نقش افغانستان در شکل دهی به پویایی های منطقه ای در جنوب آسیا، عمیق و چند بعدی است، به طوری که بر امنیت، همسویی های سیاسی و توسعه اقتصادی منطقه تأثیر می گذارد. این مقاله به بررسی جایگاه محوری افغانستان در تقاطع جنوب و آسیای مرکزی و چگونگی تأثیر آن بر رقابت های منطقه ای به ویژه پس از خروج نیروهای بین المللی و بازگشت طالبان به قدرت می پردازد.
تحلیل با مرور نقش تاریخی افغانستان به عنوان کشور حائل در “بازی بزرگ” قرن نوزدهم و بیستم آغاز شده و سپس به مسائل معاصر چون تأثیرات امنیتی افغانستان بر پاکستان، هند و ایران پرداخته می شود.
مقاله بر تعامل پیچیده گروه های شورشی، بازیگران دولتی و قدرت های خارجی در افغانستان تمرکز دارد؛ تعاملی که بی ثباتی را تداوم می بخشد و رقابت های منطقه ای را تشدید می کند. همچنین پیامدهای بی ثباتی افغانستان بر تروریسم فرامرزی، قاچاق مواد مخدر و جریان پناهندگان بررسی شده است.
علاوه بر این، مقاله به بررسی منافع استراتژیک قدرت های بزرگی چون ایالات متحده، روسیه و چین و تأثیر آن ها بر سیاست داخلی افغانستان می پردازد. در پایان، ضرورت ایجاد چارچوب های امنیتی و اقتصادی منطقه ای برای مقابله با چالش های افغانستان تأکید می شود.
- مقدمه
افغانستان از دیرباز به عنوان کشوری با اهمیت راهبردی در جنوب آسیا شناخته شده و نفوذ آن فراتر از مرزهای خود به ایران، چین، هند و جمهوری های آسیای مرکزی رسیده است. امنیت افغانستان همواره هدفی اساسی برای ایالات متحده بوده، اما اهمیت آن به ویژه در رابطه با منازعه دیرینه هند و پاکستان پررنگ تر می شود.
موقعیت ژئوپولیتیکی افغانستان باعث شده که تحولات در این کشور، نه تنها برای یک کشور خاص، بلکه برای کل منطقه اهمیت داشته باشد. چالش های ذاتی چون جغرافیای محصور در خشکی، مجاورت با شش کشور بزرگ، خشونت های نیابتی و تروریسم فرامرزی، وضعیت افغانستان را پیچیده تر کرده اند.
در این میان، نقش بازیگرانی چون چین، روسیه، هند و ازبکستان در پیگیری یک افغانستان باثبات قابل توجه است. حتی پس از حملات ۱۱ سپتامبر، همکاری هایی میان رقبای دیرینه ای مانند ایالات متحده، هند، پاکستان، روسیه و چین شکل گرفت. اکنون نیز مسکو و پکن به طور فعال با طالبان وارد تعامل شده اند تا منافع امنیتی و اقتصادی خود را در افغانستان حفظ کنند.
- اهمیت ژئوپولیتیکی افغانستان
افغانستان در محل تلاقی جنوب و آسیای مرکزی قرار دارد و پل ارتباطی حیاتی میان این دو منطقه است.
این کشور می تواند به کریدور اصلی انرژی و تجارت برای چهار جمهوری آسیای مرکزی تبدیل شود. همچنین همجواری با چین، ایران، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، افغانستان را به مهره ای کلیدی در تعاملات منطقه ای بدل کرده است.
افزون بر آن، مرز محدود افغانستان با منطقه مورد مناقشه کشمیر نیز بر پیچیدگی روابط بین المللی آن افزوده است.
پاکستان به عنوان حلقه اتصال تمامی این پویایی ها، نقش محوری دارد؛ در حالی که هند برای دسترسی به آسیای مرکزی، از افغانستان عبور می کند. چین نیز در چارچوب دیپلماسی همسایگی خود به دنبال تقویت ارتباط با افغانستان است و پس از بازگشت طالبان، رویکرد عمل گرایانه ای را در قبال این کشور اتخاذ کرده است.
- بازیگران اصلی و منافع آن ها در افغانستان
در طول چهار دهه جنگ و خشونت در افغانستان، بسیاری از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای سعی کرده اند بر سیاست های داخلی افغانستان تأثیر بگذارند. این امر وابستگی شدید افغانستان به کمک های مالی و نظامی خارجی را تشدید کرده است.
در میان بازیگران اصلی می توان به پاکستان، چین، روسیه، هند، ایران و جمهوری های آسیای مرکزی اشاره کرد.
منافع این کشورها مبتنی بر رقابت های امنیتی، اقتصادی و سیاسی است و همین امر مسیر دستیابی به صلح پایدار را دشوار می کند.
- نقش افغانستان در معماری امنیتی منطقه ای
مرزهای طولانی افغانستان با کشورهای همسایه، در شرایط بی ثباتی، قاچاق مواد مخدر، تسلیحات و عبور آزاد گروه های تروریستی، چالش های امنیتی عمده ای را ایجاد کرده است.
با آنکه طالبان دیگر ابزار مستقیم سیاست امنیتی پاکستان نیستند و وابستگی کامل به القاعده ندارند، اما همچنان دستور کار خاص خود را دنبال می کنند.
مشکلاتی چون فساد، حکومتداری ناکارآمد و حضور گروه های مسلح متعدد، سبب شده است امنیت افغانستان همچنان شکننده بماند. تنها یک نظام سیاسی فراگیر و مردمی می تواند این چرخه خشونت را متوقف کند.
- تأثیر اقتصادی افغانستان بر جنوب آسیا
جغرافیای محصور افغانستان، پیوندهای اقتصادی این کشور با جنوب آسیا را محدود کرده است. با وجود پروژه هایی چون بندر چابهار ایران، جنگ و بی ثباتی مانع تحقق کامل پتانسیل اقتصادی افغانستان شده است.
چهار دهه جنگ، اقتصاد افغانستان را ویران کرده و زیرساخت های آن را به شدت آسیبپذیر ساخته است. رونق اقتصادی افغانستان مستلزم بازسازی کشاورزی، توسعه صنایع وابسته به کشاورزی و افزایش صادرات است. بدون اشتغال زایی برای میلیون ها مهاجر بازگشته از ایران و پاکستان، تحقق صلح و پیشرفت امکان پذیر نخواهد بود.
- پویایی های اجتماعی و فرهنگی
فراتر از عوامل سیاسی و نظامی، ابعاد اجتماعی و فرهنگی نقش حیاتی در رقابت و همکاری منطقه ای ایفا می کنند. افغانستان به رغم موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره بخشی جدایی ناپذیر از شبکه های تمدنی و تجاری جنوب آسیا بوده است.
اشتراکات تاریخی، فرهنگی و زبانی میان افغان ها و مردمان پاکستان، هند و دیگر کشورهای منطقه، یک سرمایه اجتماعی ارزشمند برای همکاری های آتی به شمار می آید.
- نقش قدرت های خارجی در آینده افغانستان
تحلیلگران بر این باورند که دخالت قدرت های خارجی تعیین کننده نهایی سرنوشت افغانستان خواهد بود.
اهداف بین المللی در افغانستان آمیزه ای از منافع امنیتی (مبارزه با تروریسم) و اقتصادی (دسترسی به منابع انرژی) است.
با این حال، سلطه بیش از حد بازیگران خارجی بر سیاست داخلی افغانستان، حاکمیت ملی این کشور را تضعیف کرده و فرآیند دولت سازی بومی را با مشکل مواجه کرده است.
- چالش ها و فرصت ها
ادغام افغانستان در ساختار منطقه ای جنوب آسیا با چالش هایی مانند فقدان ساختار سیاسی پایدار، ناامنی، توسعه نیافتگی اقتصادی، و شکاف های اجتماعی مواجه است.
با این حال، فرصت هایی نظیر تبدیل افغانستان به حلقه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی وجود دارد که می تواند با بهبود وضعیت امنیتی، زمینه ساز تحولات مثبت شود.
- طالبان و رقابت منطقه ای
بازگشت طالبان معادلات امنیتی و سیاسی منطقه را دگرگون ساخته است. طالبان اکنون کنترل بخش های وسیعی از افغانستان را در دست دارند و حکومتداری آنها تأثیرات مستقیمی بر امنیت کشورهای همسایه دارد. ضعف های حاکمیتی طالبان، نگرانیهای عمدهای برای پاکستان، چین، ایران، هند و روسیه ایجاد کرده است.
سناریوهای آینده برای افغانستان و جنوب آسیا
چهار سناریوی عمده برای آینده افغانستان در نظر گرفته شده است:
۱. اتحاد نسبی تحت رهبری طالبان یا ائتلافی از آن ها
۲. دولتی ضعیف که از پس مشکلات اجتماعی – اقتصادی بر نمی آید
۳. تجدید حضور طالبان و القاعده و ظهور مناطق بی حکومت
۴. تداوم مهاجرت گسترده و انزوای افغانستان به استثنای کابل.
هرکدام از این سناریوها پیامدهای متفاوتی برای ثبات منطقه ای خواهند داشت.
- نتیجه گیری
افغانستان با موقعیت ویژه خود در قلب جنوب آسیا، مرکز برخورد منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی قدرت های منطقه ای و جهانی است.
برای غلبه بر چالش های کنونی، نیاز به چارچوب های همکاری منطقه ای بر مبنای درک متقابل، اعتمادسازی و گفتگوی پایدار است.
این پژوهش، گامی آغازین برای دعوت به مشارکت گسترده سیاسیون و مردم منطقه در مسیر صلح و توسعه پایدار به شمار می آید.