افغانستان و سیستم منطقه ای هیدروپلیتیک

افغانستان به دلیل دارا بودن منابع آب شیرین و حوضه های آبی متعدد، جایگاه ویژه ای در هیدروپلیتیک منطقه دارد. علیرغم اینکه افغانستان یک کشور کوهستانی است که از هر طرف توسط خشکی احاطه شده است، اما این کوه های مرتفع افغانستان هستند که در تمام سال ذخایر برف و یخ را در خود جای داده اند که ذخایر آب این کشور از آن تشکیل می شود. بر اساس مطالعات انجام شده، افغانستان سالانه حدود 80 میلیارد متر مکعب آب تولید می کند. این در حالی است که تنها 20 میلیارد مترمکعب آب در داخل کشور مصرف می شود و 60 میلیارد متر مکعب باقی مانده به چهار کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، ترکمنستان و ازبکستان) می رسد.

افغانستان دارای پنج حوضه آبی است: حوضه آب آمودریا، حوضه آب شمال، حوضه آب رودخانه کابل، حوضه آب رودخانه هریرود و حوضه آب رودخانه هلمندی. چهار مورد از این حوضه های آبی با کشورهای همسایه مشترک است: ازبکستان و ترکمنستان در شمال، پاکستان در جنوب شرقی و ایران در جنوب غربی. علیرغم اینکه در سال های 1973-1978 دولت محمد داوود تلاش های استراتژیک مؤثری را برای مدیریت منابع آبی افغانستان انجام داد، به ویژه کارهای مقدماتی برای ایجاد سازه های هیدرولیکی برای تولید برق و رفع نیازهای کشاورزی در حوضه های آب انجام شد. رودخانه های هلمند، هریرود، آمودریا و کابل، وقایع دهه 70 قرن گذشته به افغانستان اجازه نداد که از ظرفیت های آبی کشور به درستی استفاده کند.

فرصت های نسبی برای تجدید پالیسی مدیریت آب در حوزه های هلمند، هریرود، کابل و آمودریا پس از سال 2001 در کشور پدید آمد. کار ساخت اولین پروژه بزرگ دولت افغانستان در این منطقه یعنی بند کمال خان بر روی رودخانه هلمند به پایان رسیده است. مراحلی مانند ساخت بند پاشدان در هرات بر روی رودخانه هریرود و آغاز پروژه بند بخش آباد فراه با ظرفیت بسیار بیشتر از بند کمال خان، ساخت بند شاهتوت بر روی رودخانه کابل و همچنین اعمار کانال قوش تپه که برای انحراف آب های آمودریا به بیابان های خشک تشنه شمال افغانستان طراحی شده است، همراه با آنچه که برخی از مهم ترین نتایج انکشافی تلقی می شود که توسط دولت سقوط کرده افغانستان به دست آمده است. طی دو دهه گذشته، مسئله آب به موضوع امنیتی و مشکل ساز همراه با کشورهای همسایه تبدیل شده است.

با این حال، سوال اساسی این است که سیاست افغانستان در مورد رودخانه های مشترک (هلمند/هریرود، کابل و آمودریا) چه پیامدهایی برای آینده کشور و منطقه به همراه خواهد داشت و آیا سیاسی شدن موضوع آب منجر به تنش های جدید خواهد شد؟ در این زمینه با تکیه بر نظریه ژئوپلیتیک پیتر هوگت، این موضوع مورد توجه قرار گرفته است که 12 عامل جغرافیایی را فهرست می شود که منجر به تنش‌ها و درگیری‌ها بین کشورها خواهد شد که پنج مورد از آن‌ها حول موضوع اشتراک آب می‌چرخد.

سد «کمال خان» و پیامدهای ساخت آن

این بند یکی از بزرگترین منابع آبی کشور و یکی از مهمترین دستاوردهای حکومت افغانستان به شمار می رود. مقدمات ساخت این سد بزرگ از 51 سال پیش آغاز شد، اما به دلیل نیم قرن بحران و ناپایداری، این کار ناتمام ماند تا اینکه این سد در آخرین ماه های عمر نظام جمهوری به بهره برداری رسید.

بند کمال خان در ولایت نیمروز بر روی رودخانه هلمند که مورد استفاده مشترک ایران است، ساخته شده و دارای ذخیره آبی 52 میلیون متر مکعبی است. بیش از 184 هزار هکتار زمین را آبیاری می کند و قادر به تولید 9 مگاوات برق است. آغاز روند آبگیری سد کمال خان باعث نگرانی و اعتراض شدید مقامات ایرانی شد، زیرا ساخت این سد باعث کاهش جریان آب به مناطق ایران، سیستان و بلوچستان، زابل و خراسان جنوبی شد. با گذشت دو سال از ساخت این سد، منطقه سیستان با بحران کم‌آبی بی‌سابقه‌ای مواجه است که پیامدهایی مانند مهاجرت گسترده، بیکاری، فقر، تخریب محیط‌زیست، تغییر اقلیم، طوفان‌های گرد و غبار، نابودی کشاورزی و در نهایت به خطر انداختن مردم را در پی داشته است.

سد «شاهتوت» و پیامدهای ساخت آن

این بند از دیگر پروژه های آبی افغانستان به شمار می رود. این پروژه بر روی رودخانه کابل ساخته می شود و در صورت تکمیل، کابل را به یکی از سرسبزترین شهرهای افغانستان تبدیل می کند. تفاهم نامه ساخت این مخزن به ارزش بیش از 286 میلیون دالر در سال 2021 با هند امضا شد. این سد قادر به آبیاری 40 هزار هکتار زمین و ذخیره 14 میلیارد متر مکعب آب خواهد بود. اجرای این پروژه بزرگ آبی در پایتخت، درست مانند بند کمال خان، نگرانی های جدی را در پاکستان ایجاد کرده است، زیرا آب رودخانه کابل مورد استفاده مشترک افغانستان و پاکستان است و در صورت پر شدن مخزن شاهتوت، برخی مناطق پاکستان نیز با مشکل کمبود آب مواجه خواهند شد.

کانال “قوش تپه” و پیامدهای احداث آن

این کانال بزرگترین پروژه انحراف آب در شمال افغانستان به حساب می آید. به گفته مقامات فعلی، در صورت بهره برداری کامل از کانال کشتپا، استپ ها و بیابان های وسیع شمال افغانستان به باغی برای ساکنان محلی منطقه تبدیل می شود. این پروژه یکی دیگر از ابتکارات محمد داود برای هدایت آب رودخانه آمودریا به بخش هایی از ولایت های بلخ، جوزجان و فاریاب بود. کانال قوش تپه 150 متر عرض، 8 متر عمق و 285 کیلومتر طول دارد و می تواند یک میلیون هکتار زمین را آبیاری کند. طالبان کار سه مرحله ای را برای اجرای این پروژه آغاز کرده اند. طبق آمار رسمی، هزینه آن 270 میلیون دالر است. این کانال قادر خواهد بود 650 متر مکعب آب را از رودخانه آمودریا به افغانستان در یک ثانیه هدایت کند. نشریه انگلیسی The Economist اخیراً نوشت که با توجه به گرم شدن کره زمین، تغییرات آب و هوایی و هزینه بالای آب شیرین در آسیای مرکزی، حفر یک کانال انحرافی در رودخانه فرامرزی آمودریا باعث نگرانی عمیق در تاشکند و عشق آباد شده است و احتمال درگیری های منطقه ای به دلیل بحران فزاینده کمبود آب دور از دسترس نیست.

با توجه به گرم شدن کره زمین، تغییرات آب و هوایی، افزایش جمعیت جهان، دستکاری انسان‌ها در طبیعت و از همه مهم‌تر سیاسی شدن موضوع آب توسط بازیگران فراملی در دهه آینده، کمبود آب به بی‌سابقه‌ترین بحران بشری تبدیل خواهد شد. استفاده ناعادلانه از آب در کره زمین به ویژه آب های عمومی باعث افزایش تنش و در نهایت جنگ بین کشورها خواهد شد و سیاسی شدن آن باعث خواهد شد تا کشور وارد بحران جدیدی در کنار سایر بحران های موجود، شود.

بر این اساس در سیاست ها و برنامه های انکشافی افغانستان ضمن در نظر گرفتن منافع ملی، باید نگرانی های همسایگان و شرکا در نظر گرفته شود. اگر این نگرانی ها نادیده گرفته شود، سیاسی و امنیتی شدن آب می تواند بحران دیگری را به مشکلات موجود افغانستان اضافه کند و حتی منجر به درگیری های منطقه ای شود.

 

 

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x