به افغانستان حمله نکن

برگرفته از مقدمه کتاب “نامه هایی از کابل” با نویسندگی شرارد کوپر کولز سفیر پیشین بریتانیا در افغانستان

حدود دو هزار سال پیش، یک یونانی، جنگی را ثبت نمود که تمام سرزمین‌های هلنی را زیر سلطه خود درآورد. امیدواری بود که انسان‌ها از آن کتاب به عنوان راهنمایی برای اجتناب از اشتباهاتی که منجر به فجایع دوران وی شدند، استفاده کنند. اما او نیک می‌دانست که ذات بشر هرگز تغییر نخواهد کرد. انسان‌ها باز هم درس‌های تاریخی را نادیده می‌گیرند و اشتباهاتی را که او در کتابش ثبت کرده تکرار می‌کنند. با این حال، او فکر می‌کرد اگر این کتاب حتی یک ‌بار مانع از بروز جنگی در تمام دوران‌ها شود، نگارش این روایت، ارزشمند و مفید بوده و ارزش زحمش را دارد.

جنگ افغانستان بدون شک جنگی بی‌پایان بود، گرچه حتی از آن هم بیشتر به درازا کشیده شده است؛ قطعاً من در توکوویدس نیستم، اما به مدت سه سال و نیم، از می ۲۰۰۷ تا بهار ۲۰۱۱، به این کتاب که مهمی از تاریخ معاصر جهان از نزدیک یاد کردم. جنگی که معادل حدود صد و بیست و پنج میلیارد دالر پول مالیات‌دهندگان بریتانیایی خرجش شد (ابتدا تا خون جان بیش از دوهزار سرباز پیروهای ائتلاف و حدود چهل هزار نفر غیرنظامی زن و مرد بریتانیایی و بیش از ده‌ها هزار افغان نظامی و غیرنظامی را ایستاده است)، در نهایت، در دسامبر ۲۰۱۰ به خروج مرخصی معین منجر شد.

من به‌عنوان سفیر بریتانیا در کابل از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ و سپس به‌عنوان نماینده ویژه وزارت خارجه بریتانیا در افغانستان و پاکستان از فبروری ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، سیاست‌مداران، ژنرال‌ها، دیپلمات‌ها و افسران زیادی را دیدم که هر کدام عرصه‌هایی از استراتژی‌های مختلف هرگز به آنچه می‌خواستند دست نیافتند و همچنان استفاده از تاکتیک‌های نظامی که همه ما خوب می‌دانستیم بدون یک استراتژی سیاسی منطقی، قادر به حل مشکلات اساسی افغانستان نخواهد بود، به کار می‌بردند.

در لندن، در ایالت‌های انگلیس، و در نواحی مرزی اسکاتلند و ولز که بسیاری از مردان و زنان جنگی ما را پشتیبانی می‌کنند، و در واشنگتن و پنجاه ایالت دیگر، همچواره این تصور وجود داشته که این جنگ به‌راهی رفته است. افراد زیادی با این نکته منسب به یکی از خردمندترین نخست‌وزیران تاریخ بریتانیا، هارولد مک‌میلان، موافقند که می‌گفت اولین اصل سیاست این است: “به افغانستان حمله نکن.” بویژه از نظر بریتانیایی‌ها، تاریخ ناخوشایند لشکرکشی‌های قبلی افغانستان جنگ‌های سنگینی را به آن‌ها تحمیل کرده بود و اکنون همسران خبری مستند به شروع نبردی جدید بدبین بودند.

ما هنوز به عنوان بخشی از ائتلاف عظیمی که رهبری آن به دست امریکاست به حداکثر قوای نظامی خود و تحمل هزینه های بسیار سنگین، ایجاد ثبات را در مملکتی دوردست که در واقع اطلاعات کمی درباره اش داریم تمرین می کنیم. ما به این جنگ چسبیده ایم، چون بریتانیا نمی تواند و نمی خواهد شریکانش، به ویژه ایالات متحده را رها کند. ما ادامه می دهیم چون می خواهیم از سربازانمان حمایت کنیم. ما کوتاه نمی آییم چون می خواهیم کماکان به ژنرال هایمان اعتماد کنیم. هر سال آنها به ما اطمینان می دهند که اسراتژی و منابع لازم برای رسیدن به اهداف خود را به دست آورده اند، و هر سال می گویند: امسال آخرین سال جنگ در افغانستان است و ما پیروز خواهیم شد. امریکایی ها همیشه یک نقشه جدید، یک ژنرال جدید و یک موج جدید “پیشرفت فضایی” دارند. گاهی اوقات روند شورش ها کاهش می یافت و دلیلی برای خوش بینی های محتاطانه یافت می شد. بالاخره می شد (با زره جنگی) در بازار یکی از روستاهای قدیمی دره هلمند گشتی زد.

هیچ کس، به خصوص سیاستمدارانی که به دنبال آرای انگلیسی ها بودند نمی خواستند به این متهم شوند که فرزندانمان را به ما برنگردانده اند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x