با نگاهی به جریانهای سیاسی چند دههٔ اخیر افغانستان، میتوان گفت جبهههایی که تحت عنوان «مقاومت اول» و «مقاومت دوم» معرفی میشوند، در واقع پروژههایی وارداتیاند که در پسِ آنها عطش سیریناپذیر قدرت نهفته است. از احمدشاه مسعود تا احمد مسعود، این چهرهها در گذشته و حال، بازیگران کلیدی اجرای نقشههای نهادهای استخباراتی بیگانه بودهاند، و این نقش امروز به شکلی میراثی ادامه یافته است.
مبارزهٔ مردم افغانستان علیه اشغال شوروی که با نام «جهاد» شناخته شد و عنوان یک مبارزهٔ نمونه را به خود گرفته بود و است، در نهایت به دست همین ائتلاف به بنبست رسید. نه تنها نتوانستند ثمرهای از پیروزی به ملت برسانند، بلکه با آغاز جنگهای خونین داخلی، به خون میلیونها شهید خیانت کردند و از برقراری نظام اسلامی نیز جلوگیری نمودند.
احمدشاه مسعود که با عنوان قهرمان ملی به مردم معرفی شد، در واقع همان زمان نیز تحت حمایت مالی و استخباراتی قدرتهای خارجی قرار داشت؛ از جمله سازمان CIA آمریکا، عربستان سعودی و استخبارات پاکستان (ISI). افزون بر این، برای جلوگیری از درگیری با نیروهای روسی، حتی با سازمان استخباراتی روسیه نیز توافقنامهای امضا کرده بود.
پس از خروج نیروهای شوروی، گروههای تحت رهبری مسعود وارد کابل شدند و بر سر کسب قدرت با دیگر گروههای مجاهدین وارد نبرد شدند؛ نبردهایی که منجر به کشتهشدن صدها هزار نفر، آوارگی میلیونها انسان و ویرانی کامل پایتخت، کابل، شد.
در پی ظهور طالبان، مسعود رهبری ائتلاف شمالکه بعدها با نام مقاومت شناخته شد، را بر عهده گرفت؛ جبههای که بهطور آشکار از سوی ایران، روسیه، هند و برخی دیگر از قدرتهای منطقهای حمایت مالی و تسلیحاتی میشد. این جبهه صرفاً با طالبان نمیجنگید؛ بلکه هدفاش حفظ قدرت و موقعیت سیاسی نیز بود.
در جریان حملهٔ آمریکا در سال ۲۰۰۱، رهبران به اصطلاح «مقاومت ملی (که در حقیقت خاینان ملی) هستند، در آن زمان تحت عنوان «ائتلاف شمال» شناخته میشدند، نقش کلیدی در همکاری استخباراتی و نظامی با آمریکا، ناتو و متحدان غربی ایفا کردند.
پس از ترور احمدشاه مسعود، رهبران ائتلاف شمال اطلاعات دقیق از موقعیتها، فرماندهان و پناهگاههای طالبان را در اختیار CIA قرار دادند. همزمان با بمبارانهای گستردهٔ هوایی آمریکا، نیروهای زمینی این ائتلاف، از جمله عطا محمد نور، فهیم و دیگران، در کنار نیروهای غربی علیه طالبان جنگیدند و در مناطق کلیدی مانند بدخشان، تخار، پنجشیر و شمال، پایگاهها و مراکز نظامی در اختیار نیروهای آمریکا و ناتو قرار دادند.
رهبران این جبهه تا مدتها بهعنوان همراهان و مجریان ستراتيژی تازهٔ آمریکا باقی ماندند؛ ستراتيژی که هدف اصلی آن تضعیف طالبان و فراهمکردن زمینه برای حضور بلندمدت نظامی آمریکا در افغانستان بود.
ظهور احمد مسعود پسر احمدشاه، نیز شروع فصلی تازه از معاملهگری سیاسی است. همچون پدرش، تلاش دارد با تکیه بر نهادهای استخباراتی شرق و غرب، نقشههایی را که از سوی قدرتهای بیگانه ترسیم شدهاند، بر سر مردم افغانستان پیاده کند و جنگ تازهای را بر کشور و ملت تحمیل نماید.
در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، همین چهرههای سیاسی با حمایت و تمویل مستقیم آمریکا تقویت شدند، اما بهجای نمایندگی از ملت، تنها در راستای منافع قومی، گروهی و حفظ قدرت خود گام برداشتند و سیاستهای بیگانگان را بیچونوچرا اجرا کردند.
با بازگشت دوبارهٔ طالبان به قدرت، همین کسانی که اکنون مدعی «مقاومت دوم» هستند، فوراً افغانستان را ترک وفرار کردند. جریانی که در حضور ناتو هیچ دستاوردی نداشت، اکنون از آمریکا، فرانسه و دیگر کشورهای غربی درخواست حمایت نظامی میکند؛ این ادامهٔ همان سیاست مزدوری قبلی است. از شوروی تا ایران، هند، روسیه و آمریکا، خطمشی این گروهها همواره بر محور وفاداری به بیگانگان استوار بوده است.
اشتیاق و رغبت شدید «مقاومت» به بازگرداندن پایگاههای آمریکایی در افغانستان، آشکارا نشان میدهد که این جریان نه نمایندهٔ ملت است و نه خدمتگزار وطن؛ بلکه جزوی از پیمانکاران وفادار آمریکاییاند که تلاش میکنند بار دیگر زیر چتر نیروهای خارجی به قدرت بازگردند.
تمام ساکنان کشور شهروندان همین خاکاند، و این سرزمین ملک مشترک همهٔ مردم است، نه ملک شخصی یک قوم خاص که بخواهند در ازای رسیدن به قدرت، موقعیتهای استراتژیک آن را در بازار جهانی به مزایده بگذارند. چنانکه یکی از اعضای جبههٔ مقاومت (خنجانی) اخیراً در اظهاراتش گفت: «پایگاه بگرام در منطقهٔ تاجیکنشین قرار دارد و ما حق داریم آن را به آمریکاییها بدهیم». آیا خیانت داخلی از این روشنتر هم میتواند باشد که کسی موقعیت استراتژیک کشورش را فقط برای بازگشت به قدرت، تقدیم بیگانگان کند؟
از دوران جنگ با شوروی تاکنون، سیاستهای این گروه بر پایهٔ فروش افغانستان شکل گرفته و می گیرند و تلاش کردهاند این خیانت را به نسل بعدی منتقل کنند (از پدر به پسر) و خود را به عنوان محور وفاداری به آمریکا معرفی و پیام روشن بدهند: در هر زمان و مکانی، برای هر خدمت دست به سینه ایستادیم.
مطلبی از صدای هندوکش