آزادی یا امپراتوری؟
سیاست خارجی که ما انتخاب می کنیم در واقع نوع نظام ما را نشان می دهد. یا ارزش هایمان را برای مابقی دنیا الگو می کنیم یا سعی می کنیم به زور بر دیگران تحمیل کنیم. حد وسطی وجود ندارد.
اگر امریکایی ها می خواهند آزادی خود را حفظ کنند، باید به توصیه های جورج واشنگتن توجه کنند :” ملت باید بی طرف باشد و از ائتلاف دائمی با هر بخشی از جهان خارجی دوری کند ” و “با همه دنیا با احترام به حقوق آنها برخورد کنید.” وظیفه ما این نیست که کشورهای دیگر را رهبری کنیم یا به عنوان حامیان آنها خدمت کنیم.
متاسفانه رهبران کنونی آمریکا، توصیه واشنگتن را در نظر نگرفتند. ما اکنون 750 پایگاه نظامی در 80 کشور مختلف داریم. ما بیشتر از چین، هند، بریتانیا، روسیه، فرانسه، آلمان، عربستان، ژاپن و کرده جنوبی برای ارتش هزینه می کنیم.
غرور، امپریالیسم را پیش می برد. سیاستگذاران آمریکایی متکبرانه بر این باورند که این حق و توانایی را دارند که سایر کشورها را مانند خود بسازند. شکست 20 ساله ما در افغانستان نشان می دهد که این حماقتی بیش نیست. همانطور که از 2.3 تریلیون دالر هزینه های هدر رفته و صدها هزار نفر از دست رفته آموختیم، ملت سازی کارساز نیست. جنگهای صلیبی آرمانگرا ما را فقیرتر، ضعیفتر کرده است.
برخی از مدافعان امپراتوری ادعا می کنند که Pax Americana (صلح آمریکایی) از مشیت الهی سرچشمه می گیرد. آنها باید کتاب مقدس را با دقت بیشتری بخوانند.
شر واقعی در جهان وجود دارد. این خیلی واضح است. اما این مسئولیت آمریکا نیست که از طرف بشریت شمشیر عدالت را به کار گیرد. به تعبیر جان کوئینسی آدامز، ششمین رئیس جمهور، ما نباید «به خارج از کشور، در جست و جوی هیولاهایی برای نابودی» برویم که در نهایت ما نابود می شویم.
اما آیا مداخلات خارجی برای حفاظت از آزادی داخلی ضروری نیست؟ به ندرت. در واقع مداخله گرایی آزادی را خفه می کند. همانطور که پروفسور کریستوفر کوین و ابیگیل هال در کتاب اخیر خود با عنوان “ظلم به خانه می آید” استدلال می کنند، نظامی گری به عمو سام اجازه می دهد تا اشکالی از کنترل اجتماعی را در کشورهای دیگر آزمایش کند که در اینجا غیرمجاز است.
ایالات متحده قرار است یک جمهوری دموکراتیک باشد. اما نخبگان ما مانند آتن دموکراتیک و رم جمهوریخواه پیش از ما قصد دارند بدنهی سیاست را در قربانگاه امپریالیسم قربانی کنند. اگر می خواهیم آزاد بمانیم، باید سیاست خارجی خود را کاملاً تغییر دهیم. پیش فرض باید بی طرفی سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی باشد.
ما وجدان وباطن دنیا نیستیم، چه برسد پولیس آن باشیم. رئیس جمهور آدامز این را به بهترین وجه گفت: آمریکا “خیرخواه آزادی و استقلال همه است” اما “فقط قهرمان و حامی برای خودش است.”