امکان سنجی اخراج اسرائیل از سازمان ملل متحد

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و اجماع جهانی انجام شده میان کشورهای فاتح و سایر کشورهایی که به هر نحو متاثر از جنگ و ویرانی های آن بودند، سازمان ملل متحد با مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی پا به عرصه وجود نهاد تا در گستره جهان و میان ملت ها ارمغان آورنده صلح و امنیت باشد و جهان را از ابتلای مجدد به جنگ در امان نگه دارد و بدین نحو همگان از نعمت صلح و امنیت برخوردار شوند و تحت لوای آن به رشد و توسعه دست یابند و جهان مکان بهتری برای زیست بشر و نسل های آتی شود.

صرف نظر از تمامی انتقاداتی که در رابطه با ساختار و نحوه عملکرد این سازمان مطرح است، باید اذعان کرد در 79 سالی که از تاسیس این سازمان می گذرد، در مجموع سازمان ملل توانسته است عملکرد مثبتی از خود نشان دهد؛ چه در پایان دادن به درگیری ها و ایجاد آتش بس و چه در جلوگیری از بروز مخاصمات و حل و فصل اختلافات قبل از بروز درگیری ها و ایجاد بحران، هرچند که در پاره‌ای از موارد نیز به علت عدم تفاهم اعضا و وجود برخی مشکلات ساختاری سازمان نتوانسته آن گونه که باید و شاید به انجام وظیفه ذاتی خود عمل کند و با گذشت زمان و ایجاد روش‌های خلاقانه تلاش کرده است تا به رفع مشکل اقدام کند مانند پذیرش عضویت تایوان و یا تصویب قطعنامه اتحاد برای صلح 1950.

اینک اما درست در 79 سالگی، سازمان ملل متحد با ابر چالش خود مواجه شده است، فرزند ناخلف و قانون شکن خود، اسرائیل، کشوری که هویت ذاتی و وجودی خود را از سازمان ملل دارد (در سال 1947 با تصویب قطعنامه شماره 181 مجمع عمومی، کشور اسرائیل هویت یافت و به عنوان عضو سازمان ملل متحد با حمایت آمریکا، انگلیس و فرانسه وارد جمع کشورها شد)، اینک اما به معضلی در برابر اهداف تاسیسی سازمان ملل قرار گرفته است و با جنگ افروزی، کشتار و تجاوز ناقض اصول اساسی سازمان، صلح و امنیت، محسوب می شود.

قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل که زمینه ساز مهاجرت و کوچاندن یهودیان از اروپا به سرزمین های فلسطینی بود در واقع رهایی بخش اروپا از بحران مهاجران یهود بود که هر روزه بر تعداد آنها افزوده می شد و بدین شکل از همان آغازین روزهای تاسیس کشوری یهودی در سرزمین های فلسطینی با نام اسرائیل، درگیری‌ها و کشتار میان بومیان و مهاجران آغاز شد و در طول 77 سال گذشته همواره جنگ و خونریزی در آن منطقه وجود داشته است و بدین شکل سازمانی که برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از بروز جنگ در پی دو جنگ جهانی چند ساله ایجاد شده بود، با استفاده ابزاری از آن توسط برخی از اعضا، زمینه ساز نزاع، کشتار و جنگ در طول 77 سال گذشته شد.

حفظ صلح و امنیت بین المللی از اصول ذاتی، بنیادین و تاسیسی سازمان ملل متحد قلمداد می شود و این سازمان در هر برهه‌ای تلاش کرده تا در سطح جهانی در راستای آن اقدام و همگان را به رعایت آنها تشویق کند، از جمله در فصل دوم منشور یکی از اصولی که برای عضویت کشورها بر شمرده شده، طبق ماده 4  صلح دوستی کشور متقاضی است و در همین راستا یکی از علل اخراج و تعلیق عضویت در سازمان نیز طبق ماده 6 منشور اصرار بر تخطی از اصول اساسی منشور که همانا حفظ صلح و امنیت بین المللی است عنوان شده است البته به شرط توصیه شورای امنیت و پس از آن تصویب مجمع عمومی !

در حال حاضر دو کشور روسیه و اسرائیل که هر دو از اعضای سازمان ملل هستند هر یک به نحوی ناقض صلح و امنیت بین المللی قلمداد می شوند و هر دو به نحوی در شورای امنیت که مسئول رسیدگی به موارد نقض صلح است دست بالا را دارند؛ یکی خودش عضو اصلی شورای امنیت است و حق وتو دارد و دیگری با واسطه (آمریکا، انگلیس و فرانسه) از حق وتو بهره‌مند است و بدین نحو سازمان ملل و شورای امنیت را در رسیدگی به موارد نقض مقررات و تخلفات صورت گرفته ناکارآمد کرده اند.

اگرچه هر دو مورد نقض صلح برشمرده شده حائز اهییمت هستند و در پی هر یک از آنها انسان های بیگناه بسیاری کشته و آواره شده‌اند اما به نظر می رسد با توجه به آنکه اسرائیل محصول تاسیسی خود سازمان ملل است، مسئولیت سنگین تری در برخورد با آن متوجه سازمان است چرا که در یک سال گذشته (از اکتبر 2023) این کشور نه تنها کلیه اصول و معاهدات سازمان ملل را نقض کرده (کشتار دسته جمعی، کشتار هدفمند، استفاده از سلاح های متعارف و نامتعارف، کوچ اجباری، شکنجه، گرسنگی دادن، حمله به اماکن غیرنظامی و…) بلکه به اماکن و نیروهای سازمان ملل حمله و بسیاری از آنها را به قتل رسانده (طبق گزارش ها تاکنون 228 نفر از ماموران سازمان ملل توسط اسرائیل کشته شده‌اند) و در ماموریت سازمان های بین المللی وقفه ایجاد کرده و یا مانع انجام آنها شده است و یا حتی منشور ملل متحد را در صحن مجمع عمومی پاره و دبیرکل آن را عنصر نامطلوب قلمداد کرده و اجازه سفر به مناطق درگیری را به وی نداده است. بالاتر از آن به کشورهای دیگر عضو سازمان از جمله سوریه، لبنان، یمن، عراق و ایران نیز تجاوز کرده و بر خلاف اصول مصرح منشور اقدام کرده است.

سئوالی که مطرح است این است که چرا با وجود این حجم از رفتارهای غیرقانونی و خلاف حقوق بین المللی و حتی منشور سازمان ملل، اسرائیل همچنان عضو سازمان است؟ این سئوال تنها یک پاسخ دارد و آن حمایت اعضای شورای امنیت از اقدامات اسرائیل است که بدین نحو راه را بر هرگونه اقدام بسته اند و اجازه نمی دهند تا زمینه اخراج اسرائیل از سازمان فراهم آید چرا که مطابق ماده 6 منشور سازمان ملل، هر عضو ملل متحد که در تخطی از اصول مندرج در منشور اصرار ورزد ممکن است به وسیله مجمع عمومی بنابر توصیه شورای امنیت از سازمان اخراج شود. معنای این جمله آن است که اگرچه مجمع عمومی باید به اخراج عضو اقدام و آن را تصویب کند اما پیش شرط آن توصیه شورای امنیت است که البته در مورد اسرائیل هرگز چنین توصیه‌ای صورت نگرفته و نخواهد گرفت.

اما راه چاره چیست؟ همان گونه که قبلا توضیح داده شد با مطالعه رفتار سازمان در دو مورد که شورای امنیت قادر به تصمیم گیری نبود و مسئله به شکل بحران درآمده بود (عضویت تایوان به عنوان یک کشور مستقل در ملل متحد که با مخالفت چین مواجه بود (مطابق ماده 4 منشور عضویت در سازمان نیازمند توصیه شورای امنیت است) و یا جلوگیری از ادامه و پایان دادن به جنگ دو کره که در آن زمان شورای امنیت گرفتار سیاسی ورزی‌ها شده بود) مجمع عمومی مستقیما به هر دو موضوع ورود پیدا کرد و با تصویب قطعنامه تایوان را به عضویت خود و جنگ دو کره را پایان بخشید.

در مورد موضوع حاضر نیز مجمع عمومی می تواند با توجه به افکار عمومی جهانی و در صورت اتحاد و یکپارچگی سایر اعضا مستقیما وارد عمل شود و با تصویب قطعنامه‌ای در صحن علنی مجمع در خصوص اخراج اسرائیل رای گیری کند و بدین شکل یک عضو خاطی و ناقض صلح بین المللی را از سازمان اخراج کند و راه  برای تحقق صلح و پایان جنگ بعد از 77 سال همواره کند.

در پایان لازم به توجه است که اخراج اسرائیل از سازمان ملل با رفع محدودیت های ماده 51 منشور در خصوص اعضای سازمان همراه خواهد بود که پس از آن دیگر حمایت های شورای امنیت و مواد فصل ششم و هفتم منشور در قبال هر گونه درگیری کشور ثالث با آن مجری نخواهد بود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x