در سال های اخیر، چین یک پایگاه نظامی جدید در تاجیکستان، نزدیک به خاک افغانستان ساخته است، یک پایگاه مربوط به روسیه نیز بازسازی شده و برخی از تأسیسات پلیس و برج های دیده بانی را در قلمرو خود ساخته است.یک سرک نیز در امتداد واخجیر ساخته شده است. مرزبانی در 20 کیلومتری مرز افغانستان قرار دارد که تاجران محلی که به کاشغر می روند مانند سایه زیر نظر گرفته می شوند. هدف اصلی همه این تحرکات نظارت بر واخان است.
در دوره 20 ساله حکومت آمریکا ابتدا آمریکایی ها و سپس اشرف غنی که روی پل آمریکایی قدم می زد به بهانه جست و جوی مسیرهای تجاری جایگزین از مقامات چینی خواستند تا تونل های واخجیر را بازگشایی کنند، اما مقامات چینی به این خواسته ها توجه نکرد. هیچ تحرکی از طرف افغانستان را نمی توان از دوربین 24 ساعته چین پنهان کرد. ولی خطر اصلی در این مورد وابسته به پاکستان است.
آنچه پاکستان می خواهد؛ اگر واخان آن طور که پاکستان می خواهد تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم پاکستان قرار گیرد، پاکستان مستقیماً به آسیای مرکزی راه پیدا می کند و وابستگی پاکستان به افغانستان کاهش می یابد. پاکستان تنها چند کیلومتر با تاجیکستان فاصله دارد. در این صورت، افغانستان ارزش استراتژیک خود را از دست می دهد تا جایی که تجارت و گردشگری از طریق واخان رونق می گیرد. بنادر تجاری افغانستان مانند تورخم، غلام خان، سپین بولدک. حداقل در چند ماه از سال به اندازه کالاهای ترانزیتی دو طرفه که از واخان عبور می کنند، رش خواهند شد.
آنچه هند می خواهد؛ از آنجایی که گیلگیت و بالتستان بخشی از کشمیر هستند و مناقشه کشمیر بین هند و پاکستان حل نشده است. هندی ها امیدوارند روزی این موضوع با توجه به روحیه آنها حل شود. در این صورت از طریق واخان به آسیای میانه متصل می شوند و وابستگی آنها به بندر چاه بهار در زمینه تجارت با آسیای میانه تا حدودی کاهش می یابد و مسیر کوتاه اما سخت و کوهستانی به آسیای میانه وجود را پیدا میکنند. نتیجه این سناریو ممکن است این باشد که افغانستان یک بندر مشترک با هند داشته باشد که در این صورت وابستگی افغانستان به پاکستان تا حد زیادی کاهش می یابد.
آنچه چین می خواهد؛ وقتی آمریکایی ها از افغانستان رفتند، چینی ها احساس راحتی کردند، حداقل راضی بودند که حضور فیزیکی آمریکا از آنها دور است، اما همچنان نگران دو حوزه هستند. اول اینکه خود امریکا نیز میداند که در دنیا هژمونی خود را از دست داده است، از این رو به جنگ نیابتی رو کرده است. و دوم اینکه اوضاع مسلمانان در چین این کشور را مستقیما با امریکا درگیر کند.
آنچه افغانستان می خواهد؛ از روزی که طالبان در نتیجه یک مبارزه طولانی و خونین 20 ساله قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، چیز زیادی در مورد واخان شنیده نشده است. فقط دو مورد واقعاً قابل ذکر است. ملا محمد یعقوب وزیر دفاع افغانستان واکنش شدید خود را در برابر تجاوزات پاکستان نشان داد. او واخان را سر افغانستان خواند و برای حفظ یکپارچگی خاک تمام افغانستان فریاد زد. شهاب الدین دلاور وزیر معادن و صنایع موضع رسمی امارت اسلامی افغانستان را در مورد واخان بیان کرد. شایعه رسانه ای آن زمان مبنی بر اینکه پیشرفت پاکستان با کمک امارت صورت گرفته، دروغ و تبلیغات دشمن بود.
سیاست رسمی امارت اسلامی در رابطه با کشورهای خارجی روشن است و آن این است که هیچکس اجازه نخواهد داشت کشورهای دیگر جهان را از خاک افغانستان تهدید کند. اما امارات مسئولیت دارد تا در چارچوب توان مالی خود این منطقه را از جهنم سرد این جهان خارج کند. احداث سرک ها، ایجاد و استخراج مواد معدنی، ساخت و فعال سازی پسته های امنیتی، ترویج گردشگری، ارائه خدمات صحی و تعلیمی، حفاظت از گیاهان و جانوران محلی و به عبارت دیگر احیای واخان یک ضرورت آشکار است. تهدید نکردن شخص دیگری به این معنی نیست که شما از تهدید دیگری در امان هستید.