانی های امنیتی هستند تا منافع اقتصادی.
نقش نظامی چین در افغانستان نیز در حال گسترش است و گزارشهایی مبنی بر ایجاد یک پایگاه نظامی در ولایت بدخشان و تامین مالی یک پایگاه کوهستانی افغانستان وجود دارد. در حالی که چین به دنبال کم اهمیت جلوه دادن نقش نظامی خود و تمرکز بر ظرفیت سازی و تلاش های ضد تروریسم است، هدف اصلی آن حذف پایگاه های آموزشی جنبش اسلامی ترکستان شرقی در کریدور واخان و جلوگیری از نفوذ گروه های جهادی به سین کیانگ است.
اگر گزینه سازمان ملل چالش برانگیز باشد، چین در حال بررسی امکان نقش بیشتر سازمان همکاری شانگهای (SCO) در افغانستان است. در حالی که سازمان همکاری شانگهای فاقد قابلیتهای امنیتی خاص است، میتواند مشروعیت سیاسی و تایید منطقهای را در زمینه خلاء قدرت پس از خروج از کشور فراهم کند. مشارکت چین در توسعه اقتصادی افغانستان به تضمین های محلی و حمایت های چندجانبه، از جمله ادغام در سازوکارها و چارچوب امنیتی سازمان همکاری شانگهای بستگی دارد.
چین به دنبال گسترش هژمونی منطقه ای خود و نشان دادن خود به عنوان یک بازیگر مهم و برجسته است. چین به دنبال استفاده از قدرت نرم خود از طریق تعامل با افغانستان و تقویت اتحادهای دیپلماتیک است. این اقدام استراتژیک با هدف قرار دادن چین به عنوان یک تأثیرگذار اصلی در امور منطقه، به دنبال تقویت روابط خود با کشورهای همسایه و تقویت نفوذ کلی آن است. چین قصد دارد خود را به عنوان یک کشوری با وجدان جهانی جلوه دهد و فعالانه به ثبات و آرامش منطقه کمک کند. چین از طریق مشارکت فعال در تلاشهای بازسازی افغانستان و حمایت از طرحهای صلح، قصد دارد خود را به عنوان یک همکار قابل اعتماد نشان دهد و تصویر خود را به عنوان یک نهاد مسئول در صحنه جهانی مستحکم کند.
توجه به این نکته مهم است که هژمونی رو به رشد چین در افغانستان نمی تواند برتری محو نشدنی ایالات متحده را تحت الشعاع قرار دهد. در حالی که چین مشتاقانه تلاش کرده است تا با طالبان رابطه برقرار کند و با فرستادگان آنها مذاکراتی را برگزار نماید، لازم است اذعان کنیم که نفوذ واشنگتن در افغانستان همچنان مهم است. حتی پس از تسلط طالبان و خروج ایالات متحده، این کشور به عنوان یک قهرمان اصلی باقی می ماند که طالبان مشتاقانه به دنبال آن برای مذاکره هستند. علیرغم ردپای رو به رشد چین، ایالات متحده سلطه بینظیر خود را تداوم میبخشد و در شکلدهی خط سیر سرنوشت افغانستان یک موقعیت ضروری را اشغال میکند.
مسیر همکاری چین – آمریکا در مورد مسائل افغانستان در سال های آینده نامشخص است. با این حال، چین تمایل خود را برای همکاری مداوم ابراز می کند. در 10 سال گذشته، تلاش های مشترک بین ایالات متحده و چین برای مشارکت در طرح های ظرفیت سازی در افغانستان صورت گرفته است. این ابتکارات در درجه اول بر زمینه هایی مانند آموزش پولیس و فعالیت های ماین زدایی متمرکز است.
مشارکت چین در افغانستان با یک استراتژی محتاطانه و انعطاف پذیر مشخص می شود. چین متعهد به تضمین مشارکت خود در آینده افغانستان است و اهمیت مشارکت خود را برای آینده کشور تشخیص می دهد.
وزرای خارجه پاکستان، چین و افغانستان در جریان پنجمین گفتگوی وزیران خارجه چین، افغانستان و پاکستان که در تاریخ 6 می در اسلام آباد برگزار شد، بر اهمیت همکاری های سه جانبه برای دستیابی به یک افغانستان باثبات، شکوفا و صلح آمیز تاکید کردند. آنها تعهد خود را برای گسترش CPEC از طریق شامل کردن افغانستان در این پروژه تکرار کردند و بر اهمیت پروژه های ارتباطی که در منطقه موجود می باشد مانند CASA-1000، خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند و راه آهن ترانس-افغان برای اتصال منطقه ای تأکید کردند. آنها خواستار تقویت زیرساخت ها، تسهیل تجارت و حمایت بین المللی از توسعه اقتصادی افغانستان و تلاش های مبارزه با مواد مخدر شدند.
چین همچنان در مورد وضعیت افغانستان پس از طالبان و ایالات متحده محتاط است. به ویژه در مورد وخامت احتمالی امنیتی در صورت افزایش مقاومت در برابر حکومت طالبان. چین به جای اقدام یکجانبه، به رویکردی چندجانبه گرایش دارد و از یک ماموریت حافظ صلح سازمان ملل با مشارکت نیروهای چینی حمایت می کند. مداخله یکجانبه نامناسب تلقی می شود زیرا چین مستقیماً در درگیری داخلی افغانستان دخالت نداشته و به شهرت تاریخی این کشور توجه دارد.