با گسترده تر شدن دامنه جنگ غزه و سرایت آن به لبنان در ماه سپتامبر و شعله ورتر شدن آتش جنگ در دو هفته اخیر و احتمال درگیر شدن ایران، شاید بتوان تصویر دقیق تری از اهداف اسرائیل در گسترش جنگ ارائه داد. به عبارت دیگر، یکی از اهداف جانبی حملات اسرائیل به غزه و لبنان و همچنین کشاندن ایران به جنگ را می توان در راستای تلاشهای نتانیاهو به منظور پیروزی ترامپ و شکست دادن هریس در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو ارزیابی کرد.
اما در این میان اسرائیل مایل است، در این فاصله کمتر از یک ماه مانده تا روز انتخابات، با وارد کردن ایران به جنگ، علاوه بر اینکه شانس پیروزی دونالد ترامپ را در برابر رقیبش کاملا هریس بالاتر می برد، می خواهد از امکان هر نوع مذاکره و مصالحه واشنگتن با تهران در فردای پیروزی هر یک از دو کاندیدا نیز جلوگیری کند. از منظر اسرائیل، اگر تا روز برگزاری انتخابات در روز سه شنبه پنجم نوامبر، بتوان ایران را درگیر جنگ ساخت از آن پس تا روز تحلیف رئیس جمهور جدید که در روز بیستم ژانویه صورت خواهد گرفت؛ فرصت کافی در اختیار نتانیاهو خواهد بود تا حتی در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات، دولت جدید را در عمل انجام شده قرار داده و با حمایت ناگزیر آمریکا از جنگ به نفع اسرائیل، مانع از انعقاد برجام دو میان ایران و ایالات متحده شود.
بنابراین، می توان از ترامپ و نتانیاهو به عنوان دو متحد طبیعی یاد کرد که موفقیت هر یک از این دو می تواند، عامل و ضامن موفقیت دیگری شود. فلذا شاید بتوان جنگ اسرائیل در فلسطین و لبنان را بخشی از کمپین انتخاباتی مشترک ترامپ – نتانیاهو در راستای تضعیف دموکرات ها و بخصوص شکست کاملا هریس در هفت ایالت کلیدی چرخشی در انتخابات پیش رو دانست. ائتلافی که با هدف تعمیق هر چه بیشتر جنگ و با هدف وارد ساختن ایران به درون آن، قصد دارد تا علاوه بر شکست دموکرات ها، با اجرای پیمان تعلیقی ابراهیم و حتی گسترش آن، نظم جدیدی در خاورمیانه مستقر کند.