این واقعیت دیگر نیازی به مرور صفحات تاریخ ندارد، بلکه بسیاری از کسانی که شکست کامل کمونیسم و دموکراسی، یا شکست پیمان ورشو و ناتو را در افغانستان با چشمان خود دیدهاند، هنوز زندهاند. در واقع، جهانیان بهخوبی این تهاجمات را مشاهده کردهاند. به همین دلیل، اکنون شرق و غرب به اتفاقنظر رسیدهاند که مداخله نظامی در افغانستان بی معنی است.
با این حال، هیچیک از آنها حاضر به پذیرش و تحمل ظهور یک مدل از نظام سیاسی اسلامی در سطح جهانی نیستند. از این رو، مجبورند از توطئهها و نیرنگهای دیگری استفاده کنند و مردم افغانستان را به میدان بازی دیگری بکشانند؛ میدانی که شامل نشستها، تماسها و روابط است.
این نوع روابط حتی از نظر آنها دیپلماسی به حساب نمیآید، چرا که طرف افغان را بهعنوان یک حکومت به رسمیت نمیشناسند و این روابط را تنها تماس یا ارتباط مینامند. در این عرصه گفتگو، آنها هیچ قدمی در جهت مثبت برنمیدارند و قصدی برای دادن امتیاز به افغانها ندارند. با این حال، در هر نشستی، دهها خواسته از طرف افغانها مطرح میکنند. آنها میخواهند تحریمها، فهرستهای سیاه، تهدیدات پهپادها و موشکها، عدم به رسمیت شناختن و سایر محدودیتها همچنان تا ابد باقی بمانند، اما رهبران افغان باید هر زمان و به تدریج آماده اجرای دستورات آنها شوند، تا در نهایت تمام آنچه را که آنها “ارزشهای دموکراتیک” یا “اصول مردمسالاری” مینامند، بپذیرند.
قدرتهای غربی اکنون همین سیاست را در قبال ما پیش میبرند. به گونهای که امروز ما را دعوت میکنند، فردا آنها میآیند و هر ماه آزمایشها و بررسیهای جدید انجام میدهند تا ببینند وضعیت کابل چقدر پیشرفت کرده است. همچنین، از طریق این تماسها شاید امیدوار باشند که با تلقینها، تأکیدات و درخواستهای مکرر، در نهایت بر حکومت افغانستان تأثیر بگذارند و آنها را نرم و آماده پذیرش خواستههای خود کنند. علاوه بر این، احتمالاً هدف بزرگتر آنها از این تماسها مصروف سازی ملت افغانستان و ایجاد امید کاذب است، چرا که آنها فکر میکنند اگر مردم افغانستان را سرگرم نکنند، ممکن است به سوی برقراری روابط با شرق تمایل پیدا کنند و به این ترتیب کنترل این کشور از دست آنها خارج شود.
به هر حال، نکته اساسی این است که در این بازی نباید نگرانیهای فوقالذکر را فراموش کرد. یعنی این که جهانیان در عرصه سیاسی و انتظامی اسلام را تحمل نمیکنند، تا زمانی که تمام شرایط خود را بر ما تحمیل نکنند، راضی نمیشوند، ما را به رسمیت نمیشناسند و از طریق عنوان کردن کمکهای بشردوستانه و اقدامات ظاهری، از یک سو سعی در بدنام کردن نظام ما دارند و از سوی دیگر خود را مدافع بشریت نشان میدهند. همچنین، با ایجاد بیثباتی و پریشانی در میان مردم، تلاش میکنند اهداف خود را پیش ببرند.
باید دید که تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ما چگونه خود را از نیش این مارهای سیاه نجات میدهند و چه چیزهای ارزشمندی را بدست خواهند آورد.
نشریه شریعت دیلی به قلم صدیق نوری در مورد سیاست دوگانه ی غرب در قبال افغانستان چنین می نویسد: